148 - نوزاد سياه از پدر و مادر سفيد

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

به نقل ابن‏ حجر عسقلانى يكى از مسلمانان صدر اسلام به نام‏ ضمضم بن قتاده از زنى كه از قبيله بنى‏عجل داشت، داراى فرزندى سياه‏ چهره شد كه در دِلَش نسبت به آن زن احساس بدبينى مى‏كرد.
او نزد پيامبر صلي الله عليه وآله و سلم  آمد و اين موضوع را گزارش داد و از زوجه‏ اش ‏شكايت كرد.
ناگفته پيداست كه شاكى از يك چنين قضيّه ‏اى در هيجان عجيبى بسر مى‏برد كه هيچ دليلى به سادگى نمى‏توانست او را قانع سازد ، ولى ‏پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم  با منطقى مأنوس و خوشايند درصدد برآمد از خود ضمضم براى خودش سرنخِ جواب به دست آورد.
لذا از وى پرسيد: آيا شتر دارى؟!
گفت: آرى.
پرسيد: چه رنگى دارند؟
گفت: سرخ، سياه و غيره.
فرمود: اين رنگها از كجا آمده و مثلاً چگونه بچّه شترِ سياه رنگ ازشترِ سرخ موى به دنيا آمده، يا شتر زرد رنگ، بچه‏اش سرخ موى شده؟
عرض كرد: شايد رگِ نَسَبى (يعنى ريشه خانوادگى و به اصطلاحِ ‏امروز ژن نژادى) بدان سرايت نموده و بر روى آن اثر نهاده، كه رنگ بچه‏ شتر برخلاف رنگِ مادر شده.
پيامبر فرمود: فرزند تو نيز ممكن است عِرقِ نَسَبى او را تحت تأثير قرار داده باشد - كه سيَه چهره شده ، و بنابرين چگونه مى‏توان نسبت به‏ مادرِ اين بچه بدبين شد -.
سپس پيره زنهاى قبيله بنى‏عجل خبر دادند كه اين زن جدّه‏اى داشت ‏كه سيه چهره بود(198)، و اين خبر، سيه چهرگى بچه را از ناحيه خانوادگى تأييد مى‏كرد.
و بدين ترتيب پيامبر اكرم صلي  الله  عليه  وآله وسلم  سوء ظنّ آن مرد را تبديل به اعتماد و حسن ‏ظنّ فرمود و نگذاشت آشيانه گرم يك خانواده از هم پاشيده گردد.
--------------------------------------

 

198)  اصابه، ابن ‏حجر، ج5، ص199، شماره4192، به نقل از صحيح بخارى و مسلم؛الاسلام و الطّب، دكتر شوكت شطى، ص106-105، چ دمشق، 1379.