بشارت حضرت به ابوالدنيا

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

مردى بود بنام ابوالدنيا داراى عمرى بسيار طولانى ، كه در ايام ابوبكر متولد شده و در سال 317 هجرى وفات كرده است . او علت طول عمر خود را چنين ذكر مى كند، گويد:
روزى با پدرم به ملاقات اميرالمؤمنين عليه السلام مى رفتيم ، وقتى به محلى نزديك كوفه رسيديم ،

تشنگى بر ما غلبه كرد، به پدرم گفتم اينجا بنشين من در بيابان بگردم شايد آبى پيدا كنم ، وقتى به دنبال آب مى گشتم به گودال آبى رسيدم ، خود را در آن شستشو دادم و از آن نوشيدم تا سيرآب شدم ، سپس نزد پدرم آمدم و گفتم : برخيز كه خداوند ما را از گرفتارى نجات داد، چشمه آبى در نزديكى ماست ، با پدرم حركت كرديم اما هر چه جستجو كرديم اثرى از آب نبود! پدرم از شدت تشنگى جان داد، او را دفن كرده به نزد اميرالمؤمنين عليه السلام كه قصد صفين را داشت آمدم ، حضرت را بوسيدم (حضرت به اين مقدار خضوع اعتراض ‍ كرد) تا آنكه گويد: از داستان من سؤ ال نمود، جريان را گفتم ، فرمود: آن آبى كه از آن نوشيدى چشمه اى بود كه هيچكس از آن ننوشيده مگر اينكه عمر طولانى نموده است . بشارت باد تو را كه عمرى طولانى خواهى نمود و مرا معمر ناميد.
خطيب گويد: ابوالدنيا در سال سيصد هجرى وارد بغداد شد، همراه او پيرمردانى از شهر بودند، مردم از پيرمردها از حالات ابوالدنيا مى پرسيدند.
خطيب گويد: به من خبر دادند كه ابوالدنيا در سال 317 هجرى وفات يافته ، شيخ ما در امالى نيز وفات او را همينگونه ذكر نموده است . (1) و شايد اين شخص همان على بن عثمان الاشجع باشد كه معروف به ابوالدنياست . و شيخ كراجكى در كنزالفوائد از او حديثى را با يك واسطه از حضرت امير عليه السلام نقل كرده است و در حاشيه بحار از سيد نعمت الله جزائرى با يك واسطه از استادى به نام شيخ محمد چرفوشى نقل مى كند كه او را در شام ديده است و او خود را معمر ابوالدنياى مغربى از صحابه حضرت امير عليه السلام ناميد و گويد: او وقتى صفات و علائمى را از حضرت نقل كرد يقين كردم تمام سخنان او صحيح است و او به من از جانب حضرت على و تمام امامان عليه السلام اجازه روايت داد. (2)
-----------------------------------------
1- بحارالانوار، بنابراين ، عمرابوالدنيا حدودا سيصد و پنج سال بوده است !
2- بحار، ج 57، ص 224.
----------------------------------
سيد محمد نجفى يزدى