پاسدارى از اموال مردم

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

اموال مردم در پرتو نظام اسلامى تا حدى محترم و محفوظ است كه هيچگونه تعدى حتى به مقدار يك درهم به اموال مردم نمى‏شود، خواه مسلمان باشند و يا كفار در ذمه اسلام، بله در اسلام چهار نوع ماليات مقرر شده كه عبارتند از:


1 ـ خمس، يعنى بيست درصد در آمدهاى اضافه بر مقدار مصرف انسان، كه تفصيل آن در كتابى فقهى آمده.
2 ـ زكات، كه حداكثر آن ده درصد و حداقل آن يك درصد است آنهم در نه كالا يعنى: (گندم، جو، خرما، مويز، شتر، گاو، گوسفند، طلا و نقره)، با شرايطى كه در كتابهاى فقهى ذكر شد، و لذا شخصى از امام صادق (ع) پيرامون موارد زكات پرسيد؟ امام نه مورد فوق را ذكر كرده و فرمودند: كه پيامبر خدا غير از اينها را عفو كرده، آن شخص عرضه داشت: ما حبوبات ديگرى چون برنج، كنجد و نظاير اينها داريم، آيا زكات ندارد؟ امام فرمودند: من بتو مى‏گويم كه پيامبر خدا (ص) غير از اين موارد نه گانه را عفو كرده و تو مجددا ميپرسى؟!.
3 ـ جزيه، و آن عبارت از ماليات بسيار اندكى است كه دولت اسلامى از اقليتهاى مذهبى دريافت مى‏كند، و در روايت است كه حضرت امير مؤمنان از ثروتمندان ساليانه 48 درهم نقره و از افراد متوسط ساليانه 24درهم و از افراد كم درآمد ساليانه 12 درهم دريافت مى‏كرد، و همين تسهيلات و قوانين انسانى اسلام بود كه آنان را راغب به اسلام مى‏نمود.
4 ـ خراج، و آن عبارت از پول اجاره سرزمينهاى بلاد كفار است، كه توسط مسلمين فتح شده است.
در نظام اسلامى جز موارد فوق پولى به عنوان ماليات از مردم گرفته نمى‏شود، بنا بر اين ماليات بر سفر، اقامت، دخول و خروج از يك مملكت، نوسازى، ساختمان، مغازه، آب، برق، تلفن و دهها موارد ديگر همه و همه در اسلام نيست.
سئوال: آيا تنها آن چهار موردى را كه در ماليات اسلامى ذكر كرديد، جهت اداره مملكت و انجام خدمات دولت كفايت مى‏كند؟
پاسخ: آرى، بلكه اضافه هم مى‏آيد كه آن اضافه بعنوان صلحه و جوايز بيت‏المال، بطور مساوى به عموم مسلمين داده مى‏شود و اين شيوه از زمان خود پيامبر اسلام (ص) آغاز شد، كه آن حضرت اموال اضافى بيت‏المال را ساليانه چند بار بطور مساوى در ميان كليه مسلمين تقسيم مى‏كرده و تا زمان آخرين خليفه عثمانى ادامه داشت، البته تعدادى از خلفا و فرمانروايان ماليات ديگرى را هم گاهى دريافت مى‏كرده، كه تمام علماى مسلمين آنها را منحرف مى‏دانسته‏اند.
و علت اين افزايش بر مصارف دولت اين بوده كه در نظام اسلامى، دولت كارمندان زيادى ندارد، و تمام كارها و خدمات به مردم سپرده مى‏شود، تا سرمايه‏گذارى كنند و اجحاف نكنند، و دولت فقط ناظر است و لذا هميشه پول بيت‏المال اضافه مى‏آمده حتى در حالتهاى بحرانى و شرايط جنگى هيچيك از رهبران اسلامى بيش از آن ماليات چهارگانه، چيز ديگرى از مردم نمىگرفتند، مثلا پيامبر بزرگ اسلام (ص) در طول بيش از ده سال، كه غالبا در حال دفاع از تجاوزات جنگى كفار بود، و حضرت امير مؤمنان كه در طول حدود پنج سال دوران حكومت خود در مبارزه با جنگ افروزان به سر مى‏برد، هيچگاه حتى يك درهم به زور از مردم دريافت نكردند، بلكه بعنوان اعانه و كمك گاهى پولهائى جمع‏آورى مىكردند.
در زمانى كه تعدادى از مسلمين ثروتمند بودند، گاهى پيامبر اسلام (ص) از شدت گرسنگى سه شبانه روز به شكم مبارك خود سنگ مى‏بست و غذائى نداشت، حضرت صديقه كبرى فاطمه زهرا (ع) از شدت گرسنگى رنگ مباركشان دگرگون مى‏شد و حضرت امام حسن و امام حسين (ع) دراثر گرسنگى بمانند دو جوجه مى‏لرزيدند، و اصحاب صفّه (كه جايگاهى در مسجد بوده و فقراى مسلمين آنجا اجتماع مى‏كرده‏اند) برهنه و نيمه برهنه و بسيارى از شبها گرسنه مى‏خوابيده‏اند با اين وجود هيچ تاريخى ننوشته كه پيامبر اسلام (ص) جز در موارد چهارگانه حتى يك درهم از ثروتمندان بعنوان ديگرى به زور گرفته باشد، چون اسلام پاسدار جان و اموال مردم است.
و در كتاب وسايل الشيعة، باب سيزدهم كتاب الزكات، روايتى از امير مؤمنان(ع) نقل كرده، كه اهميت حفظ حقوق و اموال مردم را بيان مى‏كند:
حضرت امير مؤمنان براى عاملين خود جهت دريافت ماليات، در توصيه نامه‏اى چنين مى‏نوشت:
همراه با تقواى خدا (وحده لا شريك له) حركت كن، و مواظب باش كه هيچ مسلمانى را مترسانى، و به زور و اكراه از زمين او رد نشوى، و مواظب باش كه بيش از حق خدا از اموال او درياف نكنى، پس اگر به يك آبادى رسيدى، در خارج آن در كنار منبع و يا قنات آب آنها پياده شو، بدون اينكه وارد خانه‏هايشان گردى، آنگاه با آرامش و وقار بسوى آنان حركت كن تا به ميان آنان برسى، پس نخست با روئى گشاده سلام كن و بگو: اى بندگان خدا، ولى و جانشين خدا مرا بسوى شما فرستاده تا حق خدا را از شما بستانم، پس آيا از حقوق خدا چيزى به شما تعلق گرفته تا آن را به ولىّ او برسانم؟ در اين حال اگر كسى گفت: نه، ديگر از او بازخواست مكن، و اگر كسى هم گفت: آرى، با او حركت كن بدون اينكه او را بترسانى يا تهديد كنى، يا در مشكلات بيندازى و يا اينكه او را رنج و زحمت اندازى.
آنگاه آنچه را كه آن شخص از طلا و يا نقره بتو تقديم داشت، بپذير و مواظب باش هيچگاه مسلمانى را اهانت و حتى يك يهودى يا نصرانى را براى خراج مورد ضرب و توهين قرار ندهى، و هيچ حيوان باركشى را جهت تأمين ماليات بفروش نرسانى، زيرا ما مأمور گشته‏ايم از اموال اضافى آنان ماليات دريافت كنيم.
و در روايتى از حضرت امام جعفر صادق(ع) از پدران بزرگوارش از حضرت امير مؤمنان على(ع) چنين آمده كه: پيامبر اسلام(ص) از اجبار مردم بر پرداخت ماليات نهى كرده و فرموده است، كه گفته مردم در تعلق و يا عدم تعلق ماليات اسلامى بر آنها كافى است، و جايز نيست كه سالانه دو بار از مردم ماليات دريافت شود، كه جز سالانه يكبار ممنوع است، همچنين پيامبر اسلام (ص) از دريافت ماليات اجبارى، يا با ايراد ضرب و شدت و يا بيش از طاقت مردم نهى كرده، و به مأمور ماليات دستور فرموده كه با رعايت عدالت، جز ماليات آنچه را كه در دست مردم مى‏بييند، چيز ديگرى را مطالبه نكند.
و در آئين اسلام هركس كه حقوق خدا و حقوق مردم را بپردازد، بقيه دارائيش محترم است و هيچكس بهيچ عنوان حق تعرض به ثروت و دارائى مشروع مردم را ندارد.
-------------------------------------------
نويسنده : سيد محمد شيرازي