رحلت‌ رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم‌)

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

هنگاميكه‌رسول‌ خدا(ص‌)دربستر رحلت‌ افتاده‌بود،به‌علي‌(ع‌)فرمود:اي‌ برادر!توحاضر هستي‌ به‌ وصاياي‌ من‌ عمل‌كني‌ وقرضهاي‌ مرا اداء نمايي‌وامور مرا بعد از من‌،اداره‌ كني‌؟
اميرمؤمنان‌(ع‌)فرمود:آري‌ يا رسول‌ اللّه‌!حضرت‌ فرمود:نزديك‌ من‌بيا!علي‌(ع‌)نزديك‌ رفت‌.رسول خدا(ص‌)اورا بخود چسباند وانگشتر خود رادرآورد وفرمود:اين‌ را بگيرودرانگشت‌ خود نما!سپس‌ شمشير وزره‌وسلاح‌خودرا خواست‌ وآنهارا به‌ علي‌(ع‌)داد.همچنين‌ پارچه‌ اي‌ را كه‌ دروقت‌ حمل‌ سلاح‌،برشكم‌ مي‌ بست‌،به‌ علي‌(ع‌)داد وفرمود:با استعانت‌ ازخدا،به‌ خانة‌ خود برو.
همينكه‌ مريضي‌ پيغمبر سخت‌ شد،ورحلت‌ حضرتش‌ گرديد، به‌ علي‌(ع‌)فرمود:اي‌ علي‌!سر مرا در دامن‌ خودبگذار كه‌ امر خداوند عالميان‌ رسيده‌است‌.چون‌ روح‌ من‌ از بدنم‌ خارج‌ شد،آنرا با دست‌ بگير وبر صورتت‌بكش‌.بعد صورت‌ مرا بطرف‌ قبله‌ نما وبه‌ تجهيز(غسل‌ وكفن‌ ونمازودفن‌)من‌ بپرداز.
واول‌ تو بر من‌ نماز بخوان‌ واز من‌ دور نشو تامرا دفن‌ كني‌.ودر انجام‌ همة‌ اين‌كارها،از خداوند ياري‌ بطلب‌!
علي‌(ع‌)سر پيغمبر را در دامن‌ خود قرار داد.دراين‌ موقع‌ حضرت‌ بيهوش‌شد.چشم‌ فاطمه‌(س‌)كه‌ به‌ اين‌ صحنه‌ افتاد،گريست‌ وندبه‌ كرد وگفت‌:
«وابيض‌ يستسقي‌ الغمام‌ بوجهه‌ ثمال‌ اليتامي‌ عصمة‌ للارامل‌
يعني‌ پيغمبر،سفيد رويي‌ است‌ كه‌ مردم‌ ببركت‌ روي‌ او طلب‌ باران‌ مي‌ كنندواو فريادرس‌ يتيمان‌ وپناه‌ بيوه‌ زنان‌ است‌.»
رسول‌ خدا(ص‌)صداي‌ فاطمه‌(س‌)را شنيد وچشمهاي‌ خودرا باز نمود وباصداي‌ ضعيفي‌ فرمود:ا ي‌ دختر!اين‌ زبانحال‌ عمويت‌ ابوطالب‌ بود.اين‌ رانگو!بلكه‌ بگو:
«ومامحمّدٌ الاّ رسول‌ قد خلت‌ْ من‌ قبله‌ الرسل‌.اَفِان‌ مات‌ او قتل‌انقلبتم‌ علي‌ اعقابكم‌؟«آل‌ عمران‌144»يعني‌ محمّد(ص‌) فقط‌ فرستادة‌خداست‌.آيا اگر او رحلت‌ كند ويا كشته‌ شود،شما به‌ آيين‌ پدرانتان‌ بر مي‌گرديد؟»
وقتي‌ پيغمبر رحلت‌ نمود،علي‌(ع‌)مشغول‌ غسل‌ وتجهيز حضرت‌ شد. اوفضل‌ بن‌ عباس‌ را خواست‌ وبه‌ او فرمود كه‌ آب‌ تهيه‌ كند.فضل‌ آب‌ مي‌ آوردوعلي‌(ع‌)بدن‌ حضرت‌ را غسل‌ مي‌ داد.همينكه‌ تجهيز بدن‌ پيغمبر تمام‌شد،علي‌(ع‌)جلو ايستاد وبه‌ تنهايي‌ بر بدن‌ مقدّسش‌ نماز خواند.دراين‌موقع‌ عده‌ اي‌ در سقيفه‌ بني‌ ساعده‌ جمع‌ شدند وخليفه‌ را انتخاب‌نمودند!!«منتهي‌ الامال‌»
----------------------------------
محمد تقی صرفی