شعر «قلب بى پناه»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

عشق تو کرد زنده باز مرا
مهر تو گشت دل نواز مرا
تا شدم ملتجى به حضرت تو
کردى از خلق بى نیاز مرا
اى امام نهم که در همه حال
هست لطف تو چاره ساز مرا
اى که باشد به سوى احسانت
دست حاجت همى دراز مرا
خواهم اى حجت خدا که رها
سازى از بند حرص و آز مرا
نظرى بر من پریشان کن
کز گنه باشد احتراز مرا
گر چه از حد فزون گناه من است
باز بر لطف تو نگاه من است
گر پریشان و خسته وزارم
خود گواهى که از گناه من است
اى که مهر تو در همه احوال
مونس قلب بى پناه من است
نظرى بر دل تباهم کن
اى که مهر تو تکیه گاه من است
روز من شد سیه ز درد و گنه
چشم گریان من گواه من است
اى پناه جهانیان این بیت
ذکر هر شام و صبح گاه من است
بى پناهم پناه مى ‏خواهم
از تو عذر گناه مى ‏خواهم
صفرى
--------------------------
منبع : هیئت بلاگ