مجلس دوم

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

چون در چند روايتى كه درباره خواندن زيارت عاشورا نقل شد اختلاف بنظر ميرسد لذا علماء اعلام در كيفيت خواندن اين زيارت چند احتمال داده اند.
احتمال اول
در روايت صالح بن عقبه است كه به پشت بام خانه خود يا صحرا رود و با دست اشاره بطرف قبر آنحضرت كرده سلام بنمايد و بعد از لعن بر قاتلان آن حضرت دو ركعت نماز بخواند.
در روايت علقمه دارد كه حضرت فرمود اين عمل را بعد از گفتن تكبير انجام بده و علقمه از آنحضرت طلب دعا نمود و حضرت هم زيارت عاشورا را به وى تعليم فرمودند. بنابراين معلوم ميشود كه طرز خواندن زيارت عاشورا باين نحو است كه اول تكبير بگويد و چون در زيارت ديگر دستور داده اند كه قبل از زيارت صد تكبير بگويند، معلوم ميشود كه مراد از گفتن تكبير صد مرتبه بوده است .
پس قبل از زيارت عاشورا صد مرتبه تكبير بگويد و بعد از لعن و سلام دو ركعت نماز بخواند بعد زيارت عاشورا را خوانده و بعد از سجده آن دو ركعت نماز آخر آن را هم بخواند.
گر چه ممكنست كه در روايت علقمه بگوئيم مراد از قول امام عليه السلام كه فرمودند:
يا علقمه اذا انت صليت الراكعين بعد ان تؤ مى اليه بالسلام فقل الايماء اليه من بعد التكبير هذا القول .
اين باشد كه در اشاره و ايماء به قبر همان زيارت عاشورا را خوانده شود. پس مراد از دو ركعت نماز اول همان دو ركعت نماز آخر است كه بعد از زيارت عاشورا خوانده ميشود.
يعنى بعد از تكبير همان زيارت عاشورا را بخواند و بعد از لعن و سلام و اللهم حض و ذكر سجده دو ركعت نماز زيارت بخواند لكن طريقه اول بهتر و احوط است .
رفتن بصحرا و يا بام خانه از آداب زيارت است و نه جزو آن پس اگر بآن عمل نشود مانعى ندارد. ضمنا دانستيم ، دعايى كه از علقمه از امام خواسته همان زيارت عاشورا است كه حضرت به وى تعليم فرمودند و اين دعا علقمه كه پس از زيارت عاشورا ميخوانند مربوط به علقمه نيست بلكه راوى آن صفوان است و بدون جهت به علقمه نسبت داده شده است .
احتمال دوم
اين است كه زيارت و دعا، با تمام اجزاء آن دو مرتبه خوانده شود. يكبار قبل از نماز و يكبار بعد از نماز. اين احتمال را مرحوم مجلسى در بحارالانوار داده است و گويا و جهش اين باشد كه ايماء بعد از نمازء سابق دانسته است چه از حديث استفاده ميشود كه در حال ايماء بايد اين زيارت را خواند.
احتمال سوم
احتماليست كه فاضل محدث شيخ ابراهيم كفعمى در كتاب جنة الوافيه نقل نموده و حاصل آن اينست كه اول بربام يا به صحرا رود و سلام بر آنحضرت نمايد و قاتلان آنحضرت را لعن و نفرين كند و در اين كار مبالغه نمايد و بعد دو ركعت نماز كرده مشغول به نوحه شود و در خانه عزادارى برپا كند و دعاى تعزيت - اعظم الله اجورنا الخ - به يكديگر بگويند.
آنگاه صد مرتبه تكبير گفته متوجه قبر شود، زيارت را با دعاى سجده آورد و بعد از دو ركعت نماز دعاى صفوان را بخواند.
وجه اين احتمال آنست كه بين صدر و ذيل حديث جمع كرده و كلام علقمه را حمل كرده بر اينكه بعد از زيارت از دور خواهش ‍ زيارت ديگرى كرده است . نه اينكه دعايى براى زيارت خواسته باشد.
مبداء اين توهم قول اوست كه گفته : علمنى دعا ادعوا به ذلك اليوم ...
احتمال چهارم
اينست كه اول زيارت ششم از زيارت مطلقه اميرالمؤ منين عليه السلام كه در تحفة الزائر مجلسى و ((مفاتيح )) محدث قمى مذكور است و شروع آن ، السلام عليك يا رسول الله است بخواند و يا زيارت ديگرى از آنحضرت و يا لااقل سلامى به آن حضرت عرض ‍ كند. السلام عليك يا اميرالمؤ منين اگر زيارت ششم را خواند - كه بهتر است همين زيارت خوانده شود - شش ركعت نماز زيارت پس از آن بجا آورد و اگر غير زيارت ششم را خواند دو ركعت نماز زيارت بجا آورد و بعد تكبير گفته زيارت عاشورا و آنگاه دو ركعت نماز زيارت را بخواند و پس از آنهم دعاى علقمه كه همان دعاى صفوان باشد بخواند.
بايد دانست كه بهترين طرز خواندن زيارت عاشورا همين قم است و وجه جمعى است بين تمام وجوه كه رعايت احتياط تمام در آن شده است . زيرا در روايت صفوان ذكر شد كه چون بزيارت اميرالمؤ منين عليه السلام آمد همان زيارت ششم را خواند و بعد از تمام شدن زيارت روى خود را بطرف قبر امام حسين عليه السلام نمود و زيارت عاشورا را با نماز و دعاى آن خواند و بعد گفت كه با امام صادق عليه السلام اينجا آمديم و حضرت اينگونه زيارت كرده و نماز و دعا خواندند و فرمودند كه اى صفوان اين زيارت را ضبط كن و اين دعا را بخوان و هميشه حضرت اميرالمؤ منين و امام حسين عليه السلام را باين نحو زيارت كن كه من ضامنم بر خدا هر كه ايشان را چنين زيارت كند. الخ ...
مؤ يد ديگر اين وجه عبارتى از خود دعاى بعد از زيارت عاشوراست كه ميفرمايد:
... استودعكما الله و لاجعله الله اخر العهد منى اليكما انصرفت يا سيدى يا اميرالمؤ منين و مولاى و انت يا ابا عبدالله يا سيدى و سلامى عليكما متصل ما اتصل الليل و النهار واصل ذلك اليكما غير محجوب عنكما...
فائده مقتضى ظاهر ادله آن است كه تمام عمل در يك نشست بجا آورد و به طورى كه در اثناى عمل هيچ فاصله اى نيفتد ولى ظاهرا بعضى كارها يا حرف زدن يا راه رفتن در بين عمل ضررى ندارد چنانكه ميتواند صد مرتبه لعن و سلام را بتدريج در روز بگويد.
نيز جايز است كه زيارت عاشورا را در شب بخواند اگر چه در زيارت دارد كه : اللهم ان هذا اليوم تبركت به بنى امية ولى اختصاص به روز ندارد زيرا در حديث صفوان ذكر شد كه حضرت فرمودند: اذا حدث لك حاجة الخ كه فرمايش امام نص در عموم زمانست .
نيز اگر چه در خبر علقمه زيارت عاشورا اختصاص به روز عاشورا دارد ولى در خبر صفوان آمده كه امام فرموده اگر بتوانى امام حسين عليه السلام را هر روز باين زيارت بخوانى بجا آورد كه تمام اين ثوابها براى تو خواهد بود. بلكه در عبارت كامل الزيارة آمده است كه اگر بتوانى هر روز عمرت اين زيارت را بخوان .
نيز براى برآمدن حاجات و امور مهم ، خواندن زيارت عاشورا بسيار مجرب است و در ذيل خبر صفوان فرمود هر گاه براى و حاجتى پيش آيد اين زيارت را بخوان به هر كجا كه باشى و حاجت خود را از خداوند سئوال كن كه برآورده ميشود.
علماء براى برآمدن حاجات چهل روز پياپى خواندن زيارت عاشورا را در ساعت معين بسيار مجرب دانسته اند، گر چه در روايت چهل روز وارد نشده ولى تجربه اينمطلب را ثابت نموده است .
حكايت سيد رشتى در موضوع زيارت عاشورا
محدث نورى در كتاب ((نجم ثاقب )) از تقى صالح سيداحمد فرزند سيد هاشم رشتى ، تاجر ساكن رشت ، نقل ميكند كه گفت در سال هزار و دويست و هشتاد براى او اداء حج و زيارت خانه خدا از رشت به تبريز آمدم ، آنجا در خانه يكى از تجار معروف بنام حاج صفر على منزل نمودم . چون قافله اى نبود متحير بودم كه چگونه سفر را ادامه دهم تا آنكه حاج جبار نامى كه جلودار قافله و از سده اصفهان بود مال التجاره اى برداشت كه بسوى ((طرابوزن ))(3) حركت كند منهم مالى از او كرايه كردم و حركت نمودم بمنزل اول كه رسيديم سه نفر ديگر به تحريص حاج صفر على بمن ملحق شدند.
يكى حاج ملا باقر تبريزى حجه فروش و ديگرى حاج سيد حسين تاجر تبريزى و ديگرى حاج على بود.
پس باتفاق حركت كرديم تا به ((ارزنة الروم ))(4) رسيديم و از آنجا طرابوزن شديم . در يكى از منازل ما بين اين دو شهر حاجى جبار جلودار نزد ما آمد كه اين منزل كه در پيش داريم مخوفست قدرى قدرى زودتر بار كنيد كه به همراه قافله باشيد چون در ساير منازل ما غالبا از قافله عقب بوديم ما تقريبا دو ساعت و نيم يا سه ساعت بصبح مانده حركت كرديم باندازه نيم يا سه ربع از منزل دور شده بوديم كه هوا تاريك شد و برف باريدن گرفت بطورى كه هر يك از رفقا سر خود را پوشانده و تند راندند هر چه كردم بآنها برسم ممكن نشد تا آنكه آنها رفتند و من تنها ماندم . پس از اسب خود پياده شدم در كنار راه نشستم و چون مبلغ ششصد تومان با خود داشتم مضطرب گشتم و تصميم گرفتم كه در همين مكان بمانم با آفتاب طلوع كند و سپس بمنزل قبلى مراجعت كرده چند مستحفظ برادرم و به قافله ملحق شوم .
ناگاه در مقابل خود باغى ديدم كه در آن باغبانى بيل بدست گرفته بر درختان ميزد كه برف آنها بريزد. پيش من آمد و در فاصله كمى ايستاد. فرمود تو كيستى ؟ عرض كردم رفقاى من رفته اند و تنها در اين بيابان مانده ام و راه را هم نميدانم بزبان فارسى فرمود نماز شب بخوان تا راه را پيدا كنى .
من مشغول خواندن نماز شب شدم . بعد از فراغ از تهجد باز آمد و فرمود نرفتى ؟ گفتم بخدا قسم راه را نميدانم فرمود زيارت جامعه بخوان . من جامعه را از حفظ نميدانستم و الان هم از حفظ ندارم ولى ايستادم و زيارت جامعه را از حفظ خواندم باز آمد و فرمود نرفتى ؟ بى اختيار گريه ام گرفت و گفتم راه را نميدانم . فرمود زيارت عاشورا بخوان من عاشورا را از حفظ نميدانستم و تا كنون هم نيستم ولى در آنجا با لعن و سلام و دعاى علقمه از حفظ خواندم .
باز آمد و فرمود نرفتى گفتم نرفتم تا صبح شد، فرمود من حالا تو را به قافله ميرسانم رفت و بر الاغى سوار شد. بيل خود را بدوش ‍ گرفت و فرمود به رديف من بر الاغ سوار شو. سوار شدم عنان اسب خود را كشيدم تمكين نكرد و حركت ننمود فرمود جلوى اسب را به من بده . دادم بيل را بدوش چپ و عنان اسب را بدست راست گرفت و به راه افتاد و اسب در نهايت تمكين متابعت كرد پس ‍ دست خود را بر زانوى من گذاشت و فرمود:
شما چرا نماز شب نمى خوانيد و سه مرتبه فرمود: نافله ، نافله ، نافله .
باز فرمود چرا عاشورا نمى خوانيد؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا. بعد فرمود چرا جامعه نمى خوانيد؟ سه مرتبه فرمود: جامعه ، جامعه ، جامعه . در همان حال بمن فرمود اينها رفقاى تو هستند كه لب نهر آب فرود آمده براى نماز صبح مشغول وضو گرفتن هستند.
من از الاغ پياده شدم كه سوار اسب خود شدم ، نتوانستم . او پياده شد و بيل را در برف فرو برد، مرا سوار اسب كرد و بسوى رفقا برگردانيد.
در آن هنگام بخيال افتادم كه اين شخص چه كسى بود كه به زبان فارسى حرف ميزد؟ در صورتيكه زبانى جز تركى و مذهبى غالبا جز عيسوى در آنحدود يافت نمى شد. چگونه مرا با اين سرعت به رفقايم رسانيد؟ پس پشت سر خود نگاه كردم و احدى را نديدم و اثرى از او نيافتم و به رفقاى خود ملحق شدم .
اگر چه نمى توان گفت كه اين شخص صد در صد حضرت ولى عصر عليه السلام بوده اند ولى مسلما از ياران آنحضرت بوده كه گفته او هم مانند گفته امام خواهد بود.
حكايت حاج محمدعلى يزدى در زيارت عاشورا
محدث نورى در كتاب ((دارالسلام )) از ثقة الدين حاج محمدعلى يزدى كه مرد فاضل صالحى در يزد بود حكايتى نقل ميكند.
حاج محمدعلى دائما مشغول كارهاى آخرتى خود بود و شبها در مقبره اى كه جماعتى از صلحا در آن مدفونند به سر ميبرد اين مقبره خارج شهر يزد بود كه به مزار معروف است .
همسايه اى داشت كه از كودكى با هم بودند و نزديك معلم ميرفتند تا آنكه بزرگ شدند و او شغل عشارى پيش گرفت پس از آنكه مرد او را نزديك همان جايى كه دوست صالح وى شبها در آن بيتوته مى كرد دفن كردند.
يك ماهى از فوت او نگذشته بود كه حاج محمدعلى او را در خواب ديد كه در هيئت نيكويى است نزد او رفت و گفت من مبداء و منتهاى كار تو را ميدانم . تو از كسانى نيستى كه احتمال نيكى درباره او رود. شغل تو هم مقتضى عذاب سختى بود پس به كدام عملت به اين مقام رسيدى ؟
گفت همين طور است كه ميگويى . من گرفتار عذاب سختى بودم تا ديروز كه زوجه استاد اشرف آهنگر در اينمكان دفن كردند - اشاره به موضعى كرد كه نزديك به صد متر از او دور بود. در شب وفات او حضرت امام حسين (ع ) سه مرتبه بزيارت وى آمدند و در مرتبه سوم امر فرمودند كه عذاب ازين مقبره رفع شود و حالت ما نيكو شد و در وسعت و نعمت افتاديم .
از خواب بيدار شدم در حاليكه متحير بودم آن شخص آهنگر را نمى شناختم در بازار آهنگران به جستجو پرداختم و او را پيدا كردم . پرسيدم آيا زوجه اى داشتى ؟ گفت آرى داشتم ، ديروز فوت كرد و او را در فلان مكان همان موضع را نام برد دفن كردم . پرسيدم آيا بزيارت حضرت ابا عبدالله عليه السلام رفته بود؟ گفت : نه . گفتم ذكر مصائب او ميكرد گفت نه . گفتم مجلس عزادارى داشت گفت نه . آنگاه پرسيد چه ميخواهى ؟ خواب خود را نقل كردم و گفت او فقط مواظبت بر زيارت عاشورا داشت .
كرامتى از زيارت عاشورا
آقاى حاج سيد احمد زنجانى در كتاب ((الكلام يجر الكلام )) از مرحوم آية الله آقاى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى نقل ميكند كه فرمود من و آقاى آقاميرزا على آقا، آقازاده ميرزاى شيرازى و آقا سيد محمود سنگلجى در سامرا شبى روى پشت بام در خدمت مرحوم آقاى ميرزا محمدتقى شيرازى درس ميخوانديم در اثنا درس استاد بزرگ ما مرحوم آقاى سيدمحمد فشاركى تشريف آوردند در حاليكه آثار گرفتگى و انقباض در بشره اش پيدا بود، معلوم شد شنيدن خبر بروز و با در عراق ايشان را اينگونه منقلب كرده است . فرمود شما مرا مجتهد ميدانيد؟ عرض كرديم بلى . فرمود عادل ميدانيد؟ عرض كرديم بلى . فرمود من به تمام زن و مرد شيعه سامرا حكم ميكنم كه هر يك از ايشان يك فقره از زيارت عاشورا را به نيابت نرجس خاتون والده ما جد امام زمان سلام الله عليه بخوانند و آن مخدره را نزد فرزند بزرگوارش شفيع قرار دهند كه آنحضرت از خداوند عالم بخواهد كه خدا شيعيان مقيم سامرا را از اين بلا نجات دهد. همينكه اين حكم صادر گرديد از ترس و بيم همه شيعيان مقيم سامرا حكم را اطاعت كرده زيارت عاشورا را به همان دستور خواندند در نتيجه يكنفر در سامرا تلف نشد در صورتيكه هر روز حدود پانزده نفر از غير شيعه تلف ميشدند.
---------------------------
حضرت آيت الله حاج سيداحمد ميرخانى (ره )

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page