«شعر : در آمد بار ديگر ماه يزدان»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

در آمد بار ديگر ماه يزدان
به فرّ و شوکت و فيض فراوان
صباح مکرمت گرديد طالع
منوّر شد جهان از طلعت آن


بهار توبه و آمرزش آمد
مه ايمان و عيد حق پرستان
نسيم مغفرت هر سو وزان است
سحاب مرحمت باشد خروشان
مه روزه است و هنگام عبادت
خوشا حال نکوي روزه داران
در آ در مکتب «صوموا تصحوا»
که در آن مي‎شود امراض درمان
هلا بر خود بنازيد و بباليد
که ايزد را در اين ماهيد مهمان
الا اي معصيت کار گرفتار!
که از کردار خود هستي پشيمان
چرا بيگانه‎اي از درگه دوست؟
چرا حال تو زار است و پريشان؟
بنه تاريکي جهل و ضلالت
بيا در پرتو انوار قرآن
مپو زين پس ره شرّ و شقاوت
بيا اندر طريق خير و احسان
مشو نوميد از عفو خداوند
و گر هستي غريق بحر عصيان
بيا در مکتب «توبوا الي الله»
ز قرآن آيه «لاتقنطوا» خوان
جهان را نور رحمت کرده روشن
منوّر شد ز اشراقش دل و جان
مبادا کفر اين نعمت نماييد
که نعمت، سلب مي‎گردد ز کفران
مبارک ماه و اوقات شريفي است
به لهو و بيهده ضايع مگردان
غنيمت دان دعا و عرض حاجات
نماز و روزه و نيکي به اخوان
به خود آ اي گنه کار نگون حال!
رها کن رشته بيداد و طغيان
بيا با خالق خود آشنا شو
مرو زين بيش، اندر راه شيطان
خدايا! از کرم بر من ببخشاي
به رويم باز کن ابواب عرفان
ز ما بر احمد(ص) و آلش تحيّات
فروزان تا بود مهر درخشان

ایت الله صافی گلپایگانی