فواطم آل هاشم و فاطمه معصومه (سلام الله علیها)

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

در خاندان اهلبيت، عليهم‏السّلام بانوانى به نام فاطمه بوده‏اند كه داراى شخصيّت ممتاز و مقامات عاليه مى‏باشند و ممتازترين اين بانوان گرانقدر، پنج نفرند كه به صورت گذرا از آنان سخن مى‏گوئيم.
1. فاطمه بنت اسد، مادر پرافتخار حضرت اميرالمؤمنين على عليه‏السّلام.
او بانويى سرافراز است كه از مزاياى گوناگون برخوردار بوده و در ميان همه زنان جهان، از اولين و آخرين، تنها زنى است كه از جهان غيب براى مراسم وضع حمل به داخل كعبه فراخوانده شد و هدايت‏گرديد و در آن مكان فوق‏العاده مقدّس، فرزند بى‏نظير خود على عليه‏السّلام را متولد ساخت. اين جريان را علاوه بر علما و مورخان شيعه، عده‏اى از علما و مورخان اهل‏سنت نيز نقل كرده‏اند.
او از جمله مهاجرين از مكّه به سوى مدينه طيبه به شمار مى‏رود و قبل از مهاجرت، از روى علاقه و صفا اسلام را پذيرفته بود. وى اول هاشميه‏اى است كه فرزند سرافراز او به خلافت اسلامى رسيد.
اين بانوى باايمان و مهاجر، در مدينه طيّبه دار فانى را وداع گفت و از دنيا رفت.
ابن اثير مى‏گويد: رسول خدا صلّى‏اللَّه‏عليه‏وآله‏وسلّم او را در جامه و پيراهن خود كفن كرد و در قبر او خوابيد و براى او از خداوند درخواست جزاى خير فرمود. به آن بزرگوار عرض شد: در مورد جنازه فاطمه كارى كرديد كه نسبت به هيچ‏كس ديگر چنين ننموديد؟
رسول خدا فرمود: اِنَّهُ لَمْ يَكُنْ بَعْدَ اَبى طالِبٍ اَبَّرَ بى مِنْها اِنَّما اَلْبَسْتَها قَميصى لِتُكْسى مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةِ وَ اضْطَجَعْتُ فى قَبْرِها لِيَهُونَ عَلَيْها عَذابُ‏الْقَبْرِ؛ (1) بعد از ابوطالب هيچ‏كس درباره من نيكوكارتر از او نبود و من پيراهن خود را به وى پوشاندم تا از حلّه‏هاى بهشتى بر او پوشانده شود و در قبر او خوابيدم تا عذاب قبر بر او آسان گردد.
2. حضرت فاطمه زهرا دخت رسول اللَّه صلّى‏اللَّه‏عليه‏وآله‏وسلّم.
او سيده نساى جهانيان و سرور بانوان بهشتى و بزرگترين مظهر قداست در طبقه بانوان است. فاطمه مادر گرامى دو سبط رسول اللَّه، حضرت امام حسن و حضرت امام حسين است. يازده امام معصوم از بطن پاك او ولادت يافته‏اند؛ چنانكه همسر گرامى امام اميرالمؤمنين عليه‏السّلام بود. وى در نظر پيامبر گرامى اسلام و حضرت على عليه‏السّلام احترام ويژه‏اى داشت و مورد تكريم و اجلال همه امامان معصوم عليهم‏السّلام بود؛ بلكه بعضى از آنها مانند حضرت امام محمّدباقر عليه‏السّلام در حالت تب و كسالت، توسّل به حضرت فاطمه پيداكرده و به ياد او بودند و نام مقدّس وى را بر زبان مى‏راندند.
3. فاطمه دختر اميرالمؤمنين عليه‏السّلام.
او از يكى از همسرانى كه حضرت على عليه‏السّلام بعد از حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏عليها اختيار كردند، تولد يافت. چنانكه عالم بزرگ شيعه، شيخ مفيد به اين موضوع تصريح كرده است. (2) اين بانوى معظمه مورد احترام خاندان پيامبر و صحابه‏آن‏بزرگوار بود و همچون حضرت‏زينب‏كبرى مواظبت بر حال بقاياى‏دودمان آل‏على عليه‏السّلام را بر عهده داشت.
حضرت امام محمّد باقر عليه السّلام نقل مى‏كنند كه: چون فاطمه بنت على بن ابيطالب، نظر به كارهاى عبادى و شدت كوشش فرزند برادرش على بن الحسين (زين العابدين) در عبادت انداخت و ديد كه او خود را به رنج انداخته است به نزد جابر آمد و فرمود: اى همنشين رسول اللَّه براى ما بر شما حقوقى است و از حق ما بر شما اين است كه چون ديديد يكى از ما خويشتن را براى تلاش در عبادت به هلاكت انداخته است، مصرّاً او را سوگند دهيد و از او بخواهيد كه خود را از بين نبرد و برنامه عبادت و رياضت خود را كم كندو اين على بن الحسين باقى مانده و يادگار پدرش حسين است كه بينى او زخم شده و جبهه و زانوها و كف دستهايش پينه آورده و براى عبادت، خويشتن را بدين حال انداخته است.
جابر به خانه على بن الحسين آمد. حضرت باقر عليه‏السّلام با چند نفر از كودكان بنى‏هاشم جلوى در خانه ايستاده بودند. جابر از او پرسيد تو كيستى؟ فرمود: محمدبن‏على‏بن‏الحسين. او گريه كرد و گفت: واللَّه تو باقرى كه علم را مى‏شكافى. و سلام پيامبر را به او رسانيد و بعد از او خواست كه از پدر بزرگوارش براى وى اذن ملاقات بگيرد. امام باقر عليه‏السّلام رفت و برگشت و اذن داد. او وارد شد و از حضرت على بن الحسين كه عبادت در همه بدنش اثر گذاشته بود درخواست كرد كه برنامه عبادى خود را كم كند ولى حضرت فرمود: لا اَزالُ عَلى مِنْهاجِ اَبَوى مُؤتَسِياً بِهِما صَلَواتُ‏اللَّهِ عَلَيْهِما حَتَّى اَلْقاهُما...؛ من پيوسته راه دو پدر بزرگوارم، پيامبر و على صلوات‏اللَّه عليهما را ادامه مى‏دهم تا به ملاقات آنان برسم و از دنيا بروم. (3)
4. فاطمه بنت الحسين.
او دختر سيدالشّهدا عليه‏السّلام و مورد محبت شديد آن حضرت بود و مجمع كمالات به شمار مى‏رفت. حضرت امام حسين عليه‏السّلام براى شدّت علاقه به مادرش حضرت فاطمه، دختر خود را به نام آن حضرت نام‏گزارى كرده بود.
خطبه‏اى بس غرّا و جالب و كوبنده از آن بزرگ بانوى آل عصمت نقل شده كه در كوفه خوانده‏اند و در آن خطابه آتشين مظلوميّت جدّ بزرگوارش حضرت على عليه‏السّلام و پدر مظلومش امام حسين عليه‏السّلام را به صورتى بسيار جالب و با عباراتى دلگداز بيان كرده و اين خطبه به تنهايى بيانگر شخصيّت والا و درخشان بيان جذّاب، شجاعت و قهرمانى آن بانوى بزرگ اسلام است.
5. فاطمه بنت موسى بن جعفر عليه السّلام.
شيخ مفيد اعلى اللَّه مقامه مى‏نويسد: براى حضرت ابوالحسن موسى عليه‏السّلام سى و هفت فرزند پسر و دختر بود و ضمن برشمردن آنان مى‏فرمايد: و فاطمةالكبرى و فاطمةالصغرى... (4)
و ظاهر اين است كه حضرت فاطمه معصومه سلام‏اللَّه‏عليها همان فاطمه كبرى باشد. هرچند شيخ مفيد قدّس سرّه راجع به اين موضوع سخنى نفرموده است.
بالاخره اين بانوى گرانقدر داراى مقامى بس شامخ و رفيع مى‏باشد و ائمه‏طاهرين صلوات‏اللَّه‏عليهم‏اجعين از اين بانوى باجلالت و با تمام جليل و تكريم ياد كرده‏اند و حتى پيش از ولادت آن حضرت، بلكه پيش از ولادت پدر بزرگوارش نام او بر لسان بعضى از ائمه طاهرين صلوات‏اللَّه‏عليهم‏اجمعين آمده و از مقام شامخش سخن گفته‏اند.
و بر اثر همين تجليلات خاصه‏اى كه امامان معصوم از او كرده و به اقتضاى فضايل ذاتى و منقبتهاى فراوانى كه در وجود پاك او متبلور است، شهر قم از عظمت و جلال خاصّى برخوردار گرديده، مركزيت براى جهان تشيّع پيدا كرده و امروز قم شهرت جهانى دارد و اولين چيزى كه از لفظ و واژه "قم" به اذهان مردمان جهان تداعى مى‏شود، حضرت فاطمه معصومه سلام‏اللَّه‏عليها و قبر منور آن حضرت است كه به عنوان يك زيارتگاه بسيار مهم در همه جا تلقى مى‏شود و شهرستان قم از ديرزمان به عنوان يك شهر زيارتى قلمداد مى‏شده است كه صرفاً براى زيارت قبر منور حضرت معصومه سلام‏اللَّه‏عليها از راه‏هاى دور و نزديك به آنجا آمده، اين ضريح مطهّر و بقعه و بارگاه باشكوه را زيارت مى‏كرده‏اند.
چنانچه قبلاً ذكر شد نام نامى آن بانوى معظّمه، فاطمه است كه گاهى هم به عنوان فاطمه كبرى از او نام برده شده است، زيرا حضرت موسى بن جعفر عليه‏السّلام دختر ديگرى نيز به نام فاطمه داشته‏اند كه براى تمايز آن دو از يكديگر فاطمه مدفون در قم را فاطمه كبرى ناميده‏اند و در فقره‏اى از فقرات زيارت آن معظّمه به همين نام از آن حضرت ياد شده است؛ آنجا كه مى‏خوانيم "يا فاطِمَةُ اشْفَعى لى فِى الْجَنَّةِ".
و در عين حال شهرت كامل و گسترده‏اى به "معصومه" پيدا كرده‏اند به گونه‏اى كه گاهى اسم مباركشان براى بسيارى ناآشناست، وليكن واژه معصومه براى همگان آشنا بوده و يادآور همين بانوى باعظمت و وقار و يادگار حضرت موسى بن جعفر عليه‏السّلام مى‏باشد و معرّف و امتياز روشن قم به شمار مى‏رود. بلكه در قسمتى از بلاد جنوبى و احياناً مناطق ديگر، قم را همراه با نام مقدّس معصومه ياد مى‏كنند و به عنوان معصومه‏قم نام مى‏برند.
و اين خود مسأله‏اى قابل توجّه و تعمّق است كه اين لقب از كجا نشأت يافته است. آيا لقبى است كه از ناحيه قدس پدر بزرگوار يا برادر عاليقدرش حضرت رضا عليه‏السّلام، يا از امامان بعد صلوات‏اللَّه‏عليهم‏اجمعين سرچشمه گرفته؟ يا اينكه اين لقب، لقبى مردمى و خودجوش است كه بر اثر شدت پاكى و طهارت نفسى كه از آن حضرت سراغ داشتند به وجود آمده و تحقّق يافته است و مردم مسلمان و دلدادگان اهلبيت عصمت و خاندان پيغمبر اكرم صلوات‏اللَّه‏عليهم اجمعين ، او را بدين لقب مقدّس و افتخارآميز خوانده و ياد كرده‏اند؟
احتمال اوّل: ضعيف است، زيرا اگر اين لقب امرى قراردادى از ناحيه معصومى از امامان بود به طور طبيعى نقل مى‏شد و در كلمات مورّخين و محدّثين مى‏آمد؛ در حالى كه تاكنون بدين موضوع برخورد نكرديم. چنانكه شيخ مفيد كه همه فرزندان حضرت موسى بن جعفر عليه‏السّلام از پسر و دختر را نام مى‏برد و حتى اينكه هر كدام از كدام مادر بوده‏اند را نيز يادآورى مى‏نمايد، از ذكر معصومه در كلامشان اثرى نيست، با آنكه نام مقدّسش را كه فاطمه است، ذكر كرده‏اند.
بنابراين احتمال مردمى بودن اين لقب پرافتخار براى آن بانوى مكرّمه بسيار قريب به نظر مى‏رسد. چنانكه مى‏دانيم بعضى از شخصيّتهاى بزرگ، بر اثر عظمت و جلالت، قدر و پايگاه رفيع و موقعيّت عظيمى كه در جامعه دارند به لقب افتخارآميزى در ميان مردم اشتهار پيدا مى‏كنند.
در مورد حضرت فاطه‏معصومه عليهاالسّلام به لحاظ اينكه به روايت صحيح مستندى در جوامع شيعى برخورد نكرديم، بلكه حتى روايت مرسلى را هم در اين باب نيافتيم كه امام عليه‏السّلام آن حضرت را به اين عنوان خوانده و يا اين لقب را براى او قرار داده باشند؛ بنابراين بعيد نيست كه مردم و علاقمندان خاندان پيغمبر آنقدر عظمت و جلالت و رفعت شأن آن بانوى مكرّمه را دريافت كرده و احساس نموده و يا از لسان ائمه‏طاهرين صلوات‏اللَّه‏عليهم‏اجمعين شنيده بودند كه آن معظمه را تالى و ثانى امامان و معصومين پاك دانسته و اين لقب براى وى به زبانشان جارى شده است و به مرور زمان بدان، اشتهار پيدا كرده باشند.
بارى، اين لقب مبارك از از همان دست القاب خودجوش و الهام مانند است كه بدون تشريفات و تبانى اشخاص به ذهن خود مردم آمده و به فكرشان القا شده است و اين نوع پيدايش لقب براى انسان از ارزش و اعتبار فوق العاده برخوردار مى‏باشد كه نشأت گرفته از الهام درون و ضمير بيدار جامعه است و بالاخره مستند به ملكات فاضله و مقامات عالى و جايگاه رفيع آن شخص مى‏شود كه موجب شده مردم، آن لقب را براى او قرار داده‏اند.
--------------------------------------------
(1) ابن اثير، اسدالغابة فى معرفةالصحابة، ج 5، ص 547.
(2) مفيد، محمّد، ارشاد، ج 1، ص 355.
(3) توسى، محمّد، امالى، ج 2، ص 249-251، با تلخيص.
(4) مفيد، محمّد، ارشاد، ج 2، 244.
------------------------------
على كريمى جهرمى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page