شعر «گنج دل»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

خوش آن دل كز ازل دارد ولاى حضرت هادى
خوش آن سر كو بسايد رخ به پاى حضرت هادى
دلا گر رستگارى خواهى ازحول صف محشر
نما از حق طلب ظلّ لواى حضرت هادى
بجو از حق ولايش را همى جود و عطايش را
صفاده گنج دل را از صفاى حضرت هادى
ببر نام گراميش كه باشد حل هر مشكل
بكوب از جان در دولتسراى حضرت هادى
به هر دردى دوا نامش كه در بازار حق عامش
شفا بخش امم دارالشفاى حضرت هادى
نبى اصل و على اسمى كه جان عالمش قربان
كه شد ايجاد دو عالم براى حضرت هادى
على بن محمد هادى دين حجت عاشر
كه عاجز نطق قاصر در ثناى حضرت هادى
چگونه مدح شاهى را توان گفتن كه مداحش
بود همواره در قرآن خداى حضرت هادى
عبادت را بود شرح قبولى دوستى او
قبول افتد اگر باشد رضاى حضرت هادى
بود جشن جنان محض و بغضش آتش نيران
بود غلمان غلام آشناى حضرت هادى
غلامرضا آذر مشهدى