أَیْنَ بَقِیَّهُ اللَّهِ الَّتى لا تَخْلُوا مِنَ الْعِتْرَهِ الْهادِیَهِ

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

أَیْنَ بَقِیَّهُ اللَّهِ الَّتى لا تَخْلُوا مِنَ الْعِتْرَهِ الْهادِیَهِ
ترجمه : كجا است حضرت بقية الله كه عالم خالى از عترت طاهره (كه هادى امت است ) نخواهد بود
شرح : بدانكه براى حضرت حجت - عجل الله تعالى فرجه الشريف - القابى است كه در كتاب نجم الثاقب - حاج ميرزا حسين نورى اعلى الله مقامه - ذكر شده ، كه از جمله القاب آنجناب ((بقية الله )) است . در كتاب غيبت فضل بن شاذان از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: موقعى كه حضرت قيام كند تكيه به ديوار كعبه نمايد، و حدود سيصد و سيزده نفر در ابتدا گرد او جمع شوند. و اول سخنى كه گويد و بدان تكلم كند اين آيه مباركه است بقية الله خير لكم ان كنتم مؤ منين - هود آيه 85 - چيزى كه خدا براى شما باقى مى گذارد بهتر است اگر مؤ من باشيد. بعد مى فرمايد: منم بقية الله و حجت خدا و خليفه او بر شما. ولذا هر كس كه خواهد به او سلام كند مى گويد: السلام عليك يا بقية الله فى ارضيه
در كتاب نجم الثاقب از تفسير فرات بن ابراهيم روايت كرده كه مردى خدمت حضرت صادق عليه السلام رسيد و گفت : آيا به حضرت قائم عليه السلام بامرة المومنين سلام كنيم و به او بگوئيم السلام عليك يا امير المومنين ؟ جواب داد خير، اين نامى است كه خدا امير المومنين را به آن ناميده و كسى نه پيش از او و نه پس از او به اين نام ناميده نمى شود مگر آنكه (به حقيقت ) كافر باشد. راوى پرسيد: پس چگونه سلام كنيم ؟ امام جواب داد بگوئيد: السلام عليك يا بقية الله آنگاه حضرت آن آيه را تلاوت كرد.
فائه - هر يك از حجج الهى لقب خاصى داشتد، چون آدم صفوة الله و نوح نجى الله و ابراهيم خليل الله و موسى كليم الله و عيسى روح الله و محمد حبيب الله .
و ما در شرح زيارت وارث وجه مناسبت هر يك از اين القاب را به انبياء بيان نموده ايم . و همچنين هر يك از امامان ما ملقب به لقب خاصى مى باشند، ولى لقب ((امير المومنين )) اختصاص به حضرت على بن ابى طالب دارد- چنانكه سابقا گذشت .(1) و لقب ((بقية الله )) هم اختصاص به حضرت ولى عصر دارد.
البته اطلاق كلمة بقيه بر باقيمانده هر چيزى است مثلا اگر كسى داراى اولاد باشد و از آنان جز يكى باقى نمانده باشد، او را باقيمانده اولاد او گويند. چون خداوند را حجت هاى بسيارى بوده كه وسيله و رابطه بين او و مخلوق بودند كه اگر حجت ديگرى باشد اطلاق كلمه بقيه بر حجت قبلى نمى شود و از اين نظر است كه لقب ((بقيه الله )) اختصاص به حضرت ولى عصر عليه السلام دارد.
و به موجب روايات بسيارى از فريقين عامه و خاصه حضرت ولى عصر از ذريه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم و اولاد اوست ، و كتاب ((الهدى )) تاليف مرحم حاج سيد صدر الدين عاملى - رحمة الله عليه - كه اواخر عمرشان در قم بودند رواياتى از طريق علماى عامه نقل كرده كه المهدى من العشرة الطاهرة از جمله اين روايت ابن حجر در صواعق المحرقة صفحه 98 است گويد ابونعيم اين حديث را تخريج كرده (2) كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: ليبعثن الله رجلا من عترتى - يملا الارض عدلا ((خدا مردى از اهل بيت مرا برمى انگيزد - و زمين را از عدل پر مى كند.))
و در كتاب ينابيع المودة از ام سلمه نقل شده كه گفت شنيدم از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم كه مى فرمود: المهدى من عترتى من اولاد فاطمة ((مهدى از عترت من از فرزندان فاطمه است .))
در كتاب كفاية الخصام باب 456 حدود يكصد و شصت و پنج حديث از طريث ق عامه در امامت اثنى عشر نقل مى كند كه حضرت امير المومنين و يازده نفر از فرزندانش مى باشند و آخر ايشان قائم منتظر مهدى است ، و از روزى كه پدر بزرگوارش وفات يافته تا آنگاه كه خداى تعالى او را ظاهر گرداند صاحب اين عصر و زمان است كه پس از مدتها غيبت ظاهر شود و در زمين عدل و داد بگسترد همچنانكه از ظلم و جور لبريز شده باشد.
و ما در اينجا به ذكر يك حديث آن اكتفا مى كنيم : موفق بن احمد خوارزمى معرف به ((اخطب خوارزم )) كه يكى از بزرگان و دانشمندان علماى جمهور است در كتاب مناقب خود از سليم بن قيس هلالى از سلمان فارسى روايت كرده كه روزى بر رسول خدا وارد شدم ، و حسين عليه السلام بر ران حضرتش نشسته بود و آن حضرت ميان دو چشم او را بوسه ميداد و لبهاى خود را بر لبهاى او مى نهاد و مى فرمود تو سيد و پسر سيد و پدر ساداتى ، و تو امام و پسر امام و برادر امام ، و پدر امامانى ، و تو حجت و برادر حجت و پدر نه تن حجتى كه از صلب تو مى باشند، و نهمين از آنان قائم ايشان است . صاحب كفاية الخصام پس از ذكر روايت گويد: روايات از طريق عامه در اين باب زياد است ، و ما به همين قدر اكتفا كرديم زيرا كه زياده ار اين باعث طول كتاب مى شود.
تنبيه - جاى بسى تعجب است كه علماى عامه چگونه اين اخبار را كه از اخبار صحاح خود مى دانند در اثبات امامت ائمه اثنى عشرية على و يازده فرزندش عليهم السلام روايت مى كنند ولى به آنها عمل نمى كنند يعرفون نعمت الله ثم ينكرونها - نحل آيه 83 - (نعمت خدا را مى شناسند باز آن را منكر مى شوند.)
در تفسير صافى از تفسير قمى از حضرت صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: ((به خدا سوگند مائيم آن نعمتى كه خداوند به بندگانش انعام فرموده ، و به وسيله ما پيروز و كامياب است كسى كه پيروزى خواهد.))
درباره عامه ميتوان گفت جهت انكار و عمل نكردن به اين احاديثشان چند امر است :
1- حب و شدت علاقه آنان به دنيا و حفظ مال و مقام و رياست است . كه آنان را به اين زندگى مغرور ساخته همچنانكه خداوند در آيات متعدد قرآن مجيد مى فرمايد ((و عزتهم الحيوة الدنيا)) كه زندگانى دنيا آنان را مغرور نموده و پيرو خواسته هاى نفسانى خود هستند و از ارشاد و هدايت ديگران كه برخلاف ميل نفسانى آنان باشد اعراض مى كنند و به دشمنى و ستيزگى بر مى خيزند كلما جاءهم رسول بما لا تهوى انفسهم فريقا كذبوا و فريقا يقتلون - مائده آيه 70 - ((هر وقت رسولى حكمى و دستورى كه مخالف با هواى نفسشان بود آورد عده اى را تكذيب كردند و عده اى را به قتل رساندند.))
و اين محبت و شدت علاقه به زندگى دنيا سرآمد انحرافات و گناهان است كه گفته اند پيغمبر اكرم فرمود: حب الدنيا راس كل خطيئة (3) و لذا طلحه و زبير پس از بيعت با امير المومنين عليه السلام چون ميل نفسانى آنان تامين نشد و به آمال و آرزوى نفسانى خود نائل نشدند نقض بيعت كردند و در مقام تكذيب برآمدند و آن جنگ خونين جمل را بر پا كردند. و با ديگران براى مال و مقام و رياست خود مردان حق و خيرخواه را كشتند و حجت هاى الهى را از ميان بردند.
2- علت ديگر از عمل نكردن به آن روايات خودبينى و تكبر و حسادت نسبت به ديگران است كه از اطاعت و پيروى از آنان سر باز مى زنند چناكه فرمود: ام يحسدون الناس على ما آتا هم الله من فضله - نساء آيه 54- ((آيا حسد مى ورزند بر مردم ، كه چون خدا آنان را از فضل خود برخوردار نموده .))
تفسير صافى از كتاب كافى و عياشى و غير آندو از ائمه معصومين عليهم السلام روايت كرده كه فرمودند: مائيم كه به واسطه نعمت امامتى كه خداوند بما عنايت فرمود مورد حسد واقع شده ايم .
3- جهت ديگر تقليد كوركورانه از پدران واجداد، به نام سنت نياكان و پيروى كردن از گذشتگان است كه عمده همين است و در آيات قرآن كريم از اين نوع تقليد سخت مذمت و نكوهش شده از جمله سوره بقره آيه 170 مى فرمايد: و اذا قيل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفينا عليه آباءنا او لوكان آباوهم لا يعقلون شيئنا و لا يهتدون (و هنگامى كه به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل فرموده پيروى كنيد گويند ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم پيروى مى كنيم ، آيا اگر چه پدرانشان چيزى نفهمند و هدايت نشوند (باز هم از آنان پيروى مى كنند.) و آيه ديگر سوره مائده 104 مى فرمايد: و اذا قيل لهم تعالوا الى ما انزل الله و الى الرسول قالوا حسبنا ما وجدنا عليه آباءنا، او لوكان آباوهم لا يعلمون شيئا و لا يهتدون و چون به آنان گفته شود بيائيد به آنچه را كه خدا به پيغمبر نازل كرده (بگرويد و متابعت كنيد) گويند آنچه را كه پدرانمان را بر آن يافتيم ما را كافى است ، آيا اگر چه پدرانشان چيزى ندانند و هدايت (هم ) نشوند. و آيات ديگر.(4)
حاصل آنكه انسان بايد متابعت عقل و برهان نمايد، و حسن ظن به اعمال پدران و نياكان گذشته باعث تقليد كور كورانه او نگردد و سبب بدبختى وى را فراهم نسازد. و در اين مقام لازم است كه به اين نكته توجه شود.
بايد دانست كه اثبات وجود امام زمان حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف - و ظهورش براى اصلاح امور جامعه بشر و تاسيس موجبات سعادت دنيا و آخرت آنان پس از اثبات وحدانيت خدا و صفات جلاليه و جماليه اوست و انسان بايد يقين پيدا كند و معتقد باشد كه خداوند متعال عالم و قادر و رؤ وف است و هر چه را كه اراده كند واقع مى شود، و بر خلاف عدل و لطف خود امرى را انجام نمى دهد.
و همچنين بعد از اثبات نبوت و خاتميت رسول اكرم است و اينكه آنچه گويد از طرف خداوند است وما ينطق عن الهوى ان هو الا وحى يوحى - نجم آيه 4- ((از پيش خود چيزى نمى گويد و آنچه مى گويد جز وحى كه به وى مى شود نمى باشد.))
و همچنين بعد از اثبات معاد و عقيده بآن است كه معتقد باشد: انسان به مردن فانى نمى شود و سرانجام به نتيجه اعمال خود مى رسد و خود مسئول اعمال دنيائى خود است ، آن وقت در امامت بحث مى شود كه خداى عالم و قادر و مهربان محال است بشر را به حال خود حيران و سرگردان واگذارد و مرجع و پيشوائى از طرف خود براى آنان معين نكند و لطف خدا منقطع گردد و اگر كسى در طول عمر حضرت ولى عصر ترديد داشته باشد بايد با او از قدرت و لطف الهى صحبت كرد و چون بدان معتقد باشد و اعتراف كند لازمه لطف خداوند جل و عز موجب است كه عمر آن بزرگوار را هم طولانى نمايد.
------------------------------------------------------
1- در ذيل آن علت اختصاص اين لقب بآن بزرگوار را بيان كرديم .
2- ابن حجر صاحب كتاب صواعق المحرقه نامش شهاب الدين احمد بن محمد ميثمى مصرى متوفاى 973 ه . ق است . و قاضى نورالدين بن شريق حسنى مرعشى شوشترى معاصر شيخ بهائى كتابى بنام صوارم المهرقة بر رد كتاب او نوشته .
3- جامع الصغير سيوطى به نقل از شعب الايمان بيرقى .
4- سوره 10 آيه 78، سوره 21 آيه 53 و 54، سوره 26 آيه 74، سوره 31 آيه 21، سوره 34آيه 34.
----------------------------------------
مرحوم حجت الاسلام والمسلمين سيد محيى الدين العلوى طالقانى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page