مكّه آنچنان آسان فتح شد كه هيچ كدام از مسلمانان آن را به خواب همنمىديدند. از اين رو غرور به دلهاى آنان راه يافت. شادى فتح مكّه ديرىنپاييده بود كه خطر بزرگ ديگرى به پيشواز آنان آمد. قبايل هوازنوثقيف و هم پيمانان مشركشان، تمام نيرو و توان خود را براى هجوم بهمسلمانان گرد آورده بودند. آنان با سپاهى كه تعداد آن سه برابر سپاهمسلمانان بود به رويارويى پيامبر ويارانش آمده بودند.
چون پيامبر آهنگ رفتن به سوى دشمنان را كرد آنان با شناختى كه ازديار خود داشتند، در تنگناى كوهى كه سپاه اسلام بايد به ناگزير در وادىحنين، يكى از واديهاى منطقه تهامه، از آن مىگذشتند كمين كردند. يكىاز كسانى كه در اين نبرد حضور داشت آن را چنين توصيف كرده است :
ما بدون ترس و واهمه به طرف مشركان مىرفتيم تا آنان را بگيريمغافل از اينكه پيش از اين مىبايست سلاح آنها را بگيريم.
بنابراين بدون ترس و بيم مىرفتيم كه ناگهان سپاهيان "هوازن"وديگر همراهانشان از اعراب، يكپارچه از هر سو بر مسلمانان تاختندوعدّه بسيارى از ما را كشتند و مجروح كردند. هر دو طرف به يكديگرآويختند. ترس و بيم بر مسلمانان سايه افكنده بود، به همين دليل ازاطراف پيامبرصلى الله عليه وآله پراكنده گشتند در حاليكه پيامبر درجاى خود ثابتقدم ماند.
على و عبّاس بن عبدالمطّلب و ابو سفيان بن حارث و اسامة بن زيد نيزدركنار آنحضرت باقى بودند.(1)
پيامبر ايستادگى مىكرد و دور و بر او را گروهى از جوانان بنى هاشموپيشتر از همه آنان على بن ابى طالب گرفته بودند. علىعليه السلام از رسول خداحفاظت مىكرد و از راست و چپ ضربه مىزد. هيچ كس به پيامبرنزديك نمىشد جز آن كه على او را با شمشير مىزد. در اين ميان عبّاسعموى پيامبر با صداى بلند و به فرمان پيامبر بانگ برداشت كه :اى صاحبان بيعت شجره و اى صاحبان بيعت رضوان از خدا و رسولش بهكجا مىگريزيد؟!
گروهى از مسلمانان، كه تعداد آنها حدوداً به صد تن مىرسيد، بازگشتند. ناگهان "جرول" پرچمدار "هوازن" نمايان شد. عدّهاى ازمردم به خاطر قدرت فوقالعاده او، اطرافش را گرفته بودند. علىعليه السلام بهجنگ "جرول" شتافت و او را از پاى درآورد. ترسى بزرگ در دلمخالفان پديد آمد. همچنين علىعليه السلام چهل تن از دليرمردان سپاه مقابل رابه خاك و خون نشاند.
بدين ترتيب، مسلمانان دوباره رو به ميدان نبرد آوردند. دوباره دوسپاه باهم درآميختند. پيامبر مشتى از خاك بر گرفت وبه علىعليه السلام داد.آنحضرت نيز آن را بر چهره مشركان پاشيد وگفت : چهرههاتان زشتباد! چند ساعتى نبرد به سود مسلمانان در جريان بود تا آنجا كه كفّار ازسرزمينشان گريختند و زنان و كودكان و اموال خويش را برجاى نهادندو امام على آنچه از دشمن برجاى مانده بود با خود حمل كرد و همچونديگر جنگها، پيروزى و سربلندى را به ارمغان آورد.
---------------------------------------------------
1) سيرة الأئمّة، ص253.
---------------------------------------
نويسنده : آية الله سيد محمد تقى مدرسى
مترجم : محمد صادق شريعت
جنگ حُنين
- بازدید: 6160