مژده ـ اى دل ـ كه مسيحا نفسى مى آيد***كه از انفاس خوشش بوى كسى مىآيد
ز غم هجر مكن ناله و فرياد كه دوش***زده ام فالى و فريادرسى مى آيد
همه ما كم و بيش شنيده ايم كه سرانجام، روزى خواهد آمد كه بشر، طعم شيرين عدالت را مى چشد و آن روز، عصر طلايى ظهور موعود است و ما در اين نوشته، تصويرى از زيبايى عدالت را كه توسط امام مهدى(عج)، موعود اسلام واديان توحيدى، در سراسر عالم اجرا مىشود، به نمايش مى گذاريم. البته بعد از بيان اين كه عدالت چيست و اين كه اصلاً مطلوب انسان هست يا نه.
چيستى عدالت
شايد اكثر شما معناى خاصى از عدالت در ذهن داشته باشيد و به نظر مىآيد هنگامى خوب مىتوان عدالت را تصور كرد كه ظلم و جورى ديده شود، مثلاً كسى به ناحق شما را از حق مسلّم خودتان محروم كرده است. اينجاست كه خوب مى توانيد مفهوم عدالت را ـ كه غايب است ـ بيابيد. بنابراين براى تعريف عدالت، ابتدا ظلم را معنا مى كنيم. ظلم يعنى تجاوز از حريم حق، زير پا نهادن حقوق ديگران، نابرابرى و تبعيض در برخوردارى از حقوقى كه افراد، لايق آن هستند. بنابراين، عدالت يعنى دادن آن حقى كه انسانها مستحق آن هستند و آن استحقاق را به موجب خلقت خود يا كار و تلاش به دست آورده اند.(1)
آيا بشر، عدالت خواه است؟
اين كه بگوييم ظهور موعود، پاسخى است به نياز عدالت خواهى انسان و آبى است گوارا كه كام تشنه عدالت جويى انسان را سيراب مىكند، شايد سؤالى را در ذهن ايجاد كند كه: اصلاً آيا انسان، خواهان عدالت است؟ يا برعكس، به زور بايد عدالت را به او تزريق كنند (علىرغم اين كه خودش تمايلى ندارد)؟ و اگر انسان، عدالت جوست، پس چرا اين همه ظلم و فساد و استثمار و قتل و جنايت؟ خصوصا انسانهاى قوى و كشورهاى قدرتمند كه مرتكب اين همه جنايت مىشوند و هم اكنون نيز ما شاهد جنايت هايى هولناك در سطح كره زمين هستيم؟ اگر طبيعت بشر طورى است كه خواهان عدالت است، پس چرا فرعون مصر اين همه نوزاد را كشت تا موسى باقى نمانَد كه تاج و تختش را بر باد دهد؟ چرا حَجّاج بن يوسف ثقفى در عراق، بيست سال حكومت كرد و 120 هزار نفر زن و مرد را كشت؟(2) اين چه عدالت خواهى است كه در جنگ جهانى اوّل، نزديك بيست ميليون نفر هلاك شدند و در جنگ دوم جهانى اين آمار به سه برابر رسيد؟ آيا بمباران اتمى هيروشيما و ناكازاكى را حمل بر عدالت جويى انسان كنيم؟ اين چه نوع عدالت خواهى در بشر است كه در جريان اشغال الجزاير توسط فرانسويان، دو ميليون الجزايرى كشته مىشوند؟ و يا امريكا به ويتنام حمله مىكند و سه ميليون قربانى مى گيرد؟ و يا در فلسطين، هر روز، شاهد به خاك و خون كشيده شدن مردم مظلوم فلسطين هستيم؟ مردم مظلوم عراق و افغانستان آيا تاوان عدالت جويى انسان را پس مىدهند؟
و اين ظلم و جنايت ها كه در سطوح بين المللى، منطقه اى، كشورى، شهرى و حتى محله اى و... رخ مىدهد، و بى عدالتى هايى كه همه ما در زندگى خود مشاهده مىكنيم، چگونه با عدالت خواهى انسان جمع مىشوند؟
در جواب بايد گفت كه عده اندكى معتقدند كه اصلاً عدالت و ميل به آن، در وجود انسان نيست ؛ چون انسان دنبال قدرت و لذت خويش است و هرچه مانع دستيابى او به لذت و قدرت، بيشتر باشد، مورد پذيرش نيست. سوغطائيان در قرون گذشته، چنين ديدگاهى داشته اند و افرادى در تاريخ جديدِ غرب نيز همين ديدگاه را دارند،(3) از جمله نيچه فيلسوف آلمانى كه عدالت را اختراع انسانهاى زبون و بيچاره مىداند و اين گونه مىگويد كه: «چقدر زياد اتفاق افتاده كه من خنديده ام وقتى ديده ام ضُعفا دم از عدالت و عدالت خواهى مىزنند. نگاه مىكنم مى بينم اينها كه مى گويند: عدالت، چون چنگال ندارند. مى گويم: اى بيچاره! تو اگر چنگال مى داشتى هرگز چنين حرفى را نمى زدى».(4)
اما اكثر مكتب هاى فلسفى و اجتماعى بر اين باورند كه ميل به عدالت در وجود انسان هست و انسانها نيز خودشان اين را درك مىكنند. يعنى احساس مىكنند كه نوع خلقتشان طورى است كه ميل به عدالت دارند؛ اما اين كه چرا برخى برخلاف آن ميل رفتار مىكنند مىتوان دو وجه برايش ذكر كرد:
1 . اين كه اصل ميل به عدالت در وجود انسان هست؛ اما اين كه موارد و مصاديق عدالت، كدام است و چه كارى عادلانه است و چه كارى غيرعادلانه، در ميان انسانها اختلاف است. چون عقل ما گرچه به خوبىِ عدالت حكم مىكند اما اين كه مثلاً در روابط اجتماعى با ديگران چه كارى عادلانه است و چه كارى عادلانه نيست را معمولاً عقل نمىتواند بيان كند، لذا يكى از كاركردهاى دين و وحى همين جا روشن مىشود كه دين، به انسانها موارد عدالت را نشان مىدهد.(5)
2 . گرچه ميل به عدالت، حكم عقل است و انسانها قبول دارند، ولى گاهى اوقات، انگيزه هاى قوى و نيرومندى بر آن ميل، غلبه مىيابند و برخلاف آن رفتار مىشود. مثلاً قدرت طلبى و روحيه استكبارى داشتن و... باعث مىشود كه قدرتمندان، على رغم ميل به عدالت، ظالمانه رفتار كنند(6) يا اغراض سياسى و اقتصادى، باعث زير پا نهادن آن ميل مىگردد. بنابراين، عشق به عدالت در گوهر وجود همه انسانها به وديعت نهاده شده است. از طرفى وقتى در آيات قرآن دقت مىكنيم مشاهده مىكنيم كه دو هدف عمده در مورد ارسال پيامبران وجود دارد: يكى ارتباط انسان با خدا و منع بشر از پرستش غير او (توحيد) و ديگرى برقرارى روابط حسنه بين انسانها بر اساس عدالت (پاسخ به عدالت خواهى انسان). در كلام الهى، چنين آمده است:
«ما پيامبران را با دلايل روشن فرستاديم و همراه ايشان كتاب و ميزان را نازل كرديم تا مردم، عدل و قسط را به پا دارند».(7)
نتيجه، اين كه گرچه عدالت خواهى در نهاد انسان نهفته است ـ بگذريم از اين كه برخى انسانها روى آن را پوشاندهاند ـ و پيامبران آمدند تا به اين نياز پاسخ دهند، ولى آماده نبودن انسانها و جوامع، ضعف معرفتى و فساد عملى انسانها مانع از تحقق آن هدف متعالى شده است؛ ولى از آن جا كه انسانها در طول تاريخ از ظلم و جنايت، خسته شده اند و روز به روز، بيشتر تشنه عدالت مىشوند، لذا به سمتى مى روند كه زمينه را جهت اجراى عدالت، فراهم كنند ؛ به طورى كه در سال هاى اخير، نهضت گرايش به ظهور منجى نجات بخش، حتى در اديان ديگر نيز پر رنگ شده است.(8)
عصر ظهور و فراگيرى عدالت
از بارزترين ويژگى هاى حضرت، عدالت گسترى اوست كه در روايات زيادى به آن اشاره شده است. حتى در دعاى افتتاح كه در شب هاى ماه مبارك رمضان خوانده مى شود حضرت را ملقب به «عدل» خطاب مىكنيم:
پروردگارا! بر ولىّ خويش، آن قيام كنندهاى كه آرزويش مى كنند و آن عدالتى كه انتظارش را مى كشند، درود فرست.
از سيّد الشهدا حسين بن على(ع) نقل شده است كه: «اگر از عمر دنيا باقى نمانَد مگر يك روز، خداوند، آن روز را آن قدر طولانى مىكند تا اين كه مردى از فرزندانم خروج كند، سپس زمين را پر از عدل و قسط سازد همچنان كه از ستم پر شده باشد. شنيدم كه پيغمبر اين را مى فرمود».(9)
در دعاى ندبه كه سفارش شده هر صبح جمعه خوانده شود خطاب به خداوند، مناجات مىكنيم كه: كجاست كسى كه ريشه ظلم را قطع مىكند؟ كجاست كسى كه با آمدنش اختلاف ها و گرفتارى ها رفع مى گردد؟ آن اميد بزرگ براى زدن ريشه ستم، تبعيض و تجاوز در دنيا كجاست؟
بنابراين در اين شكى نيست كه شعار محورى حضرت، اجراى عدالت است آن هم در تمام زمينه ها و در سطح جهان و حتى تمام علماى اسلامى اعم از شيعه و سنى نيز بر اين مطالب تأكيد دارند.(10)
تصاويرى زيبا از عصر ظهور بر محور عدالت
امام رضا(ع) در ارائه تصويرى از آن دوران مى فرمايد:
قائم، زمين را از هر ظلم و ستمى پاك مىكند و آنگونه عدالت حاكم مىشود كه هيچ شخص به ديگرى ظلم نمىكند.(11)
در برخى روايات، وارد شده است كه حضرت كه بيايد حتى در عبادت نيز رعايت عدالت جارى مىگردد به اين نحو كه كسانى از جانب حضرت ندا مىدهند كه: آنان كه در نزديك حجرالأسود و خانه خدا مشغول نافله (نماز مستحبى) هستند، به كنارى روند تا كسانى كه نماز واجبشان را نخوانده اند آن جا نماز بخوانند.(12)
بنابراين در آن زمان نمى گذارند كسى كه نماز واجب (نماز طواف) خود را خوانده است براى نماز مستحبى، مانع از حق عبادت ديگران شود.
در زمان ظهور، ديگر كسى حق ندارد آب فاضلاب خويش را در كوچه رها كند و حق ديگران را ضايع نمايد؛ لذا در محيط زيست نيز عدالت رعايت مى شود. راههاى وسيع (بزرگراه ها) را گسترش مىدهد و مساجدى كه در مسير جاده هاى عمومى باشند را خراب مىكند (رعايت مصالح عمومى) و هر پنجرهاى كه به بيرون باز شده و مزاحم ديگران است و حق ديگران را ضايع مىكند، مىبندد و فاضلاب ها و ناودان هايى كه به بيرون ريخته مى شوند را مانع مىگردد.(13)
البته بحث، فقط اين نيست كه جلوى فاضلاب خانهاى را كه آب آن مزاحم حق حيات ديگران است را بگيرد؛ بلكه در سطح جهانى كه اين همه كارخانه هاى سرمايه داران، محيط زيستى براى بشر باقى نگذاشته اند را نيز جلوگيرى مىكند.
چنانچه كارگزاران او دست از پا خطا كنند آنها را مؤاخذه و عزل مىكند.(14)
در عصر ظهور، دروغ و كبر و حرص كه سرمنشأ بسيارى از ظلمها و ستمها هستند، از بين مىروند .(15)
كينه ها از دل بيرون مىروند و انسانها در صفا و صميميت زندگى مىكنند.(16)
حضرت اموال و سرمايه ها را آنچنان تقسيم مىكند كه همه مردم از زندگى خوب و ضرورتهاى زندگى، برخوردار مىشوند.
در عصر ظهور، آنچنان مردم غنى مىشوند و عدالت اقتصادى حاكم مىشود كه طبق روايات اگر كسى بخواهد صدقه اى بدهد، محتاجى را پيدا نمىكند.
در زمان ظهور، عدالت آنچنان فراگير مىشود كه حتى در داخل خانه ها نيز رعايت عدل بين افراد، جارى مىگردد. لذا مىفرمايد: همانطور كه گرما و سرما وارد خانه هايتان مىشود، عدالت نيز فراگير مىشود و داخل خانه ها مى رود. ديگر فرزندى بر پدر و مادرى يا بالعكس و... ظلم نمىكند و پدران، بين فرزندان خود به عدالت رفتار مىكنند.(17)
پيامبر گرامى نيز در توصيف آن عصر زيبا مى فرمايد:
مهدى در شرايطى مى آيد كه اختلاف در ميان بشر، شديد است. بعد از اين كه پيمانه ظلم و جور پر شد، جهان را پر از عدل و داد مى كند، هم خداى آسمان و هم اهل زمين از او راضى اند، ثروت را به طور صحيح تقسيم مىكند و...(18)
امام متقيان على(ع) نيز در وصف آن دوران مى فرمايد:
اوّل كارى كه آن ولى الهى مىكند اين است كه كارگزاران و مأموران خود را يك به يك، اصلاح مىكند و به تبع آن، دنيا اصلاح مى شود. در نتيجه، زمين، هر موهبتى را كه در خود دارد و هر معدنى داشته باشد، همه را بيرون مىريزد. زمين، تسليم انسانها مى گردد و آن وقت، معنا و مزه عدالت واقعى را به شما نشان خواهد داد. در ايام او ديگر جور و ظلمى نيست. تمام راه ها (زمينى، دريايى و هوايى) امن مى شوند. ناراحتى مردمِ آن روزگار، اين است كه دنبال كسى مى گردند تا به او صدقه بدهند ولى پيدا نمى كنند.(19)
در روايات ديگرى در اين زمينه اين گونه زمان ظهور تصوير شده است:
مهدى كه بيايد... انسان بدهكارى نمى ماند جز اين كه بدهى او پرداخت مى شود،
حق بر گردن كسى نمىماند جز اين كه به صاحب حق بازگردانده مىشود،
كسى كشته نمى شود مگر اين كه ديه او را مى پردازند،(20)
و...
على اكبر بيارى
________________________________________
1 . سيرى در سيره ائمه اطهار(ع)، مرتضى مطهرى، تهران: صدرا، 1367، ص 261 .
2 . انتظار، شماره 4، ص 114 به نقل از: مروج الذهب، مسعودى، ج 3، ص 166 .
3 . اخلاق در قرآن، محمدتقى مصباح يزدى، قم: مؤسسه امام خمينى، 1378، ج 3، ص 121 .
4 . سيرى در سيره ائمه اطهار(ع)، ص 261 .
5 و 4 . اخلاق در قرآن، ج 3، ص 131.
6 . همانجا.
7 . سوره حديد، آيه 25 .
8 . مهدى ـ ده انقلاب در يك انقلاب، حسن رحيمپور ازغدى، تهران: سروش، ص 85 .
9 . مكيال المكارم، سيّد محمدتقى موسوى اصفهانى، تهران: ايران نگين، ج 1، ص 190 .
10 . براى اطلاع آنان كه دنبال پژوهش بيشتر در اين زمينه هستند، كتاب عربى مُنْتَخَبُ الأثر از [آيةاللّه] لطف اللّه صافى گلپايگانى معرفى مىگردد كه حدود 123 حديث در مورد اين كه حضرت مهدى(ع) زمين را پر از عدل و داد مىكنند، از منابع اهل سنّت ذكر كرده است.
11 . كمال الدين تمام النعمة، شيخ صدوق، ج 2، ص 60 .
12 . الكافى، ج 4، ص 427 .
13 . همان، ص 46 .
14 . نهج البلاغه، خطبه 138 .
15 . عصر زندگى، محمّد حكيمى، ص 56 .
16 . همانجا.
17 . همان، ص 44 .
18 . همان ص 47 به بعد.
19 . همانجا.
20 . همان، ص 45 .