دریای غمم سر در گریبان چه کنم
یا مولا علی با دل پر خون چه کنم
راز عشق من ای محرم سر خدا
از پرده دل افتاده بیرون چه کنم
یا مولا دلم تنگ اومده
شیشه دلم ای خدا زیر سنگ اومده
ای شعر غزل شیدای مجنون توام
چون صبح عزل دایم پریشان توام
دریا به دریا جاری ز چشمم خون دل
صحرا ب صحرا یه عمره مجنون توام
یا مولا دلم تنگ اومده
شیشه دلم ای خدا زیر سنگ اومده
من نام تو را با صد زبون می پرسم
پیغام تو را از این و اون می پرسم
تا پیدا کنم این بی نشون ماوایت
در کوچه دل از تو نشون می پرسم
یا مولا دلم تنگ اومده
شیشه دلم ای خدا زیر سنگ اومده
ای شعر غزل شیدای مجنون توام
چون صبح عزل دایم پریشان توام
دریا به دریا جاری ز چشمم خون دل
صحرا ب صحرا یه عمره مجنون توام
یا مولا دلم تنگ اومده
شیشه دلم ای خدا زیر سنگ اومده
از آسمونا تا که نگاهم کردی
سرگشته تر از خورشید و ماهم کردی
آینه دلم تو قاب چشمت گم شد
غرق غیرت و اندوه و آهم کردی
یا مولا دلم تنگ اومده
شیشه دلم ای خدا زیر سنگ اومده
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا