شعر : چشم انتظار

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

در مدینه بینِ کوچه بهرِ مادر ناله کردم
چشم خود را با سرشکم منزلِ صد ژاله کردم
یاد مادر کرده پیرم، کوچه را در بر بگیرم
همچو زهرا مادر خود، از خدا خواهم بمیرم


آتش غم در حریم خانه‌ام تا زد زبانه
من به یاد مادرِ خود اشکِ چشمم شد روانه
از برایت دل فکارم، مادرِ چشم انتظارم
همچو تو پهلو شکسته، من غریب این دیارم
در سرای زندگانی رنج و غربت حاصلم شد
عاقبت در این زمانه زهرِ منصور قاتلم شد
ناله‌هایم بی اثر شد، سینه‌ام پر از شرر شد
بعد عمری شیعه سازی، مزد من زهرِ جگر شد
بارالها شد نصیبم در غریبی‌ام بمیرم
در کنارِ قبرِ مادر منزلی دیگر بگیرم
اهل بیتم در نوا شد، خانه‌ام کرب و بلا شد
من چه گویم از عدویم، روز و شب بر من جفا شد

گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page