دست‌ علامه‌ حلّي‌ در دست‌ امام‌ زمان‌ (عج‌)

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

علاّمه‌ حلّي‌ شب‌ جمعه‌اي‌ به‌ زيارت‌ كربلا مي‌رفت‌.تنها بود و بر الاغي‌سوار شده‌ وتازيانه‌ در دستش‌ بود.در بين‌ راه‌ به‌ شخص‌ عربي‌ برخورد كه‌پياده‌ همراه‌ علامه‌ راه‌ افتاد وباهم‌ مشغول‌ صحبت‌ شدند.مقداري‌ كه‌ با هم‌حرف‌ زدند،علامه‌ متوجه‌ شد كه‌ اين‌ شخص‌ مرد فاضلي‌ است‌.پس‌ در همه‌مسائل‌ با او صحبت‌ كرد وبيشتر متوجه‌ علم‌ آن‌ شخص‌ مي‌شد.علامه‌مشكلاتي‌ كه‌ در علوم‌ مختلف‌ داشت‌ مي‌گفت‌ وآن‌ شخص‌ جواب‌ مي‌داد.تااين‌ كه‌ در مسأله‌اي‌ آن‌ شخص‌ فتوايي‌ داد وعلامه‌ رد كرد وگفت‌ حديثي‌ دراين‌ زمينه‌ نداريم‌.آن‌ مرد گفت‌ حديثي‌ در اين‌ باب‌ شيخ‌ طوسي‌ در تهذيب‌ذكر كرده‌ و شما از اول‌ كتاب‌ فلان‌ مقدار ورق‌ بزنيد تا در فلان‌ صفحه‌ وسطرفلان‌ اين‌ حديث‌ را ببينيد.علامه‌ تعجب‌ كرد كه‌ اين‌ شخص‌ كيست‌؟(كه‌ اين‌همه‌ علم‌ دارد)آن‌ گاه‌ علامه‌ پرسيد كه‌ آيا در زمان‌ غيبت‌ كبري‌ مي‌توان‌ امام‌زمان‌ (عج‌)رامشاهده‌ نمود؟در اين‌ موقع‌ تازيانه‌ از دست‌ علامه‌ افتاد.آن‌ مردتازيانه‌ را برداشت‌ ودر دست‌ علامه‌ گذاشت‌ وفرمود:چگونه‌ صاحب‌الزمان‌ را نمي‌توان‌ ديد در حالي‌ كه‌ الان‌ دستش‌ در دست‌توست‌.ناگاه‌ علامه‌ خود را از روي‌ الاغ‌ پايين‌ انداخت‌ تا پاي‌ حضرت‌ راببوسد ولي‌ بيهوش‌ شد.وقتي‌ به‌ هوش‌ آمد كسي‌ را نديد.به‌ خانه‌ برگشت‌ وبه‌ كتاب‌ تهذيب‌ مراجعه‌ نمود و آن‌ حديث‌ را در همان‌ صفحه‌ و سطري‌ كه‌امام‌ فرموده‌ بود،پيدا كرد.
----------------------------------
محمد تقی صرفی