ز لیلی شنیدم یا علی گفت
به مجنون رسیدم یا علی گفت
مگر این وادی دارالجنون است
كه هر دیوانه دیدم یا علی گفت
نسیمی غنچه ای باز كرد
به گوش غنچه كم كم یا علی گفت
چمن با ریزش باران رحمت
دعایی كرد و او هم یا علی گفت
یقین پروردگار آفرینش
به موجودات عالم یا علی گفت
خمیر خاك آدم بسرشتند
چون بر می خواست آدم یا علی گفت
مسیحا هم دم از ایجاز می زد
ز بس بیچاره مریم یا علی گفت
علی را ضربتی كاری نمی شد
گمانم ابن ملجم یا علی گفت
مگر خیبر ز جایش كنده می شد
یقین آنجا علی هم یا علی گفت
شعر از : سید عزیز الله حجتی