«شعر : قصيده‏ى غرّا»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

محصول ابر جان تو باران كوثر است‏
بانو اگر نباشى خورشيد ابتر است‏
ز خم ضرورت است نگاهى طلوع كن‏
بر چشم تشنه كام جهانى كه مضطراست‏


باب بهشت حسن، درخانه‏اى گلى ست‏
وقتى توخانه‏دارى و محمود همسراست‏
اى مادر بزرگ‏ترين‏اسوه‏ى زنان‏
اين شاهكار دست تو زهراى اطهر است‏
تو اولين مقلد چشمان احمدى‏
در مذهب ظهور سلامى كه اظهر است‏
از شمس از حقيقت روز از مكان ماه‏
نقشى كه بر جبين بلندت مقدر است‏
بانوى سبزپوش سماواتى زمين‏
مجذوب جامه‏ى تو بهاران اخضر است‏
افسوس از فسانه چشمى كه بعد تو
غرقاب اشك جارى درياى احمر است‏
بعد از تو بسط بعثت و برهان يتيم شد
قدر تو از توان شهادت فزون‏تر است‏
نقش تو چون هزار سپاه مسلّح است‏
دارايى تو تالى شمشير حيدر است‏
اى قامت قصيده غراى قدسيان‏
بعداز تواين نبى است كه بى‏يار و ياوراست

ايمانى - «حافظ»
منبع : سایت حضرت خدیجه