وَلا یُلْحَقُ فى مَنْقَبَهٍ مِنْ مَناقِبِهِ

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

وَلا یُلْحَقُ فى مَنْقَبَهٍ مِنْ مَناقِبِهِ
ترجمه : و كسى در مناقب و اوصاف كمال به او نخواهد رسيد
شرح : بدانكه آنحضرت داراى مناقب و امتيازات و فضائل بسيارى است كه اختصاص بخود او دارد:
2- اول كسى است از مردان كه اسلام اختيار كرد و به پيغمبر اكرم ايمان آورد، و شرح آن گذشت .
2- قرابت و خويشاوندى نسبى و سببى با پيغمبر اسلام داشت كه هم پسر عم او بود و هم دامادش و سابقا بيان كرديم .
3- تولد او در خانه كعبه اتفاق افتاد.
4- از دوره صباوت و كودكى در خانه پيغمبر و در مهد پرورش او بود چنانكه در اواخر خطبه قاصعه نهج البلاغه آمده ، و مورخين اسلامى و سيره نويسان هم آنرا ذكر كرده اند.
5- لقت ((امير المومنين )) كه اختصاص به او دارد و قبلا آن رابيان كرديم .
6- رسول خدا او را برادر و بمنزله نفس خود دانسته و بيان اين مطلب هم سابقا گفته شد.
7- فداكارى او در آن شبيكه كفار قريش تصميم گرفته بودند كه پيغمبر اسلام را به قتل برسانند، او براى حفظ جان پيغمبر صلى اللّه عليه و آله بجاى پيغمبر در بستر او شب را گذرانيد. و براى رضا و خوشنودى حق جان خود را در معرض هلاك و خطر مرگ قرار داد و آيه ومن الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات الله - بقره آيه 207 - در شان او نازل شد.
در كفاية الخصام در باب 112 يازده حديث از طريق عامه نقل كرده از جمله حديث سوم آنست كه ثعلبى در تفسير خود از سدى از ابن عباس روايت كرده كه آيه مباركه ومن الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات الله در شان على بن ابى طالب عليه السلام نازل شده ، وقتى كه پيغمبر اسلام از خوف مشركين بغار ثور رفت و در آنجا پناهنده شد على عليه السلام آن شب را در خوابگاه پيغمبر گذرانيد.
8- رد شمس است كه دراين باره احاديث زيادى از عامه و خاصه نقل شده ، و در كتاب كفاية الخصام حدود شش ‍ حديث از طريق عامه ، و هفده حديث از طريق خاصه آورده .
9- صعود على عليه السلام بر شانه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و رفتن به بام خانه كعبه در فتح مكه براى شكستن بتهائى كه در آنجا قرار داشت و فرو رختن آنها را بزمين كه داستان آن در فتح مكه است و سيره نويسان آن را در كتابهاى خود ذر كرده اند.(1)
10- وصيت پيغمبر به او درانجام امر وصايتش كه سابقا بيان شد.
11- حامل لواى حمد و ولى و ساقى حوض كوثر بودن است كه شرح آن در جمله وساقى اوليائه من نهر الكوثرخواهد آمد. و در اين باره يازده حديث از طرييق عامه و نوزده حديث از طريق خاصه در كفاية الخصام آمده ، و ما دراينجا به ذكر يكى از اين احاديث اكتفا مى كنيم : حديث ششم موفق بن احمد به سند خود از على بن ابى طالب روايت كرده كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود: ((يا على پنج چيز از خدا سئوال كردم كه به من عطا فرمود اول آنكه سئوال كردم كه چون من سر از خاك بردارم تو با من باشى ، به من عطا فرمود. دوم آنكه چون مرا نزد ميزان بازدارن تو با من باشى ، به من عطا فرمود. سوم آنكه درخواست كردم كه تو را حامل لواى من گرداند و آن لواى بزرگ خداوند عزوجل است كه همه رستگاران و پيروزمندان در زير آن لوا به سمت بهشت روند به من عطا فرمود. چهارم از پروردگار خود خواستم كه تو امت مرا از حوض كوثر سيراب گردانى ، به من عطا نمود. پنجم از پروردگار خود خواستم كه تو را قائد امت من به سوى بهشت گرداند به من عطا كرد. پس حمد مى كنم خدا را كه به اين عطايا بر من منت نهاد.))
در مجلد 9 بحار 423(2) از حضرت امير مؤ منان عليه السلام روايت شده كه فرمود: ((ده خصلت از طرف رسول خدا به من ابلاغ شده و به كسى پيش از منه ابلاغ نشده و بعد از اين هم به كسى داده نمى شود؛ پيغمبر خدا به من فرمود: يا على تو برادر منى در دنيا و آخرت ، و جايگاه تو در قيامت از سايرين به من نزديك تر است ، و منزل من و تو در بهشت همانند دو برادر مجاور هم قرار دارد، و تو وصى و ولى و وزير منى ، و دشمن تو دشمن من ، و دشمن من دشمن خدا است ، و دوست تو دوست من ، و دوست من دوست خدا است .))
--------------------------------------------------
1- در مجلد 2 تاريخ الخميس ص 87 پس از ذكر اين واقعه ذيلاً اين اشعار هم از بعضى از شعراى عرب مى آورد.
قيل لى قل فى على مدحا    
ذكره يخمد ناراً موصده
قلت لا اقدم فى مدح امرى    
ضل ذواللب الى ان عبده
والنبى المصطفى قال لنا    
ليلة المعراج لما صعده
وضع الله بظهرى يده    
فاحس القلب ان قد برده
و على واضع اقدامه    
فى محل وضع الله

2- 39 جديد ص 337 نقل از خصال و امالى صدوق و در كتاب خصال سه روايت ديگر هم نقل شده كه تعدا ده صفت كاملا در آنها مشخص شده .
----------------------------------------
مرحوم حجت الاسلام والمسلمين سيد محيى الدين العلوى طالقانى