درختان غزل، پیراهنی از تصنیف پوشیده اند.
چهره پروانه های احساس، گل انداخته است. بوی عشق همه جا را متبرک کرده است. عقربه ها، به مهمانی خنده رفته اند .
اینک، «رجب»، ماه بشارت است و سرشار از فضایل الماسگون.
امروز، پنجره هایی رو به بیکران احدیت باز میشود و دریاها، صف به صف،جام وصل می نوشند.
دست های نیازمندان، آستانی می یابند لبریز از استجابت .
همه آنچنان سپید شده اند که از رنگ طلوع هم پیشی گرفته اند.
امروز، چشمه های ازلی، در مصراع نگاه شاهدان تقّرب جاری است.
روز اهدای عشق همیشگی به زمین است. با یک گل، بهار می آید و سرسبزی فراگیر میشود.
منظومه های روح نواز شاعران، چه به موقع رسیده اند ؛ با تن پوشی از تصنیف! دل را بردار تا هرچه سریع تر، خود را به هلهله کائنات و جشنی که برپا شده است برسانیم.
محمد کاظم بدرالدین