سخنى است منسوب به سيد جمالالدين اسد آبادى كه مىگويد: (در اروپا اسلام را ديدم اما بدون مسلمين، و در بلاد اسلام مسلمين را ديدم اما بدون اسلام) و اين واقعيتى است كه متأسفانه در حال حاضر اسلام چيزى است و مسلمين چيز ديگر!.
ما بايد براى پيشرفت خود، عوامل دشمن را بسنجيم و بشناسيم، تا بدانيم او چرا نيرومند است و ما نيستيم؟!.
مثلا در كشور اشغال شده فلسطين كه هماكنون بدست اسرائيليان و صهيونيستها اداره مىشود، اگر ريشهيابى كنيم كه چگونه آنان توانستهاند در ميان دريائى از مسلمين و در قلب اعراب، با وجود حالت جنگ هميشگى پيوسته باقى مانده و روز بروز به پيش بتازند؟! خواهيم يافت كه آنان چگونگى سعادت و ترقى در دنيا را از اسلام آموخته و به مرحله اجرا گذاشتهاند. بطور مثال در كشور اسرائيل تعدد احزاب، آزادى اظهار نظر، آزادى انتخابات، آزادى مطبوعات و ديگر آزاديها براى مردم تأمين شده و اخوت و برادرى در سايه? دين كليمى را در اسرائيل مشاهده مىكنيد، چنانچه در پارهاى از كتابها و همچنين روزنامههاى خارجى آمده: كه انسان در كشور اسرائيل به جامعه غريب و شگفتآورى بر مىخورد: افراد يهودى اعم از سياه، سپيد، سرخ پوست، زرد پوست، آفريقائى، آسيائى، اروپائى، آمريكائى همه باهم برابر و با وجود اختلافات زياد در رنگ، زبان و آداب و رسوم با يكديگر مجتمع و متحد هستند.
وآنگهى آنان دين خود را جزو سياستشان دانسته، و معيار را در درجه اخلاص به آئين يهود و خدمت به يهوديان قرار دادهاند، به عنوان نمونه بگزارشى كه در يك روزنامه عربى چند سال پيش بچاپ رسيده بود توجه فرمائيد:
(قبل از انتخاب (مناخيم بگين) برياست دولت اسرائيل، رقيب انتخاباتى او كانديداتورى خود را پس گرفته و انصرافش را اعلام نمود، و همين كار موجب شد كه بگين به قدرت برسد و علت انصراف رقيب بگين در حزب مخالفش اين بود كه حزب طرفدار بگين چند روزى قبل از انجام انتخابات اعلام كرد كه همسر آقاى (شيمون پرز) رقيب انتخاباتى بگين، مبلغ دو هزار دلار بعنوان پسانداز در بانكهاى آمريكا سپرده، و اين دليل بىاعتمادى بر بانكهاى اسرائيلى است، و هرچه او و همسرش از اين مسئله دفاع كردند، كه آمريكا دوست اسرائيل است و همسر آقاى پرز در راه سفر به دليل ترس از دزدان اين كار را كرده اما دفاع آنها مؤثر واقع نشد و بالاخره همين اتهام ناچيز موجب پيروزى بگين در انتخابات شد).
همچنين اسرائيل مردم خود را تشويق به ازدواج و افزايش فرزندان مىكند، و يك نفر كه در زمان شاه مخلوع از ايران براى معالجه به اسرائيل سفر كرده بود، نقل مىكند: در آنجا بيشتر زنان كارمند در بيمارستان و مكانهاى ديگر را حامله يافتم، از يكى علت اين كار را پرسيدم؟ گفت: دولت اسرائيل ما را تشويق به حامله شدن و تكثير نسل مىكند.
و در يك گزارش روزنامه عربى ديدم كه مجموعه مطبوعات اسرائيل در جرايد و مجلات بيش از جرايد و مجلات تمام كشورهاى عربى است، و اصدار مجله و يا روزنامه در اسرائيل مجاز و آزاد است، و همچنين در حدود يك هزار روزنامه و مجله و صدها ايستگاه راديوئى طرفدار اسرائيل در خارج اين كشور پيوسته به نفع اسرائيل تبليغات مىكنند.
لازم توجه :
از اين چند نمونهاى كه در اسرائيل معمول است، تذكر چند نكته را لازم مىدانيم:
1 ـ تأمين آزادى در اسرائيل و سركوبى آزادى در اغلب كشورهاى اسلامى، موجب پيشرفت آنان شده، كه اسلام نيز آزادى را محترم و سركوبى آن را حرام شمرده، اما اين قانون اسلامى را متأسفانه دشمن مورد بهرهبردارى قرار مىدهد.
2 ـ اخوت و برادرى در سايه دين را اسرائيل عمل مىكند، و مسلمين از آن دور شده و در ميان خود مرزهائى قائل هستند كه تمام اين مرزها برخلاف اسلام بوده، و متأسفانه از اين قانون اسلامى نيز دشمن بهره مىبرد.
3 ـ اسرائيل براى رهبران خود اخلاص به دين و مردم را شرط مىداند و اين قانونى است اسلامى كه غالبا مسلمين بدان پشت پا زدهاند.
4 ـ اسرائيل مردم را تشويق به ازدواج و تكثير نسل مىكند برخلاف اغلب مسلمين كه نسل خود را محدود و يا عقيم مىسازند و شعار (فرزند كمتر، زندگى بهتر) را سر مىدهند، در حالى كه پيامبر بزرگ اسلام(ص) فرمود: ازدواج كنيد و تكثير نسل كنيد كه من با كثرت شما روز قيامت بر امتهاى ديگر مباهات مىكنم حتى اگر فرزندان شما سقط شده هم باشند.
5 ـ در اسرائيل مطبوعات آزاد و در اغلب كشورهاى اسلامى بسيار محدود و تحت مقررات است و كسى حق اخراج روزنامه و يا مجله ندارد مگر با رضايت مقامات، آنهم تحت شرايطى كمرشكن و در صورت اجازه هم بايد تحت نظارت دولت و توجيه كننده اعمال آن باشد.
6 ـ اسرائيل همه گونه تبليغات در سراسر دنيا دارد بر خلاف مسلمين.
البته اسرائيل بعنوان يك نمونه از دشمن محارب ما بود، و الا همين اوضاع و احوال در ديگر كشورهاى باصطلاح دمكراتيك نيز وجود دارد، كه اميد است با رشد و آگاهى يك ميليارد مسلمان و شناخت صحيح آنان از اسلام و معارف اسلام بزودى مسلمين از خواب سنگين خود بيدار شده، و مجددا قدرت و عظمت خود را باز يابند. انشاءالله.
-------------------------------------------
نويسنده : سيد محمد شيرازي