فصل چهل و نهم : سياست

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

1- راهنمايى امير مومنان (ع )
ايرانيان از اهل همدان و رى و اصفهان و نهاوند و قومس با هم مكاتبه نموده ، نوشتند كه محمد پادشاه عرب و آورنده كتاب و آيين تازه از دنيا درگذشته و پس از او ابوبكر بر آنان سلطنت نموده و او پس از اندك زمانى به هلاكت رسيده و پس از او عمر خليفه شده و خلافتش به درازا كشيده و بر شهرهاى شما دست يافته و سپاهيانش با شما در ستيزند، و دست از شما بر نمى دارند مگر اين كه با او از در جنگ وارد شده ، لشكريانش ‍ را از خانه و كاشانه خود بيرون نموده و به طرف او لشكر كشى كنيد.
آنان همه بر اين انديشه ، عهد و پيمان محكم بستند. اين خبر به اهل كوفه رسيد. آنان عمر را در مدينه از ماجرا مطلع ساختند. عمر از شنيدن اين خبر هراسان گرديده به مسجد رسول خدا صلى الله عليه و آله وارد شد و به منبر رفت و پس از ثناى الهى چنين گفت : اى گروه مهاجر و انصار! همانا شيطان ، جمعيتهاى فراوانى را گرد آورده تا بر عليه شما قيام كند و چراغ فروزان حق را خاموش نمايد، اينك اهل همدان و اصفهان و... با آن كه نژاد و آيين مختلف دارند ولى با هم پيمان بسته اند كه برادران مسلمانتان را از شهرهاى خود بيرون كرده و با شما بجنگند. اكنون هر چه زودتر تدبير و علاج خود را در اين باره بگوييد و درنگ مكنيد كه از پس امروز روزهاى دگر هست .
طلحه بن عبدالله كه سخنورى از قريش بود برخاست و پس از حمد و ثناى الهى گفت : اى خليفه ! حوادث و پيشامدهاى روزگار تو را آزموده و مجرب ساخته و اتفاقات دوران و سختيهاى زندگى محكم و استوارت نموده ، تو مردى پاك سرشتى ، كارها و انديشه هايت همه نيكو و خجسته است ، اينك خودت در اين زمينه فكر بكن و به انديشه ات عمل نما.
طلحه نشست . عمر به مردم خطاب كرد: سخن بگوييد.
عثمان برخاست و سپاس خداى را به جا آورد و گفت : اى خليفه ! به نظر من خودت به همراه تمام سپاهيان شام و يمن و مدينه و مكه و كوفه و بصره به سوى مشركين حركت مى كنيد، اين تدبير كه گفتم بخاطر داشته باش و درباره آن فكر كن . عثمان نشست اميرالمومنين عليه السلام برخاست و ثناى پروردگار به جاى آورد و آنگاه به عمر گفت : اگر بخواهى تمام لشكريان شام را از كشورشان خارج كنى از آن سو روميان بدان سرزمين هجوم برده زنان و كودكان شامى را به اسارت خواهند گرفت ؛ و اگر لشكر يمن را از يمن خارج كنى حبشيان زنان و كودكان يمنى را اسير خواهند كرد؛ و اگر لشكر مكه و مدينه را با خود ببرى عرب از گوشه و كنار با تو پيمان شكنى نموده ، بطورى كه سركوبى و مبارزه با آنان به مراتب از جنگ با دشمن خارجيت دشوارتر خواهد بود، پس اين نظريه عثمان راى صواب نيست . اما از جهت انبوهى و كثرت دشمن و هم پيمان شدن آنان با هم ، باك نداشته باش ، كه خداوند بيش از تو اين پيشامد را كراهت مى دارد و او به تغيير دادن اين اتحاديه شوم سزاوارترست . گذشته مگر يادت نيست كه ما در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله به اتكاى زيادى لشكر جهاد نمى كرديم ، بلكه تنها به اميد نصرت و يارى خداوند، و اما اين كه خودت به طرف دشمن بروى آن هم صلاح نيست ؛ زيرا آن هنگام كه دشمن بفهمد خودت با لشكر هستى ، كمر قتل تو را خواهد بست و بسا دشمنان ديگرت نيز به يارى آنان برخيزند و تو با دست خودت اسباب و مقدمات كشتنت را فراهم نموده اى ، به عقيده من سپاهيان نامبرده را در جاهاى خود بگذار و تنها به لشكر بصره بنويس آنان به سه دسته تقسيم شوند؛ يك دسته براى تمشيت امور و انتظامات داخلى در جاى خود باشند، و دسته ديگر نيز به منظور نگهبانى و پاسدارى از مرزها و مراقبت دشمنانى كه با مسلمانان معاهده بسته اند در همان جا بمانند، و دسته سوم براى كمك و يارى رساند به برادران مسلمان خود به طرف دشمنان ايرانى حركت كنند.
عمر گفت : كاملا صحيح است و دوست دارم از اين انديشه پيروى كنم ، و چند بار با اعجاب ، گفتار آن حضرت عليه السلام را تكرار نموده ، بسى شاد و مسرور گرديد (1).
2- جنگ روميان
عمر درباره جنگ با روميان از حضرت اميرالمومنين عليه السلام نظريه خواست . آن حضرت به او فرمود: خداوند ضامن شده حوزه و حدود مسلمانان را نگهدارى كند، و عيوب آنان را بپوشاند، و آن خدايى كه مسلمانان را زمانى كه اندك بوده اند يارى نموده ، زنده است ، و هرگز نمى ميرد. تو اگر خودت به جانب دشمن حركت كنى و در جنگ مغلوب گردى ، براى شهرهاى دوردست مسلمانان پناهى نمى ماند (براى جلوگيرى از فتنه و فساد). صلاح اين است كه مردى دلير و آزموده به طرف دشمن بفرستى و سپاهيانش را نيز از رزمندگان صبور و با استقامت و شكيبا و موعظه پذير انتخاب كنى ، پس اگر به يارى خداوند بر دشمن پيروز شدند و آرزوى تو برآورده شده و اگر شكست خوردند باز هم اهميتى ندارد؛ زيرا خودت به عنوان پناهگاه و پشتيبان مسلمانان زنده خواهى بود (2).
3- اسيران عراقى
عمر تصميم گرفته بود اسيران عراقى را بفروشد. حضرت امير عليه السلام به وى فرمود: اينها براى شما مال و ثروتى هستند كه ديگر بمانند آن نخواهند يافت ، اگر آنان را بفروشيد افرادى كه پس از اين مسلمان مى شوند از آنها بهره اى نخواهند داشت .
عمر گفت : پس چه كنم ؟
على عليه السلام فرمود: آنها را بگذار تا براى مسلمانان شوكتى باشند. عمر از تصميم خود برگشت . و آنگاه آن حضرت به عمر فرمود: هر اسيرى از اين اسيران كه مسلمان شود سهم من از او آزاد است (3).
4- ابتداى تاريخ
عمر درباره نوشتن تاريخ با مردم مشورت كرد، اميرالمومنين عليه السلام به او فرمود: مبدا تاريخ را روز هجرت رسول خدا صلى الله عليه و آله قرار دهيد و مانند زمان آن حضرت ، تاريخ بزنيد؛ زيرا هنگامى كه پيامبر در ماه ربيع الاول وارد مدينه گرديد دستور نوشتن تاريخ را داد و مردم تاريخ را از روز ورود آن حضرت مشخص مى كردند و به همين نحو ادامه پيدا كرد (4).
5- مصرف از بيت المال
هنگامى كه خبر فتح قادسيه و دمشق به عمر رسيد، عمر مردم را گرد آورده و به آنان گفت : من پيش از آن كه خليفه شوم ، تاجر بوده ام و اكنون كه مرا خليفه كرده ايد نمى دانم براى مصرف ماهيانه خود، چه مقدار از بيت المال تصرف كنم .
هر كدام از حاضران مبلغى گفت ، و حضرت امير عليه السلام در آنجا ساكت نشسته بود، عمر عرض كرد يا على نظر شما چيست ؟
آن حضرت فرمود: جز به مقدارى كه زندگى خود و عائله ات را به نحو شايسته تامين كنى بر تو روا نيست .
حضار همه گفتند: راى راى على بن ابيطالب است (5).
6- تقسيم ميراث
طلحه مى گويد مالى نزد عمر آوردند تا آن را بر مستحقينش ‍ قسمت كند، عمر مال را تقسيم نموده اندكى از آن باقى ماند، عمر با گروهى از اصحاب پيغمبر صلى الله عليه و آله در اين باره مشورت كرد. آنان همه گفتند: خودت آن را تصرف كن ؛ زيرا اگر بخواهى آن را بر صاحبانش تقسيم كنى به هر كدام مبلغ ناچيزى مى رسد.
حضرت امير به عمر فرمود: اين مقدار را نيز بايد بر صاحبانش ‍ تقسيم كنى ، كم و زيادش تفاوتى ندارد.
عمر گفت : اين راهنمايى شما نعمتى بود بر من به ضميمه ديگر نعمتهايتان كه هيچ كدام را پاداش نداده ام (6).
7- بهار كسرى
از جمله غنائم ارزنده اى كه در جنگ ايرانيان نصيب مسلمانان شده بود، فرشى بود به نام بهار كسرى و موقعى كه سعد بن ابى وقاص خواست يك پنجم غنائم را براى عمر بفرستد از مسلمانان خواست تا از سهم خود از بهار كسرى صرفنظر كنند پس آن را براى عمر فرستاد، و آن فرشى بود كه تمام مظاهر تفريح و تفرج در آن تعبيه شده ، مخصوص پادشاهان ايرانى بود تا در فصل زمستان كه درختان و گلها و رياحين خشكيده مى شد بر روى آن مى نشستند و بساط عيش و طرب بر آن مى گستراندند، و هر يك از طول و عرض آن شصت ذراع بود، و با انواع زيور آلات و طلاجات مزين شده بود. عمر نمى دانست آن را چكار كند، با چند نفر مشورت نموده ، بعضى به او گفتند: براى خودت باشد، و كسانى هم اختيارش ‍ را به خود او واگذار كردند. حضرت امير عليه السلام به عمر فرمود: چرا يقينت را به شك مبدل مى سازى و خود را به جهالت مى زنى ، بايد آن را بين مسلمانان تقسيم كنى ؛ زيرا اگر آن را به همين حال بگذارى آيندگان آن را تصرف خواهند كرد با اين كه مسلمانان كنونى بدان سزاوارترند. عمر گفتار آن حضرت را تصديق كرد و آن را بين مسلمانان قسمت نمود. (7)
و نيز حضرت امير عليه السلام صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله را در باره كيفيت نماز خواندن بر جنازه آن وجود مبارك و محل دفن آن حضرت ، ارشاد و راهنمايى نمود و اختلافشان را برطرف ساخت ؛ چنانچه شيخ مفيد (ره ) در ارشاد آورده : مسلمانان در مورد اين كه چه كسى به عنوان امام جماعت بر پيكر مطهر رسول خدا نماز بخواند، و نيز در مدفن آن بزرگوار سخنها مى گفتند، تا اين كه اميرالمومنين به نزد آنان آمد و فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله در هر حال امام و پيشواى ما مى باشد چه در زمان حيات و چه پس از وفات و نيازى به امام نيست و مسلمانان دسته دسته وارد شده بر جنازه مقدس آن حضرت نماز خوانده باز گردند، و اما مدفن آن حضرت نيز، خداوند هيچ پيامبرى را در هيچ مكانى قبض روح نمى كند جز اين كه آن محل را به عنوان مدفن او برگزيده است ، و من آن بزرگوار را در حجره اى كه در آن وفات نموده دفن مى كنم ، پس ‍ مسلمانان ، همه نظر آن حضرت را پذيرفته و راضى شدند(8).
--------------------------------------
1- ارشاد، مفيد، ص 111. كامل ، ابن اثير، ج 2، ص 180
2- نهج البلاغه ، در ضمن خطبه 130
3- مناقب ، سروى ، ج 1، ص 498
4- مناقب ، سروى ، ج 1، ص 338
5- شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد، ج 3، ص 156
6- مناقب ، سروى ، ج 1، ص 495
7- كامل ، ابن اثير، ج 2، ص 143، (حوادث سال 16)
8- ارشاد، مفيد، ص 100

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page