و چنانچه در كتاب شريف بحارالانوار، مرحوم علامه مجلسى نقل مىكند: يكى از اهالى شهر بصره بنام ابو مطر روايت كرده: روزى در شهر كوفه از مسجد خارج مىشدم، ناگهان شنيدم كه مردى از پشت سر به من مىگويد: دامن بلندت را كمى كوتاه كن، زيرا سبب مىشود
كه پيراهنت دوام بيشترى يافته (چون روى زمين سائيده مىشود) و پرهيزكارى بيشترى براى تو مىباشد (چون اگر روى زمين كشيده شود زودتر نجس مىشود) و اگر مسلمان هستى كمى از موى بلند سرت هم كوتاه كن...
ابو مطر ميگويد: نگاهى به او كردم، ديدم مانند احرام پوشان حج پارچهاى به كمر بسته، و عبايى بدوش و چوبى در دست، گوئيا مردى است بيابانى و باديهنشين، از چند نفرى پرسيدم: اين آقا كيست؟! شخصى در پاسخم گفت: تو را در اين شهر غريب مىيابم! گفتم: آرى، مردى از اهالى بصره هستم، گفت: اين آقا حضرت امير مؤمنان على(ع) است.
من به دنبال او راهم را ادامه مىدادم تا اينكه به منطقهاى بنام (دار بنى معيط) كه بازار دامداران و دامفروشان بود رسيديم، آن حضرت رو بدامفروشان كرده، و فرمودند: بفروشيد اما سوگند ياد نكنيد، زيرا سوگند ياد كردن كالا را از رونق خود مىاندازد، و بركت را از ميان مىبرد.
-------------------------------------------
نويسنده : سيد محمد شيرازي