رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم: (1)

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

السلام عليك يا رسول الله
امروز روز شنبه بود روز رسول الله . ما در قم در خدمت كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه عليها السلام (روحى له الفداء) متوسل به حضرت شديم ، در اين مهديه امام زمان عليه السلام هم متوسل به رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم مى شويم . پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم خيلى مهربان اند. روايت مى فرمايد: اگر حاجت داشتى به پيغمبر پناه ببر.
اين حديث را شيخ صدوق (ره ) نقل كرده است . مى فرمايد: از جائى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم رد مى شد. يك دفعه ، صداى گريه كنيزى را شنيد. دقت بفرماييد، اين دقيق است . دلش طاقت نياورد. بله ! (رحمة للعالمين) است . گريه بشنود و بتواند ادامه راه بدهد؟!! نه ! برگشت . ديد يك كنيزكى نشسته است و گريه مى كند.
چرا گريه مى كنى؟
يا رسول الله ! مولايم يك پولى داده بود كه يك چيزى بخرم . من گم كردم . فرمود: من به تو اين پول را مى دهم . پول را يك جورى داد. البته حديثش ‍ مفصل است . پيراهن مباركش را فروخت و اين پول را داد. آمد ديد دوباره گريه مى كند. گفت : دوباره چرا گريه مى كنى ؟ عرض كرد يا رسول الله ! شما پول را مرحمت فرموديد؛اما چون وقت گذشته مى ترسم كه مولايم ، من را بخاطر اين تاءخيرم عذاب كند. خب ، آنجا حضرت ، پول را داده بود. ولى اينجا با دادن پول درست نمى شود. فرمود: خودم مى آيم و سفارش مى كنم كه تو را عذاب نكنند! رفتند در خانه مولاى اين كنيز؛ در زمان سابق ، از بيرون سلام مى گفتند. اين كار به معناى كسب اجازه بود. (السلام عليكم )؛يعنى اگر كسى هست بيايد بيرون ، ما كار داريم . اگر جواب نمى دادند يعنى يا كسى نيست يا نمى خواهد جواب بدهند و نمى خواهند پذيرا شوند. حضرت فرمود: السلام عليكم . جواب نيامد. بار دوم هم جواب ندادند، بار سوم صداها بلند شد. (السلام عليك يا رسول الله ) آقا بفرمائيد. فرمود: چرا بار اول و دوم جواب نداديد. عرض كردند: يا رسول الله ! صداى شما دلنشين بود. خواستيم اين صدا را بيشتر بشنويم . آقا بفرمائيد . قربان قدمتان . آقا فرمود: آمدم بگويم اين دختر را اذيت نكنيد. عرض كردند: يا رسول الله ! نه تنها اذيت نمى كنيم بلكه به يمن قدم شما آزادش مى كنيم .
دوستان! يك نكته اى اينجا مى خواهم بگويم . نكته مهمى است .نكته اين است كه 20 سال پيش وقتى اين حديث را ديدم با خودم حرف زدم. گفتم: اى طلبه اى كه كتاب ها دور و برت را گرفته اند، طلبه هستى شيعه هستى .، مسلمانى اما هنوز به پاى اين كنيز نرسيدى . مطلبى بگويم به درد اين نيمه شب هاى ماه رمضان مى خورد. شما در دعاى ابوحمزه ثمالى خوانديد؛خوب دقت كنيد. به خودم گفتم كه اين كنيز يك گوشه اى پيدا كرد و به حال خودش گريه كرد. اين كنيز به حال خودش گريه مى كرد، منتهى اين صدا به گوش پيغمبر رسيد باعث شد كه اين كنيز آزاد بشود. به خودم گفتم اى بيچاره ! اگر تو هم يك گوشه پيدا كنى ، يك قدرى به حال خودت گريه كنى اين صدا به گوش پيغمبر برسد تو هم آزاد مى شوى . مگر سيد الساجدين عليه السلام يادمان نداده كه: (اللهم و اعنى بالبكاء على نفسى)(1). خدايا كمكم كن ! به حال خودم گريه كنم . يك استادى داشتم، از اولياى خدا بود. مى فرمود دعاى ابوحمزه، يكى از موارد حساسش اينجاست: (مالى لا ابكى) چرا گريه نكنم ؟ (و لا ادرى ما يكون مسيرى)؛ نمى دانم كدام طرفى رفتم ؟ اين گريه ندارد؟! (و لا ادرى الى ما يكون مسيرى).
---------------------------------------
1-مفاتيح الجنان ، دعاى ابوحمزه ثمالى ، ص 302.
و اءعنى بالبكاء على نفسى فقد اءفنيت بالتسويف و الامال عمرى نزلت منزلة الايسين من خيرى فمن كون اءسوء حالا منى ان اءنا نقلت على مثل حالى الى قبر لم اءمهده لرقدتى و لم اءفرشه بالعمل الصالح لضجعتى و مالى لا اءبكى و لا اءدرى الى ما يكون مصيرى ...
------------------------------
محمد رحمتى شهرضا