توحيد 2 - اثبات واجب الوجود

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

فلاسفه الهي و علماء كلام (متكلمين) براهين زيادي را براي اثبات خداي متعال، اقامه كرده‌اند كه در كتب مبسوط فلسفه و كلام، مذكوراست. ما در ميان همه آنها يك برهان را كه نياز به مقدمات كمتري دارد و در عين اتقان، سهل التناول تر هست بر مي‌گزينيم و به توضيح آن مي‌پردازيم.

و لي بايد توجه داشت كه اين برهان، خدا را تنها به عنوان واجب الوجود يعني موجودي كه وجودش ضروري  و بي‌نياز از ايجاد كننده است اثبات مي‌كند و صفات ثبوتيه او مانند علم و قدرت و جسماني نبودن و زمان و مكان نداشتن را بايد با براهين ديگري اثبات كرد.

 
 متن برهان
امكان و وجوب
علت و معلول
 محال بودن تسلسل علل
تقرير برهان


متن برهان
موجود به حسب فرض عقلي يا واجب الوجود است يا ممكن الوجود، و هيچ موجودي عقلاً از اين دو فرض، خارج نيست. و نمي‌توان همه موجودات را ممكن الوجود دانست، زيرا ممكن الوجود نياز به علت دارد و اگر همه علتها هم ممكن الوجود و به نوبه خود نيازمند به علت ديگري باشند هيچ گاه هيچ موجودي تحقق نخواهد يافت. و به ديگر سخن، تسلسل علت‌ها محال است، پس ناچار سلسله علتها به موجودي منتهي مي‌شود كه خودش معلوم موجود ديگري نباشد يعني واجب الوجود باشد.

اين برهان،‌ ساده‌ترين برهان فلسفي براي اثبات وجود خدا است كه از چند مقدمه عقلي محض، تشكيل يافته و نيازي به هيچ مقدمه حسي و تجربي ندارد، ولي چون در اين برهان از مفاهيم و اصطلاحات فلسفي،‌استفاده شده مي‌بايست توضيحي پيرامون اين اصطلاحات و مقدماتي كه برهان مزبور از آنها تشكيل يافته است داده شود.

 

امكان و وجوب
هر قضيه‌اي هر قدر ساده باشد دست كم از دو مفهوم اساسي (موضوع و محمول) تشكيل مي‌يابد. مثلاً ‌در اين قضيه خورشيد روشن است كه دلالت بر ثبوت روشني براي خورشيد دارد، خورشيد موضوع قضيه، و روشن محمول آن مي‌باشد.

ثبوت محمول براي موضوع، از سه حال ، خارج نيست: يا محال است مانند اينكه گفته شود : عدد سه بزرگتر از عدد چهار است يا ضرورت دارد مانند اين قضيه كه عدد دو، نصف عدد چهار است و يا نه محال است و نه ضرورت دارد مانند خورشيدي بالاي سر ما قرار دارد.

طبق اصطلاح منطقي، در صورت اول، نسبت قضيه، داراي وص امتناع و در صورت دوم، وصف ضرورت يا وجوب و در صورت سوم داراي وصف امكان (به معناي خاص) مي‌باشد.

اما نظر به اينكه در فلسفه ، درباره موجود بحث مي‌شود و چيزي كه ممتنع و محال باشد هيچ گاه وجود خارجي نمي‌يابد، از اينروي فلاسفه، موجود را به حسب فرض عقلي به واجب الوجود و ممكن الوجود ، تقسيم كرده‌اند. واجب الوجود عبارتست از موجودي كه خود به خود وجود داشته باشد و نيازي به موجود ديگري نداشته باشد و طبعاً‌چنين موجودي ازلي و ابدي خواهد بود زيرا معدوم بودن چيزي در يك زمان، نشانه انيست كه وجودش از خودش نيست و براي وجود يافتن، نياز به موجود ديگري دارد كه سبب يا شرط تحقق آنست و با فقدان آن مفقود مي‌شود و ممكن الوجودعبارتست از موجودي كه خود به خود وجود ندارد و تحقق يافتنش منوط به موجود ديگري است .

اين تقسيم كه بر اساس فرض عقلي، انجام گرفته است بالضروره وجود ممتنع الوجود را نفي مي‌كند ولي دلالتي ندارد بر اينكه موجودات خارجي از كداميك از دو قسم (واجب الوجود و ممكن الوجود) هستند. و به ديگر سخن: صدق اين قضيه به سه صورت تصور مي‌شود: يكي آنكه هر موجودي واجب الوجود باشد، دوم آنكه هر موجودي ممكن الوجود باشد، سوم آن كه بعضي از موجودات، واجب الوجود و بعضي ديگر ممكن الوجود باشند. بنابر فرض اول و سوم، وجود واجب الوجود، ثابت است پس بايد اين فرض را مورد بررسي قرار داد كه آيا ممكن است همه موجودات، ممكن الوجود باشند يا نه؟ و يا ابطال اين فرض است كه وجود واجب الوجود به صورت قطعي و يقيني، ثابت مي‌گردد هر چند اثبات وحدت و ساير صفات او مي‌بايست با براهين ديگري اثبات شود.

بنابراين، براي ابطال فرض دوم، بايد مقدمه ديگري را به برهان مزبور، ضميمه كرد و آن اينست كه ممكن الوجود بودن همه موجودات محال است. ولي اين مقدمه بديهي نيست و بهيمن جهت در صدد اثبات و تبيين آن برآمدند به اين صورت: ممكن الوجود نياز به علت دارد، و تسلسل در علل، محال است. پس بايد سلسله علل به موجودي منتهي شود كه ممكن الوجود و محتاج به علت نباشد يعني واجب الوجود باشد و از اينجاست كه پاي مفاهيم فلسفي ديگري به ميان مي‌آيد كه بايد توضيحي پيرامون آنها داده شود.


 
علت و معلول
اگر موجودي نيازمند به موجود ديگري باشد و وجودش به نوعي توقف بر آن ديگري داشته باشد به اصطلاح فلسفي، موجود نيازمند را معلول و آن ديگري را علت مي‌نامند. ولي علت، ممكن است بي‌نياز مطلق نباشد بلكه خودش نيز نيازمند و معلول موجود ديگري باشد. اما اگر علتي هيچ گونه نياز و معلوليتي نداشت علت مطلق و بي‌نياز مطلق خواهد بود.

تا اينجا با اصطلاح فلسفي علت و معلول و تعريف آنها آشنا شديم، اكنون بايد به توضيح اين مقدمه بپردازيم كه هر ممكن الوجدي نيازمند به علت است.

با توجه به اينكه ممكن الوجود خود به خود وجود ندارد ناچار وجودش منوط به تحقق موجود يا موجودات ديگري خواهد بود زيرا اين قضيه بديهي است كه هر محمولي كه براي موضوعي در نظر گرفته شود يا خود به خود (بالذات) ثابت است و يا در اثر امر ديگري (بالغير) ثابت مي‌شود مثلاً هر چيزي يا خود به خود روشن است و يا به واسطه چيز ديگري (نور) روشن مي‌شود و هر جسمي يا خود به خود چرب است و يا به وسيله چيز ديگري (روغن) چرب مي‌شود و محال است كه چيزي نه خودش روشني و چربي داشته باشد و نه به وسيله چيز ديگري متصف به اين صفات گردد و در عين حال ، روشن يا چرب باشد.

پس ثبوت وجود هم براي يك موضوع يا بالذات است و يا بالغير، و هنگامي كه بالذات نبود ناچار بالغير خواهد بود. بنابراين، هر ممكن الوجودي كه خود به خود متصف به وجود نمي‌شود به واسطه ديگري به وجود مي‌آيد و معلول آن خواهد بود. و اين همان اصل مسلم عقلي است كه: هر ممكن الوجودي نيازمند به علت است.

ولي بعضي گمان كرده‌اند كه مفاد اصل عليت اين است كه هر موجودي احتياج به علت دارد و بر اين اساس، اشكال كرده‌اند كه بايد براي خدا هم علتي در نظر گرفت! غافل از اينكه موضوع اصل عليت موجود بطور مطلق نيست بلكه موضوع آن ممكن الوجود و معلول است، و به ديگر سخن: هر موجود وابسته و نيازمندي محتاج به علت است نه هر موجودي.

 

محال بودن تسلسل علل
آخرين مقدمه‌اي كه در اين برهان به كار گرفته شده اين است كه سلسله علل بايد منتهي به موجودي شود كه خودش معلول نباشد، و به اصطلاح تسلسل علل تا بي نهايت، محال است و بدين ترتيب، وجود واجب الوجود به عنوان نخستين علت كه خود به خود موجود است و نيازي به موجود ديگري ندارد ثابت مي‌شود.

فلاسفه، براهين متعددي براي ابطال تسلسل، اقامه كرده‌اند ولي حقيقت اينست كه بطلان تسلسل در مورد علل، قريب به بداهت است و با اندك تأملي روشن مي‌شود . يعني با توجه به اينكه وجود معلول نيازمند به علت و مشروط به وجود آن است اگر فرض كنيم كه اين معلوليت و مشروطيت، عمومي باشد هيچ گاه هيچ موجودي تحقق نخواهد يافت زيرا فرض مجموعه‌اي از موجودهاي وابسته بدون وجود موجود ديگري كه طرف وابستگي آنها باشد معقول نيست.

فرض كنيد يك تيم دونده،‌جلو خطر شروع ايستاده‌اند و آماده دويدن هستند ولي هر كدام از ايشان تصميم گرفته است كه تا ديگري ندود او هم شروع به دويدن نكند، اگر اين تصميم واقعاً‌ عموميت داشته باشد هيچگاه هيچكدام از ايشان شروع به دويدن نخواهند كرد! همچنين اگر وجود هر موجودي مشروط به تحقق موجود ديگري باشد هيچ گاه هيچ موجودي تحقق نخواهد يافت. پس تحقق موجودات خارجي، نشانه اينست كه موجود بي‌نياز و بي شرطي وجود دارد.

 

تقرير برهان
اكنون با توجه به مقدمات ياد شده، بار ديگر به تقرير برهان مي‌پردازيم:

هر چيزي كه بتوان آن را موجوددانست از دو حال، خارج نخواهد بود: يا وجود براي آن، ضرورت دارد و خود به خود موجود، و به اصطلاح واجب الوجود است و يا وجودش ضرورت ندارد و مرهون موجود ديگري است و به اصطلاح ممكن الوجود مي‌باشد. و بديهي است كه اگر تحقق چيزي محال باشد هرگز وجود نخواهد يافت و هيچ گاه نمي‌توان آن را موجود دانست. پس هر موجودي يا واجب الوجود است و يا ممكن الوجود.

با دقت در مفهوم ممكن الوجود روشن مي‌شود كه هر چيزي مصداق اين مفهوم باشد معلول و نيازمند به علت خواهد بود، زيرا اگر موجودي خود به خود وجود نداشته باشد ناچار به وسيله موجود ديگري به وجود آمده است چنانكه هر وصفي كه بالذات نباشد ثبوت آن بالغير خواهد بود، و مفاد قانون عليت هم همين است كه هر موجود وابسته و ممكن الوجود نيازمند به علت است، نه اينكه هر موجودي نياز به علت دارد تا گفته شود: پس خدا هم احتياج به علت دارد، يا گفته شود: اعتقاد به خداي بي علت، نقص قانون عليت است.

از سوي ديگر اگر هر موجودي ممكن الوجود و نيازمند به علت باشد هيچ گاه موجودي تحقق نخواهد يافت. و چنين فرضي نظير آن است كه هر يك از افراد يك گروه، اقدام خود را مشروط به شروع ديگري كند كه در اين صورت، هيچ اقدامي انجام نخواهد گرفت. پس وجود موجودات خارجي، دليل آن است كه واجب الوجودي موجود است.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page