شايد در نگاه اول عنوان اين قسمت «بيرون آوردن پيراهن هنگام سينه زني» با متن تاريخي انتخاب شده، ارتباط چنداني نداشته باشد و با ساير عناوين اين نوشتار كه اكثراً در ارتباط مستقيم با متن يا حديث انتخابي است، از همخواني لازم برخوردار نباشد؛ اما به حكم تجربه وقتي در مجالس عزاداري نوبت به سينه زني ميرسد، احياناً شخص عزادار مردد ميشود كه آيا پيراهن را در آورده و به وسط حلقهي سينه زنان وارد شود، يا در گوشهاي بايستد و از روي پيراهن با دست خود به سينه بزند. اما ناگهان به ياد آن حركت عظيم و به يادماندني عابس ابن ابي شبيب ميافتد و آن نقطهي اوج جانبازي و وفاداري،كه همچون ستارهاي بر تارك تاريخ بشريت ميدرخشد، در ذهن او مجسم ميشود و ناگاه اين درس عملي اخلاص، وفاداري و شجاعت از آن معلم بزرگ، به سرعت دل تاريخ را ميشكافد و در روح و جان شاگرد اين مكتب اثر گذار ميشود و لحظاتي بعد شخص عزادار خود را در حلقهي سينه زنان ميبيند كه پيراهن را پشت سر انداخته و مشق سربازي و جانبازي در راه امام معصوم را تكرار ميكند.
وه چه سعادتي! او اكنون ارباب بيكفن خود را در نظر آورده است و در عزاي آن بدن مقدّسي كه بر روي زمين كربلا پيراهني جز خاك و رمل بيابان نداشت، مشغول غبارروبي از خانهي دل است. و با هر ضربهاي كه با دست خود به سينه ميزند ميگويد:
«هر سختي كه به عاشق در راه معشوقش برسد آسان است».
بيشك امام معصوم حاضر در زمان ما به اين شخص عزادار نظر ميكند و اگر احتياج به ياراني داشته باشد نام او را در زمرهي ياران خود ثبت ميكند!
--------------------------------
سید علیرضا شاهرودی
درسي از اين واقعه
- بازدید: 1568