تلاش‏هاى مذبوحانه ديگر

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

زمانى كه مأمون خواست تلاش‏هاى خود را براى شكست «امامت» از راه تهى جلوه دادن آن از محتواى علمى، در تلاشى كه با درخواست از يحيى بن اكثم كه امام (عليه السلام) را در يك مسأله محكوم و مجاب كند، به عمل آورد، تكرار كند، امام (عليه السلام) را مجهّز به جواب قاطع و برهان ساطع يافت. تو گويى امام (عليه السلام) با تبسّمى تلخ و سخريّه‏آميز، اين زبان حال را دارد:
«اگر عقرب به سوى ما بازگردد، ما نيز به سوى او باز مى‏گرديم. و كفش براى آن آماده است»(1). و در ماجرايى ديگر نيز، يحيى بن اكثم، در حضور جمع بسيارى از آن جمله مأمون(2)، به طرح سؤالاتى مربوط به مناقب ابوبكر و عمر، از امام (عليه السلام)، اقدام مى‏كند. و ما معتقديم كه اگر او به رضايت مأمون و موافقت او با اين امر، علم و يقين نداشت، جرأت اينكه در حضور مأمون به چنين اقدامى دست بزند نداشت. قضيه از اين قرار است:
نقل شده است كه مأمون بعد از آنكه دخترش امّ الفضل را به نكاح ابو جعفر جواد (عليه السلام) درآورد، در مجلسى كه ابو جعفر عليه السّلام و يحيى بن اكثم و جماعتى بسيار بودند، حضور داشت، يحيى بن اكثم به ابو جعفر (عليه السلام) گفت: «يابن رسول الله چه مى‏گوئى در مورد خبرى كه روايت شده كه «جبرئيل (عليه السلام) بر رسول خدا (صلّى اللهه عليه و آله) نازل شد و عرض كرد: خدا سلامت مى‏رساند و به تو مى‏گويد: من از ابوبكر راضى هستم از او بپرس كه آيا او هم از من راضى هست؟».
ابو جعفر گفت: من منكر فضيلت ابوبكر نيستم ولى كسى كه اين خبر را نقل مى‏كند لازم است خبر ديگرى را اخذ كند كه پيغمبر (صلّى الله عليه و آله) در حجْ الوداع فرمود: «كسانى كه بر من دروغ مى‏بندند بسيار شده‏اند
و بعد از من نيز بسيار خواهند شد، هر كس بر من دروغ ببندد، جايگاه او از آتش پر مى‏شود، پس چون حديث از من براى شما نقل شد، آن را بر كتاب خدا و سنّت من عرضه كنيد، آنچه كه موافق كتاب خدا و سنّت من بود بگيريد و آنچه را كه مخالف كتاب و سنّت من بود رها كنيد».
و اين خبر (درباره ابوبكر) با كتاب خدا سازگار نيست. خداوند فرموده است: «ما انسان را آفريديم و مى‏دانيم در دلش چه چيز مى‏گذرد و ما از رگ گردن به او نزديك‏تريم - سوره ق، آيه 16». پس آيا خشنودى و ناخشنودى ابوبكر بر خداى عزّ و جلّ پوشيده و مجهول بوده است تا از آن پرسيده باشد؟! اين عقلاً محال است.
سپس يحيى بن اكثم گفت: و روايت شده است كه: «مثل ابوبكر و عمر در زمين مانند مثل جبرئيل و ميكائيل است در آسمان».
ابو جعفر (عليه السلام) فرمود: در اين نيز بايد دقّت شود، چرا كه جبرئيل و ميكائيل دو ملائكه مقرب هستند كه هرگز گناهى از آن دو سر نزده و يك لحظه نيز از دائره طاعت خارج نشده‏اند، ولى ابوبكر و عمر به خداى عزّ و جلّ شرك ورزيده‏اند، هر چند بعد از دوران شرك اسلام آوردند، ولى بيشتر دوران زندگى شان را در شرك بسر برده‏اند، پس محال است كه اين دو به آن دو تشبيه شوند.
يحيى گفت: و نيز روايت شده كه: «ابوبكر و عمر دو آقاى پيران بهشند» در اين باره چه مى‏گوئى؟ آن حضرت (عليه السّلام) فرمود: اين خبر نيز غير ممكن است زيرا تمامى بهشتيان جوان هستند و پيرى در ميان آنان نيست. اين خبر را بنواميّه در مقابل خبرى (صحيح و مشهور) كه از رسول الله (صلّى الله عليه و آله) است كه فرمود: «حسن و حسين دو آقاى اهل بهشتند» جعل كرده‏اند.
پس يحيى گفت: و روايت شده كه «عمر بن خطّاب چراغ اهل بهشت است»؟.
ابو جعفر (عليه السلام) فرمود: اين نيز محال است. زيرا در بهشت ملائكه مقرّب خدا، آدم، محمّد (صلّى الله عليه و آله) و همه انبيأ و مرسلين حضور دارند. چطور بهشت به نور هيچيك از آنان روشن نمى‏شود ولى به نور عمر روشن مى‏شود؟!.
يحيى گفت: و روايت شده كه: «سكينْ» به زبان عمر سخن مى‏گويد.
فرمود: من منكر فضائل عمر نيستم ولى ابوبكر افضل از عمر بود و هموبالاى منبر گفت: «من شيطانى دارم كه مرا منحرف مى‏كند، هرگاه از راه راست منحرف شدم مرا استوار سازيد».
يحيى گفت: و روايت شده كه: پيغمبر (صلّى الله عليه و آله) فرمود: «اگر من به پيامبرى مبعوث نمى‏شدم عمر مبعوث مى‏شد»؟
فرمود: كتاب خدا از اين خبر راست‏تر است. خداى تعالى مى‏فرمايد: «و آنگاه كه از پيامبران پيمان گرفتيم و از تو و از نوح - احزاب، 7» پس خداوند از پيامبران پيمان گرفته است پس چگونه پيمان خود را عوض مى‏كند؟! و هيچ يك از انبيأ به اندازه چشم بر هم زدنى به خدا شرك نورزيده‏اند، پس چگونه خدا كسى را به پيامبرى مبعوث كند كه به خدا شرك ورزيده و بيشتر روزگار خود را با شرك به خدا گذرانده است. و نيز پيغمبر خدا (صلّى الله عليه و آله) فرمود: «در حالى كه آدم بين روح و جسد بود (هنوز آفريده نشده بود) من پيامبر شدم».
يحيى گفت: و روايت شده كه پيغمبر (صلّى الله عليه و آله) فرمود: «هرگز وحى از من قطع نشد مگر آنكه گمان بردم كه بر آل خطّاب نازل شده است - يعنى اگر وحى بر من نازل نمى‏شد بر آل خطاب نازل مى‏شد-».
ابو جعفر (عليه السلام) فرمود: اين نيز محال است: زيرا جايز نيست كه پيغمبر (صلّى الله عليه و آله) در نبوّت خود شك كرده باشد، خداى تعالى فرمود: «خدا از ملائكه و از مردم پيامبرانى بر مى‏گزيند - حجّ، 75» پس چگونه ممن است كه نبوّت از كسى كه خدايش برگزيده به كسى كه به خدا شرك ورزيده منتقل شود؟!
يحيى گفت: روايت شده كه پيغمبر (صلّى الله عليه و آله) فرموده است: «اگر عذاب فرود مى‏آمد كسى جز عمر از آن نجات نمى‏يافت».
حضرتش (عليه السلام) فرمود: اين هم محال است، زيرا خداى تعالى مى‏گويد: «خداوند آنان را عذاب نمى‏كند در حالى كه تو در ميان آنان هستى و خداوند آنان را عذاب نمى‏كند تا زمانى كه از خداوند طلب بخشش مى‏كنند - انفال، 33» پس خداى سبحان خبر داده است كه تا زمانى كه پيغمبر در ميان آنان است و تا زمانى كه استغفار مى‏كنند ايشان را عذاب نمى‏كند».
طبيعى بود كه اگر امام (عليه السلام) در جواب به آن سؤالات، آن كرامات و فضائلى را كه به ابوبكر و عمر نسبت داده مى‏شود بپذيرد، شيعيان و پيروان او دچار شك و ترديد مى‏شوند، زيرا يقيناً اين خلاف آن چيزى است كه تاكنون از خود آن حضرت و از پدران او عليهم السّلام فرا گرفته‏اند و شناخته‏اند و مخالف چيزى است كه در اين مورد براى آنان ثابت شده است. بنابراين به زودى تناقضى آشكار بين امام با شيعيانش پديد مى‏آمد.
و اگر آن كرامات انتسابى را منكر شود و ردّ كند، عامّه مردم و پيروان فرقه‏هاى ديگر، و شايد به تحريكات پشت پرده خود مأمون- عليه او مى‏شورند و در چنين شرايطى، ديگر مردم به اينكه امام از موقعيّتى كه حكومت به ناچار او را در آن موقعيّت و مكانت قرار داده است، بر كنار شود راضى نمى‏شوند و اقدامات شديدتر و مهم‏ترى را نه فقط عليه شخص امام جواد (عليه السلام) بلكه عليه تمامى پيروان و دوستان او در همه جا خواستار مى‏گردند. ولى مى‏بينيم كه امام (عليه السّلام) در جواب هايش به آن پرسش‏ها، از يك سو توانست خطّ صحيح خود را حفظ كند. و از طرف ديگر، در مورد امور مطرح شده، رأى صحيح خود را ارائه دهد. و نيز توانست راه را بر بروز هرگونه تشنّج غير مسؤولانه، چه در سطح عموم مردم و چه در سطح اهل علم و معرفت، آنانكه در اين مسائل، مخالف رأى اويند، بست.
علاوه بر اينها هيچ فرصتى را براى بهره بردارى مغرضانه، از سوى كسانى كه مترصّد چنين فرصتى بودند، و شخص مأمون در رأس آنان بود، باقى نگذاشت.
چرا كه آن حضرت عليه الصلاْ و السّلام، مسأله را به صورت علمى و دور از هيجان، و متكّى بر منطق و برهان، به گونه‏اى كه براى احدى راه گريز نماند، مطرح نمود. و بيانات خود را با رعايت ادب و استحكام سخن و روانى و ساده گوئى و با شرح صدر و خوى نيكو ادا كرد.
---------------------------------------------------
1- وَ كانَتِ النّعْلُ لَها حاضِرَْ
م‏ش- اِنْ عادَتِ الْعَقْرَبُ عُدْنالَهُ‏
2- نگاه كنيد به: الاحتجاج، ج 2، ص 248-.245 و بحارالانوار، ج 50، ص 83-80.
-------------------------------------
علامه جعفر مرتضى عاملى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page