وَ جَرَى الْقَضاءُلَهُمْ بِما یُرْجى لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَهِ
ترجمه : و قضاى الهى بر آنان جارى شد به چيزى كه حسن ثواب (و پاداش نيكو) از آن اميد مى رود)
شرح : بدانكه هيچ يك از افراد انسان در اين عالم دنيا سالم از ابتلا و گرفتارى نخواهد بود كما قال الله تعالى : لقد خلقنا الانسان فى كبد - بلد آيه 4 - يعنى ((فى تعب و مشقة )) (محققاً ما انسان را در رنج و سختى آفريديم ، (و رنج و مشقت از هر سو در تمام شئون زندگى برانسان احاطه دارد.
در تفسير مجمع البيان ذيل اين آيه مباركه از ابن عباس و جماعتى نقل كرده كه ((انسان با مطائب دنيا و شدائد آخرت دست و پنجه نرم مى كند 0 و پيوسته در زد و خورد است .) و گويد فرزند آدم هميشه در اقدام به هر كارى رنج مى برد تا از دار دنيا برود.))
نابرده رنج گنج ميسر نمى شود
مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد
پس بنابراين تفسير مفهوم آيه چنين است كه انسان را در تعب و مشقت آفريديم ، و او پيوسته متحمل مشقت و سختى است تا از دار دنيا مفارقتنمايد.
ابتداى مشقت انسان از رحم مادر شروع مى شود هنگامى كه روح در او دميه شود، و موقع ولادت ، و ايام شيرخوارگى ، و بازگرفتن از شير، و گرفتاريهاى ديگر زندگى كه رفته رفهت شديدتر مى شود تا هنگام سختى مردن و جان دادنش . و هر كس اندك تاملى به دوران زندگى خود نمايد به انواع مشقت و سختى كه در دوره زندگى خود ديده به حقيقت اين گفتار را تصديق خواهد نمود.
در نهج البلاغه خطبه 224 فرمايد: ((دنيا سرائى است كه گرفتارى و اندوه آنرا فرا گرفته ، و به مكر و بى وفائى شهرت يافته ، و همواره به يك حال نيست و اهل دنيا سالم نمى مانند، حالات مختلف و نوبت هاى دگرگون ، خوشى در آن نكوهيده ، و امنيت و آسايش از آن رخت بربسته ، و اهل دنيا در آن هدف تيرهاى بلايند، و دنيا آنها را هدف تيرهاى خود قرار مى دهد، و آنها را به مرگ خود نابودشان مى كند.))
البته اين رنج و محن و گرفتارى و سختى براى همه افراد نوع بشر كم و بيش هست ، ولى به موجب اخبار و روايات براى اولياى خدا از پيغمبران واوصياء و اولياء عليهم السلام سبب ارتفاع مقام و ارتقاء درجه آنان در قيامت است .
در مجلد دهم بحار ص 163(1) از حضرت صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: ((خداوند اولياى خود را با مصائبى روبرو مى سازد تا بدان وسيله به آنها اجر و پاداش رساند بدون آنكه گناهى از آنان سرزده باشد كه آن گرفتارى و مصيبت به موجب آن گناه باشد.))
و در همان صفحه (2) روايت ديگرى ازامام محمد باقر عليه السلام نقل شده ، كه ما براى اثبات اين مطلب ترجمه قسمتى از آن را در اينجا مى آوريم : ((پاره اى مصائب و گرفتارى ها كه از طرف ستمكاران و طغيانگران بر آنان (يعنى شيعيان ) وارد شده از قبيل شهادت و شكنجه و سختى هاى ديگر، و پيروزى ظاهرى ستمكاران بر آنان نه به خاطر آن است كه گناهى مرتكب شده باشند، و نه به خاطر معصيتى است كه از آنان سرزده باشد، و يا مخالفت فرمان خدا را كرده باشند بلكه به عكس اين نو ع مصائب و گرفتارى سبب درجات رفيعه آنان در بهشت و رسيدن به عزت و شرفى است كه خدا براى آنان مقرر فرموده است .))
در تاييد اين مطلب گفتگوى يزدى بن معاويه با حضرت سجاد عليه السلام و جواب آن بزرگوار به اوست كه در تواريخ و مقاتل آمده (3) ونيز در مجلد چهارم تفسير برهان صفحه 128 كه از تفسير قمى نقل مى كند: ((چون على بن الحسن عليهما السلام را با اسيران وارد شام كردند، و در مجلس يزيد آوردند، يزيد اين آيه را خواند و ما اصاب من مصيبة فبما كسبت ايديكم - شورى آيه 30 - آن مصيبتى كه به شما مى رسد به خاطر اعمالى است كه به دست خود انجام داده ايد)) آن حضرت در جوابش فرمود اين آيه درباره ما نيست و شامل ما نمى شود(4) بلكه درباره ما اين آيه شريفه است كه مى فرمايد: ما اصاب من مصيبة فى الارض و لا فى انفسكم الا فى كتاب من قبل ان نبراها ان ذلك على الله يسير - حديد آيه 32 - هيچ مصيبتى نه در زمين (از آفات زمينى و آسمانى و قحطى و گرانى وامثال آن ) و نه در نفس هاى خود شما (از بيمارى و مجروحى و مردن و ناراحتى هاى ديگر) به شمانمى رسد مگر آكه قبل از اكه آنرا حتمى و عملى گردانيم در كتابى نوشته شده و اين امر براى خدا آسان است و ما در مجلد اول كتاب آثار الاعمال اين مطلب را با دليل و برهان بيان كرديم كه ابتلاى انبياء و اولياى خدا سبب رسيدن به درجات عاليه و فوز به مقامات رفيعه است .(5)
--------------------------------------------
1- 44 جديد ص 276 روايت اول نقل از معانى الاخبار، و روايت دوم نقل از بصائر الدرجات .
2- 44 جديد ص 276 روايت اول نقل از معانى الاخبار، و روايت دوم نقل از بصائر الدرجات .
3- كتاب نفس المهموم ص 237 نقل از تفسير قمى ، وبهمين مضمون از كتاب عقد الفريد ابن عبدربه اندلسى و ارشاد مفيد هم نقل شده است .
4- چون در آيه سورى شورى مصائب را مستند به گناه نموده پس آيه متوجه كسانى است كه گناه و معصيت از آنها سرزند و شامل انبياء نمى شود، و اين عدم شمول از راه تخصص است
5- اين كتاب در دو مجلد به سال 1342 شمسى به طبع رسيه و مرحوم مولف در نظر داشت كه در تجديد چاپ آن مدارك آن روايات را هم كاملا نقل كند ولى متاسفانه عمرش وفا نكرد.
----------------------------------------
مرحوم حجت الاسلام والمسلمين سيد محيى الدين العلوى طالقانى
وَ جَرَى الْقَضاءُلَهُمْ بِما یُرْجى لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَهِ
- بازدید: 2829