ميلاد معجزه‏آسا

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

ولادت على‏عليه السلام، همچون شهادت وى گواه حقى بر راستى رسالتهاى‏الهى است. او در تمام ابعاد حياتش، از ولادت تا شهادت، آيت بزرگ‏خداوند به حساب مى‏آيد. به راستى چرا بايد ولادت پيامبران و امامان‏هميشه با عجايب وشگفتيها همراه باشد؟ حضرت موسى‏عليه السلام در صندوقى‏گذارده شد و در درياى نيل رها گشت و دريا او را به ساحل برد تا در پناه‏خدا پرورش يابد!
حضرت عيسى‏عليه السلام، بدون آن كه پدرى داشته باشد زاده شد و دركودكى در گهواره با مردم لب به سخن گشود!
... ولادت پيامبر بزرگ اسلام حضرت محمّدصلى الله عليه وآله نيز با حوادثى‏همراه بود. كنگره‏هاى كاخ پارس فرو ريخت و شعله‏هاى سربر كشيده‏آتشكده‏هاى آنها فرونشست و آب درياچه ساوه به خشكى گراييد و ...
و على‏عليه السلام، پس از آن كه ديوار خانه كعبه براى مادرش شكاف‏برداشت درون خانه خدا به دنيا آمد! چرا؟!
آيا بدين خاطر كه خداوند اينان را پيش‏از ولادتشان به‏رسالت برگزيده‏است. زيرا كه در عالم ذر زودتر از صالحان ديگر، پرسش پروردگار خودرا پاسخ گفتند و خداوند با علم خويش از احوال آنان، ايشان را برگزيدوفضل آنان را با ولادتهاى معجزه‏آسا بر همه آشكار كرد.(1)
يا آنكه خداوند از آينده زندگى آنان بخوبى آگاه بود و مواضع‏مسئولانه آنان را كه مى‏دانست به زودى و با آزادى كامل آنها را انتخاب‏مى‏كنند، نكو داشت وآنان را با ولادتى نيكو و حيرت‏انگيز پاداش داد.
يا آنكه خداوند بدين وسيله مى‏خواست اصلاب گرامى و بزرگ‏ورحمهاى پاك و پاكيزه‏اى كه ايشان را به دنيا آوردند، گرامى دارد.چنانكه همين كار را با مريم صديقه يا با زكريا و همسرش، به خاطرجايگاهى كه نزد خداوند داشتند، انجام داد.
يا آن كه علّت و عوامل ديگرى در كار بوده است. امّا به هر علّت هم كه‏باشد بايد گفت كه ولادت معجزه‏آسا، خود پيامى است آشكار به مردم‏كه شأن آن مولود بزرگ رابيان مى‏كند. آيا براستى چنين نيست؟
پس از آن كه مادر على‏عليه السلام همراه با كودكش بيرون آمد، پيامبرصلى الله عليه وآله‏به استقبال او شتافت زيرا مى‏دانست كه همين كودك در آينده وصى‏وخليفه او خواهد شد. از اين رو سرورى وصف‏ناپذير قلب بزرگ او رادربر گرفت.
اين دو، از اين لحظه، هرگز از يكديگر جدا نشدند تا آن كه‏پيامبرصلى الله عليه وآله به سوى پروردگارش رحلت كرد. على‏عليه السلام نيز، از سنّت پيامبرتا لحظه شهادتش دست برنداشت.
هنگامى كه امام على‏عليه السلام با افتخار از اين ارتباط گرم خود و پيامبرصلى الله عليه وآله‏سخن مى‏گويد، جاى هيچ ترديدى براى ما باقى نمى‏گذارد كه اين ارتباط، تقدير پروردگار جهان بوده و در رساندن پيام او به مردمان نقش بزرگى‏ايفا كرده است.
امام على‏عليه السلام مى‏فرمايد :
من در كودكى سينه‏هاى عرب را به زمين ماليدم، و پيشانى اشراف‏ربيعه ومضر را به خاك سائيدم، و شما ارتباط من و رسول خداصلى الله عليه وآله رادر اين خويشى نزديك و جايگاه مخصوص مى‏دانيد.
آن‏حضرت، در زمان كودكى، مرا دركنار خود پرورش داد و به‏سينه‏اش مى‏چسبانيد و در بسترش درآغوش مى‏داشت وتنش را به من‏مى‏ماليد و بوى خوش خويش را به مشام من مى‏رساند. غذا را مى‏جويدودر دهان من مى‏نهاد. دروغى در گفتار و خطايى در كردار از من نيافت‏وخداوند فرشته‏اى از فرشتگانش را، از هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله از شيرگرفته شده بود، همنشين آن‏حضرت گردانيد تا او را در شب و روز به راه‏بزرگواريها وخوهاى نيكوى جهان سير دهد. و من به دنبال او مى‏رفتم‏مانند رفتن بچّه شتر درپى مادرش. در هر روزى از خوهاى خود پرچم‏ونشانه‏اى برمى‏افراشت وپيروى از آن را به من امر مى‏كرد. درهر سال‏مدتى در حراء اقامت مى‏كرد و من او را مى‏ديدم و غير از من كسى او رانمى‏ديد و در آن هنگام اسلام در خانه‏اى جز خانه رسول خداصلى الله عليه وآله‏وخديجه نيامده بود و من سوّمين ايشان بودم. نور وحى ورسالت رامى‏ديدم و بوى نبوّت را مى‏بوييدم.(2)
--------------------------------------
1) در برخى از روايات به همين نكته اشاره شده است.
2) نهج‏البلاغه، خطبه 234.
--------------------------------------------
نويسنده : آية الله سيد محمد تقى مدرسى
مترجم : محمد صادق شريعت