سیره حسینی

(زمان خواندن: 25 - 49 دقیقه)

در طول تاریخ بشريت، تمدنها، فرهنگ ها و اقوام و جوامع بشرى فراوانی به وجود آمده ورفته اند وسير تكاملى خود را طى نموده اند. ودر اين ميان، نام¬ها و شخصیت¬های برجسته فراوانى در تاريخ اين ملتها وامتها به نيكى يا به بدى   ثبت شده اند،


کسانی در اوج نردبان تاریخ جوامع  بشرى قرار گرفتند و در عين حال کسانی نيز به حضیض آن سقوط کردند، نام بعضی از اين افراد در صفحه های تاریخ با روشنایی ياد و نام بعضی دیگر با سیاهی نگاشته شده است. آثار بعضی از افراد به نيستى وتباهى محكوم شده و آثار بعضی جاودانه گشته به نیکی ازصاحبان آنها یاد میشود، گاهی این آثار صاحب اثر را به اوج نیک نامی رهنمون ساخته و گاهی نيز كسانى را به تباهى و بد نامی دچار کرده است، یا نیکی هایشان أنها را به بالای آسمان علو و رفعت پرواز داده و یا بدی هایشان أنها را به وادی فراموشی سپرده است.
نیکی و بدی دو خصلت دوگانه ای است که به قلم انسان بر لوح زندگی نگاشته می شود، انسانهاى نيك سرشت وعملكرد نيكشان چون آب فرات گوارا وخوش یمن، وشر وبدى وافرادى كه اين خصلت ناپسند ومنفور را سرلوحه اعمال خويش قرار ميدهند، شرارتهايشان چون آب شور ناگوار و نامطبوع است، چرا که سیره نیکو بر پایه مستحکم نیکى ونيك سرشتى استوار وسيره شرارت و بدى بر شاخه هاى سست و لرزان بدكردارى وبدخواهى قرار دارند، كه انسان بدفطرت وبد طينت را در گودال اعمال خويش گرفتار می کند، هرچه بيشتر بدى مى كند، بيشتر به عمق اين گودال فرو مى رود وبیرون جستن از آن نيز برايش مشكل ومشكل تر ميشود.
در طول تاريخ، همه انسانها و فرهنگها و تمدنها با عملكردها، پيشرفتها و از خود گذشتگی هایشان سنجیده می شوند، مثلا پیامبر گرامی "ابراهیم" تنها چیزى كه او را از قومى كه از طريق جهل ونادانى فقط بتها را ميپرستیدند، متمايز گردانیده بود، آگاهى از عملكرد پوچ و باطل آنها واز خود گذشته گى كه ايشان در راه توحيد از خود نشان داد، استحقاق اين وصف ربانى را يافت كه: "ان ابراهيم كان امة" ابراهيم يك ملت بود.
پس این یک فرایند فزاينده مسلسل گونه است، هرچه عمل انسان بزرگتر و والاتر باشد، انعكاس و پژواک آن عظيم تر ، نور ماه وستارگانش درخشانتر و خيره كننده تر ميباشند.
دکتر محمد صادق کرباسی محقق و پژوهشگر، در کتاب خود به نام "سیره حسینی" و در جلد اول آن که توسط موسسه پژوهش های حسینی در لندن در500 صفحه در قطع وزیری، منتشر شده است، ما را به سفری مثالی برده تا نظاره گر دقیق¬ترین جزئیات زندگی امام حسین بن علی بن ابی طالب (ع) در سال های اولیه زندگی آن حضرت که هنوز در حمایت پدر بزرگش و پیامبر اسلام محمد بن عبد الله (ص) بود، باشیم.
اما علامه کرباسی قبل از آن که ما را به مدینه منوره که محل تولد،بازی و رشد آن حضرت است ببرد، بخش بزرگی از کتاب خود را به بحث از تاریخ و تاریخ نویسی اختصاص داده، و به شرح سیر تکامل بشریت از زمان پدرمان آدم و نیز درباره روش بررسى ونقد تاریخ و نحوه¬ی قرائت آن پرداخته كه این بخش از کتاب بیش از یک پنجم جلد اول از ده جلد کتاب سیره حسینی ( که خود بخشی از دانشنامه ششصد جلدی  دائرة المعارف حسینی است که تا کنون  32 جلد از آن به جاپ رسیده و دانشنامه ای است که در جهان دائرة المعارف ها و دانشنامه ها بی نظیر و منحصر بفرد است)، را به خود اختصاص داده است.      
تاریخ ،زمان و دیگر چیز ها
نویسنده در بخشی تحت عنوان "تاریخ انسان " از عمر کره¬ی خاکی، عمر بشر کنونی و تقسیمات گوناگون مراحل زندگی انسان، و در نهایت به بیان زمان پیدایش حضرت آدم بحث کرده و تاریخ وفات آدم را با ذکر روز، ماه و سال معین کرده است.
اطلاعات مفصل در این باب را می¬توانیم در بخش اول از کتاب "حسین و شریعت اسلامی" در اين دائرة المعارف اسلامى بیابیم. كه بر اساس آن "تاریخ" از زمان فرود آمدن حضرت آدم بر كرهء خاكى در (دى-بهمن6673ق.هـ.ش) سال 6880 قبل از هجرت برابر با ماه كانون سال 6052 قبل از میلاد آغاز می شود اما با مرگ حضرت آدم در روز جمعه در سال930 برابر با ششم نیسان اپریل سال 5150 قبل از میلاد (موافق با 17 فروردين ماه سال9451 ق.هـ.ش)به پایان نمى رسد و ادامه مييابد، چرا که تاریخى كه توسط فرزندانش تا امروز ادامه یافته است، این تاریخی است که نویسنده آن را برگزیده اما: "آنچه دانشمندان علم زیست مطرح می کنند بر اساس حدس و گمان است و این اختلاف میان دین و علم تا زمانی که این نظریات حقیقت پیدا کنند پا برجاست ".
چه چیزی تاریخ را می¬سازد: رویدادها ، انسان یا هر دوی آنها ؟
تحت عنوان "چه کسی تاریخ را می سازد ؟" نویسنده به این سوال كه امروزه نیز نظرات مختلفی درباره آن ابراز میشود، این گونه پاسخ می¬دهد: که حوادث یا ساخته دست انسان هستند، یا ناشی از نیرویی غیبی هماهنگ با قوانین طبیعی موجود در زندگی وحيات، و یا ناشی از حوادث طبیعی که خارج از دایره ی اختیارات انسان هستند. از آن میان آنچه مسلم است اين است که "امتداد حرکت تاریخ نمی تواند از حوادث طبیعی ناشی شود بلکه ساخته دست بشر است ... و می بینیم که رویدادها به خودی خود تاریخ را نمی¬سازند بلکه تاریخ نیاز به نیرويى با جوهری روحی دارد و گرنه در حالت جمود خود باقی خواهد ماند ".
اما از این بحث هایی که مطرح شد سوال دیگری پیش می آید: آیا تاریخ فاعل است یا مفعول ؟
نویسنده در اين سر فصل "تاریخ فاعل است یا مفعول"در مورد این سئوال بحث کرده که آیا این تاریخ است که انسان را می سازد و او را تحت تاثیر قرار می دهد یا این انسان است که بر تاریخ، صرف نظر از اینکه ساخته¬ی او باشد یا ساخته ی طبیعت، تاثیر می گذارد. سر انجام به این نتیجه می رسد که تاریخ در آن واحد هم فاعل است و هم مفعول. از این لحاظ که انسان سازنده ی رویداد است و تاریخ آن را ثبت می کند پس تاریخ مفعول است و انسان فاعل، اما از این نظر که  انسان تحت تاثیر رویدادها به خصوص رویدادهای طبیعی قرار می گیرد، تاریخ و رویداد فاعل است و انسان مفعول. اما آنچه مشخص است این است که: "محور جهان انسان است، لذا انسان محور تاریخ است".
اما حدود تاریخ چگونه تعیین می شود؟
تحت این عنوان نویسنده تلاش می کند به سوالی پاسخ دهد که نظرات متفاوتی درباره ی آن وجود دارد، که آیا حرکت شب و روز زمان را به وجود می آورد یا اینکه شب وروز خود مظهر زمان اند؟ و در نهایت به این نتیجه می رسد که حرکت شب و روز: "نمودهایی از زمان هستند و حدود آن را مشخص می کنند، و حرکت است که زمان را مشخص می¬سازد" چرا که اگر حرکت اجرام آسمانی نمی بود نه شب و روز و نه چهار فصل به وجود نمی آمدند، و تاکید می کند که "زمان محور تاریخ است و حرکت تاریخ تابعی از حرکت زمان است ".
بنا بر این تلقی از نقش تاریخ، باید در فهرست علوم با ارزش قرار گیرد و این بحثی است که نویسنده تحت عنوان "ارزش تاریخ" به آن پرداخته است. وی در این بخش نمونه هایی از ارزش¬¬های تاریخ را بر شمرده است. در حیطه رفتار بشری، تاریخ به نسل های آینده پند و عبرت می آموزد و پیشرفت و اکتشافات علمی را موجب میشود، در زمینه سیاست علت ها را توضیح می دهد و در زمینه اقتصاد، بنیاد واستوارى شاخصه هاى آن را تشكيل ميدهند. در زمینه ادبیات باعث ایجاد نو آوری وابداع میشود و در زمينه فلسفه، كسب دانش وآگاهى،تجربه و مهارت را براى انسان بارمغان مى آورد.
استاد پطرس بوستانی (1819-1883م )معتقد است که: "فایده ی تاریخ، عبرت گرفتن از مراحل آن و پند گرفتن از آنهاست، به دست آوردن تجربه با آگاهی یافتن از تغییرات روزگار". با توجه به متن، امام علی (ع) فایده ی تاریخ را در وصیت به فرزندش این گونه خلاصه می کند: "فرزندم اگر چه من زندگی گذشتگانم را نزیسته ام اما در نحوه زنگی آنها تفحص کرده و درباره ی اخبارشان اندیشیده و پا جای پای آنها گذاشته ام تا جایی که به یکی از آنها بدل شده ام . با آنچه كه از امورشان دریافته ام مانند این است که با اولین و آخرین شان زیسته ام و با روشنایی ها و تیرگی ها و سود و زیانشان آشنا شده ام ". البته پنهان نیست که مخاطب این سخن ها همه ی افراد جامعه است و برای اینکه صیغه ی به کار رفته اثر خود را داشته باشد تاریخ را باید به گونه ای تدوین کرد که آیندگان از آن آگاه شوند و از آن پند گیرند ،و به نظر می رسد قرآن کریم در صدر متحدثین از تاریخ ناطق می باشد.
از آنجایی که بین دو واژه ی تٲریخ (با همزه) و تاریخ (با مد) از لحاظ معنایی تفاوت وجود دارد، لذا نویسنده این مطلب را  در مبحثى مستقل به "تفاوت بین تٲریخ و تاریخ" مى پردازد تا به این نتیجه برسد که این واژه پس از اسلام وارد زبان عربی شد چرا که متن های زمان جاهلیت از آن تهی می باشند. علاوه بر این نویسنده به "تفاوت میان تاریخ و علم باستان شناسی"پرداخته و تفاوت های میان آن دو را بر می شمرد و سر انجام به اين نتيجه ميرسد: كه علم تاریخ شامل بر دو بخش است: "دربرگیرنده شناخت حرکت زمان و مکان مى باشد و آن کس که آن را در می یابد" در حالی که علم باستان شناسی فرایندی است "در جستجوی آثار برای رسیدن به شناختی از اطلاعات نهفته در آنها".
هر گاه انسان به تاریخ رجوع کند لاجرم این سوال طبیعی در ذهنش به وجود می آید "آیا تاریخ تکرار می شود؟" و این پرسشی است منطقی که نویسنده به آن اینگونه پاسخ می دهد : "در تاریخ چیزی نیست که بتوان آن را دوباره تکرار کرد، به این دلیل که بازگشت زمان به عقب غیر ممکن است چرا که زمان گذشته است"، اما آنچه دوباره تکرار می شوند علتها و به وجود آورنده آنها  هستند، چرا که: "علتها در جوهر خود یکی هستند و بر این مبنا علتها به صورت کلی واحد هستند اگرچه صورت ها تفاوت داشته باشند".
از آنجا که هر امتی رویدادهای مخصوص به خود را داشته است که تاثیر واضحی بر جای گذاشته ، و طبیعی است که هر کدام از آنها تاریخ مخصوص به خود را با رویدادهای خاصش ثبت کرده و به آن افتخار مىکند ، و این موضوعی است که نویسنده تحت عنوان "موضوع تاریخ چیست؟" مطرح می کند.بنابراین كشورها و ملتهايى مانند چین، هند،مسيحيان و مسلمانان و بقیه هر کدام تاریخ و تقویم مخصوص به خود را داشته ودارند واز آن پيروى مى كنند.
طبیعی است که کسی مسئولیت ثبت تاریخ و رویداد هایش را به عهده می گرد و این بحثی است که نویسنده تحت عنوان "مؤرخ کیست" به آن می پردازد و در آنجا شرایط تاريخ نویس متخصص برای ثبت وقایع را برشمرده و از مورخان راکد ذهنی که هر چیزی را بدون توجه به  عامل محیط و عوامل مؤثر در آن رویداد را ذکر می کنند، وصف حال اين گونه اشخاص را،همان گونه که علامه کرباسی می فرمايد:"به مانند ماشینی می مانند که بدون استفاده از هوش خود در فهم رویدادها تنها آنها را نقل می کنند".
براساس گفته ی ابن خلدون(808-732م): "اگر در اخبار تنها بر نقل قول تکیه شود و قوانین وقاعده های سیاسی، طبیعت ساخت و احوال جوامع انسانی و مقایسه جاضر و غایب صورت نپذیرد، بى طرف نخواهد بود و در این صورت از لغزش و اشتباه و منحرف شدن از جاده راستی ایمن نخواهد ماند".
اما آیا "تاریخ در برابر تخصص سر فرود می آورد؟". ذیل این عنوان نویسنده پاسخ مثبت به این سؤال می دهد:كه معمولا می گوییم تاریخ مردان بزرگ یا تاریخ دولت ها یا تاریخ علوم به اين اصل اشاره ميكند: "كه این تخصص ها و شاخه ها آن را از تاريخ بودن جدا نمی کند زيرا که آنها همه ى عوامل اصلی تاريخ و خصوصیات آن را دارا هستند.
از آنجا که بحث درباره ی سیرت حسینی است ،نویسنده مبحث جداگانه ای تحت عنوان "مبداء تاریخ اسلامی" مطرح می کند و شواهد و متون بسیاری می آورد تا ثابت کند که تقویم اسلامی برخلاف رای بسیاری از افراد بلافاصله پس از هجرت پیامبر و از ماه محرم آغاز می شود نه 16 سال پس از هجرت. از اینجا نویسنده وارد مبحث "انقلاب حسینی و عوامل اصلی تاریخ" ميشود، تا تاکید کند که انقلاب حسینی و شهادت امام حسین (ع) در کربلا در دهم محرم سال61 هجری، تمام عوامل اصلی تاریخ را دربر دارد، و این انقلاب در امتداد رسالت اسلام  و برای استحکام پیام محمد بن عبدالله (ص) بود.
اما اگر تاریخ ارزش خود را داشته باشد ، آیا حجت لازم برای اثبات موضوع دینی یا تشریعی را دارد؟
این موضوع مهم را نویسنده تحت عنوان "حجیت تاریخ" مطرح میکند تا تاکیدی داشته باشد بر این که تمام اعمال بشری که به ما رسیده حجت به حساب نمی آید، مگر این که انسان صاحب تاثیر و فاعل در حرکت تاریخ معصوم باشد یا جزئی از سیره ی متشرع متصل به زمان معصوم باشد، یا این که کلام و اعمالش جزئی از شهرت روائی و فتوایی باشد زيرا که تاریخ در معرض تحریف قرار داشته است.
سیرت هنر و نو آوری وابداع
در اینجا نویسنده از بحث تاریخ و متعلقات آن به بحث "سیرت لغت و اصطلاحات لغوى" منتقل شده که مدار اجزاء سلسله دائرة المعارف حسینی است ، به این صورت که مراد از سیره (سيرت): "مجموعه ی كردار و گفتار های یک شخص است که از آنها تحت عنوان رفتار یاد می شود"،پس سیره عبارت است از "دانش شناخت رفتار شخص یا امت.. و ممکن است از آن به تاریخ تعبیر شود اما می توان این گونه بین آنها تفاوت گذاشت که سیرت، تاریخ یک شخص است و تاریخ سیرت یک امت است". این دانش هم مردان و روش های خاص خود را داراست، و گفته می شود اول کسی که تالیفاتی در علم سیره و تاریخ داشته، محمد ابن اسحاق مطلبی متوفی151 هجری بوده است، و اول کسی که تالیف خود را سیره نامیده عبد الملک بن هشام حمیری متوفی218هجری است که کتاب خود را سیره نبوی نامید و به "سیره ی ابن هشام"معروف شده است. اما درباره سیره ی حسینی باید بگوییم که "سیره ی حسینی بیان هر چیزی وعملى است که از امام حسین (ع) سر زده است چه در حوزه ی گفتار و چه در حوزه عمل یا نحوه ی زندگی با دیگران حتی به مجرد حضور ایشان در آن جایگاه طبق گواهی متون".
نویسنده تفاوت هایی بین سیره و ترجمه ،سیره و داستان و سیره و روایت قائل می شود. و تحت عنوان "هدف و محتوای سیره" به فواید بیان سیره اشخاص نیک یا بد مى پردازد، آنگاه مطالعه کننده یا پیگیر كننده سيرت از آن پند واندرز ميگیرد و مانند آینه عمل مى كند،  به عمل نیک مى پردازد و از بدی ها دوری می جوید.
معمولا نوشتن سیره ی هر شخصی از ابتدای شهرتش آغاز می شود ، اما درباره صاحب "این سیره" موضوع فرق می کند چرا که حضرت از زمانی که در صلب پدرش بود، او وارث دانش انبیا و اولیاء بود و او از کسانی است که خداوند آنها را از گناه دور نگاهداشته و آنها را پاک و مطهر نموده است.
بر اساس آنچه متقی هندی در کتاب خود کنز العمال (13/645)از پیامبر اکرم محمد (ص) نقل می کند: "می فرماید اساس اسلام دوست داشتن من و اهل بیتم است" و به همین دلیل است که نویسنده در نگاشتن سیرت امام حسین (ع)، پیش از تولد ايشان و از زمان بارداری حضرت فاطمه زهراء (ع) آغاز می کند چرا که اصل این ازدواج (نسب والدین) تاثیر مستقیمی بر مولود می گذارد، پس از آن به علاقه پیامبر به دخترش فاطمه قبل و بعد از ازدواج و علاقه اش به دو سبطش که سرور جوانان بهشت هستند اشاره می کند.
از آنجا که حسین (ع) امام است ، آن هم به نص نبوی شریف، محقق بحثی تخت عنوان "خصائص" مطرح میکند و به بیان ویژگی هایی که انبیا و امامان را از مردم عادی متمايز مى گرداند، می پردازد و به این نتیجه می رسد: "ویژگیها وخصلتهاى نبوی همه در وجود امامان معصوم موجود است همان گونه که شیعه ی امامیه به آن اعتقاد دارد، بجز مسئله ی نزول وحی، نبوت، ازدواج با نه زن و ازدواج با امهات مسلمانان که همسران پیامبر (ص) هستند".
البته از نگاه تیز بین و دقیق نویسنده دور نمانده که مسئله ی مهم "رشد کودک" و عوامل مؤثر در آن از لحاظ وراثت، تربيت، خانواده و محیط را به عنوان مقدمه ای برای بحث سیره ی امام حسین (ع) مطرح کند، از آنجا که علم نوین  هندسه ی وراثت (ژن بشری) رابطه ی لازم و ملزومی را بین ژن ها و چگونگی رشد جنین برقرار می داند و در قرآن و سنت هم این مسئله تاکید شده است. علاوه بر این که نویسنده به تفصیل از تربیت و تاثیر آن بر رفتار کودک سخن گفته و تفاوت ارزش های تربیتی را بین مناطق و تمدن های مختلف و تاثیر آن بر خوشبختی انسان مطرح کرده است، و خلاصه کلام این است "تربیت و پایه هایش ارتباط محکم و استواری با دید فلسفی انسان از زندگی و چگونگی برخورد با آن دارد". و این رابطه میان نوزاد و وراثت و تربیت را گفتار امام جعفر صادق (ع) هنگام بیان حقوق فرزند بر والدین آشکار می کند: "حق فرزند بر پدر داراى سه ویژگی است: برگزیدن مادر (همسر مناسب)، گذاشتن نام نیک بر فرزند، اهتمام در ادب کردن فرزند" چرا که فرزند محصول زن و مرد است پس اگر مرد در گزینش مادر اهتمام ورزد می تواند داشتن فرزند سالمی را  ضامن باشد که سنخیت خود را از والدینش اخذ می کند. در این جا نویسنده پیشنهاد می دهد همسران "قبل از ازدواج تحت یک دوره ی آموزشی برای مدت شش ماه قرار بگیرند تا تصوری از ازدواج به عنوان یک مفهوم مقدس و مهم کسب کنند و البته این برای کسانی است که می خواهند ازدواج ایده آل و موفق و هدفدار داشته باشند، تا از تعداد طلاق و جدایی و مشکلات آن بکاهند" و همه این عوامل به علت نقش مهمی است که خانواده در ساختن یک محیط کوچک ایفا می کند و اهمیتی که محیط در ساختن یک خانواده بزرگ دارد و اهمیت خانواده و محیط در عاری ساختن سلامت جامعه از بیماری های اجتماعی دارد،به این دلیل که : "محیط جامعه ی بزرگ و خانوده اى پایدار واستوار همانند مدرسه ای مؤثر است".
روش جدید
با یک روش آکادمیک نو نویسنده تحت عنوان "کاری که در این باب باید انجام دهیم" را شرح می دهد و بدین وسیله خواننده را از روشی که در بررسی سیرت امام حسین (ع) در پیش می گیرد آگاه می سازد، او تسلسل تاریخی را در بیان رویداد ها و وقایع در پیش می گیرد. آن چه در این روش ملاجظه می شود این است که نویسنده امر نوین و منحصر بفردى را مطرح می کند که تابحال و پیش از این دیده نشده است. نویسنده احادیث وارده در مناقب امام از زبان جدش محمد (ص) رابه حوادثی تاریخی تبدیل کرده و بدین وسیله بسیاری از ابهامات موجود درباره ی آن هفت سال از زندگی حسین (ع) که در کنف پیامبر(ص) بوده از زمان ولادتش در سال 4 هجری تا سال 11 هجری سال وفات پیامبر را از میان برداشته است، و رویداد را مشخص کرده و اینکه در کدام روز از روزهای هفته و در کدام ماه و در کدام فصل و حتی در چه زمانی از روز اتفاق افتاده و در این امر موفقیت چشم گیری داشته است آن هم با توجه به قرائنی که کمتر کسی تا به حال به آنها توجه کرده است. بدین وسیله او تناقض گویی ها و اختلافات بسیاری را که در متن ها موجود بوده از میان برده و هم چنین بین تاریخ میلادی و تاریخ هجری مطابقت برقرار کرده است.
محقق از نقشه ها برای توضیح حرکت پیامبر در مدت اقامت و رحیل حضرتش در داخل وخارج شهر مدینه و دنبال کردن غزواتش سود جسته و ارتباط آن را با نوه اش حسین (ع) بیان کرده است. شاید که این اقدام حرکت امید بخشی باشد که نقل وانتقال پیامبر را برای خواننده متصور می کند و ماده ای نو در اختیار ادیبان و سناریو نویسان و هنرمندان سینما و تئاتر قرار می دهد، چرا که او امام حسین و پیامبر را در کنار هم نشان داده و از تمام وسایل شناخته شده استفاده می کند تا تمام جزئیات را در این باره نشان دهد.
اما در همین حال در نقل حوادث تنها به آنهایی که مرتبط به امام هستند اکتفا کرده بدون آنکه در مورد خود رویداد توضیح زیادی بدهد مثلا در ذکر جنگ خیبر تنها موارد مربوط به حسین (ع) را ذکر کرده بدون آنکه به تفصیل در مورد خود جنگ توضیح دهد.
پس از این مقدمه ای که نویسنده در کتاب خود مطرح میکند ، ما را در برابر نحوه ی فصل بندی کتاب سیرت حسینی قرار می دهد . این کتاب در هفت فصل نگاشته شده و هر فصلی بخش های مختلفی دارد و در هر بخش عنوان های فرعی متفاوتی مطرح شده است. در این جزء پنج بخش از فصل اول کتاب با نام "حسین (ع) در روزگار ابی القاسم (ص)" مطرح شده است.
اتفاقات پیش از بارداری
عنوان اولین بخش "پیش از بارداری از زمان بعثت نبی تا سال چهارم هجری" و در ذیل آن این عناوین فرعی را مشاهده می کنیم : "مبعث پیامبر" آنگاه که محمد(ص) در غار حرا بود و جبرئیل امین بر او نازل شد در حالیکه پیام  "إقرأ" را برایش آورده  بود همانگونه که بعدها بشارت تولد دو نوه اش حسن و حسین را هم برایش به همراه آورد. و در سال ششم قبل از هجرت "پیامبر و مشرکان"گرد هم آمدند و پیامبر خبر ولادت دو سبط خود را در آینده به آنها داد. و در"پیامبر و معراج" حضرتش در بهشت از میوه های بهشتی نوش جان کرد در بازگشت با همسرش خدیجه نزدیکی کرد و اینگونه بود که مادر دو سبطش فاطمه زهرا (س) بدنيا آمد. و در مدینه هنگام "پيوند برادرى مسلمانان"علی(ع) را به برادرى خود برگزید و به او بشارت داد که در روز قیامت در سایه ی درفشی خواهد بود که در سمت راست آن حسن و در سمت چپ آن حسین ایستاده اند.
در سال دوم هجرت هنگام "جنگ بزرگ بدر" پیامبر از مسلمانان خواست تا بار دیگر با او بیعت کنند و در آنحا آنها را از یکی از شرایط بیعت آگاه کرد وآن اقرار به سرور جوانان بهشت بودن حسن و حسین (ع) بود، در حالی که آنها هنوز به دنیا نیامده بودند. و در "جنگ احد" نيز حمزه عموى پیامبر نيز گواهى وشهادت داد که امامان از نسل و فرزندان حسین (ع) هستند.
وقایع سال چهارم هجرت
اما در بخش دوم که عنوان "سال چهارم هجرت" را داشت این عناوین فرعی مطرح شدند: "خانه ی نبوی" هنگامی که جبرییل پیامبر را در حالی که در خانه أن حضرت بود از ولادت نوه ی دومش حسین با خبر کرد.
در عنوان "جبرییل و خبر بسته شدن نطفه " جبرییل پیامبر را از خبر بسته شدن نطفه حسین (ع) و کشته شدنش در کربلا آگاه کرد . نویسنده با استناد به بعضی شواهد تاکید می کند که "بسته شدن نطفه" در شب دوشنبه هفدهم صفر سال چهارم هجری اتفاق افتاده است. همچنین پیامبر رویای ام الفضل همسر عباس بن عبد المطلب را به ولادت امام حسین (ع) تعبیر کرده است. کمی پیش از عزيمت پیامبر به "جنگ بنی نضیر" به دخترش فاطمه خبر داد که فرزند پسری بدنيا خواهد آورد، و از حضرت فاطمه (س) درخواست كرد او را شیر ندهد تا ايشان از جنگ برگردند.
سپس حضرت فاطمه وارد "مراحل بارداری" شد و پدرش هم چنان از او و جنینش مراقبت می کرد. ماههاى باردارى حضرت فاطمه (س) نيز با وفات فاطمه بنت اسد، مادر بزرگ امام حسين(ع) مصادف بود.
پنجشنبه شب و شب جمعه پنجم شعبان سال چهارم هجری بود كه درد های زایمان به سراغ حضرت فاطمه (س) آمد و اين  در حالی بود که پیامبر بر در اتاق تولد نوزاد را انتظار می کشید، و خانواده برای"تولد و مراسم مخصوص آن" آماده می شدند و در اینجا پیامبر به عمه اش صفیه خبر می دهد که حسین (ع) را گروهی ستم کار از بنی امیه خواهند کشت.
مراسم "جشن ولادت" برگزار می شود و خانواده و مسلمانان و آسمان ولايت هم تولد او را جشن می گیرند، پیامبر فاطمه را از خبر کشته شدن فرزندش در کربلا آگاه می کند اما در همان هنگام به او این بشارت را می دهد که امامان از سلاله و فرزندان او خواهند بود. پیامبر "به استقبال تهنیت گویان"میرود در حالی که فاطمه به استقبال  گروه های زنان مهاجرین و انصار می شتابد. و"آثار ولادت"در حسین  و در میان صلوات و تکبیر هایی که سر داده می شد آشکار می شود . در "هفته ی  تولد"، پیامبر (ص) به منزل حضرت على (ع) مى  آيند و گوسفندی را برای حسين قربانی مى كنند و سر حضرت را نيز مى تراشند. در آن هنگام حسین (ع)مى گرید و هنگامی که قابله ی امام حسین اسماءبنت یزید علت را ميپرسند، حضرت پاسخ مى دهند که گروهی ستم کار از بنی امیه او را به قتل خواهند رساند."ام سلمه حسین را تحت تکفل ورعايت خود قرار ميدهد"  و پیامبر نيز هر روز می آيد و زبانش را در دهان حسین (ع) قرار می دهد و او آن را می مکد و تا دو یا سه روز سیراب می شود  به این صورت گوشتش از گوشت پیامبر مىروید. از "تعويذات حسین" این گفته ی نبی به نوه اش بود : (به کلمات تامه ی خداوندى از شر هر شیطان و موذی و هر چشم بد پناه می برم).
"ام الفضل" كه مربی وپرورش دهنده حسین بود و تربیت او را بر عهده گرفته بود یک روز دید پیامبر با او بازی می کند و می گرید به او گفت جبرییل مرا خبر داده که امتم این پسرم را می کشند. یک روز"حسین در آغوش فاطمه" بود پیامبر او را از آغوشش گرفت و قاتلینش را لعنت کرد. 
در حاليكه ام فضل و ام سلمه تربيت او را به عهده گرفته بودند ، "فرشتگان نيز او را خدمت می کردند" و این جای تعجبی هم ندارد چرا که غذای ربانی برای حضرت مریم در محراب نازل می شد.
یک روز از روز های شیر خوارگی آن حضرت، در حاليكه پیامبر او را در آغوشش نهاد ،حسين نوزاد در دامن پيغمبر ادرار کرد، پیامبر به دایه اش اشاره کرد که به خيس کردن لباس از ادرار مذکر اکتفا کند اما از ادرار دختر باید لباس را شست. این اعجازی علمی را نشان می دهد که پیامبر بین ادرار نوزاد دختر و پسر فرق می گذارد و این حقیقتی است که آزمایشگاه های علمی هم آن را ثابت کرده اند ،مثلا ادرار نوزاد دختر حاوی باکتری بیشتری نسبت به ادرار نوزاد پسر است .
"چهل روز از وضع حمل گذشت" و گوشت حسین از گوشت جدش که هر روز زبان یا انگشتش را در دهانش می گذاشت رویید. "در زمان مریضی مادر و شیرخوارگی فرزند" پیامبر از دخترش مراقبت کرده و از ايشان پستارى كردند و با دستان خود سلامتی جسمی اش را تامین کردند. هنگام "استیضاح ابن مسعود" پیامبر ابن مسعود را از مقام و منزلت حسین (ع) نزد خدا که آشکارتر از لوح و قلم است با خبر می سازد. 
در"جنگ بدر" آخرین و سومین نبرد پیامبر (ص) با مشركان، حضرت براى مدتی از نوه اش دور بود. راهبی به مدینه آمد و حسن و حسین را دید آنها را بوسید و اشك ريخت و گفت: نام این دو در تورات شبیر و شبر و در انجیل طاب و طیب است. "اسلام آوردن راهب" پس از  آشنایی با ویژگی های پدربزرگشان که در آن زمان دور از مدینه بود صورت گرفت.
"مراقبت نبوی"شامل حسنین شد تا سر مشقی والگویی برای والدین در مهربانی وعطوفت به فرزندانشان باشد. پیامبر هنگام نزول آیه ی "اعراف" به دخترش فاطمه چنین گفت "حسین از اعراف است" و مردانش که همه از چهره شان شناخته می شوند.
وقایع سال پنجم
بخش سوم اتفاقات "سال پنجم هجرت" را در بر می گیرد و شامل عناوین فرعی زیر است : "غزوه ی ذات الرقاع"  آن زمان، آخرین کسانی که پیامبر از افراد خانواده و أهل بيتش با آنها خداحافظی کرد، دخترش فاطمه و حسن و حسین بودند. در آن زمان که هوا شدیدا گرم بود ام ایمن دید که "فرشتگان در خدمت فاطمه" هستند و میکائیل نيز گهواره حسین را تکان می داد. "در خانه زینب دختر جحش" هنگامی که  با حسین در خانه اش بازی می کرد پیامبر او را از کشته شدنش در کربلا با خبر کرد . همانطور كه حسين رشد مى كرد تا شش ماهه شد پیامبر او را روزى با خود به مسجد برد، حضرت تکبیر گفت حسین تکبیر نکرد هفت بار این کار را تکرار کرد در آخرین بار حسین پس از او تکرار کرد و این سنت شد.
طبق عادت پیامبر هنگامی که برای "غزوه ی دومه الجندل" خارج می شد خانه حضرت على آخرین منزلى بود که با آن خداحافظی می کرد . یک روز هنگامی که پیامبر در مسجد در حال خطبه کردن بود نتوانست "زمین خوردن حسین" را که با برادرش حسن می آمدند و زمین می خوردند و گریه می کردند تحمل کند از منبر پایین آمدند آنها را بلند کرد سپس بازگشت و به بالای منبر رفت و در آنجا فرمود : (فرزندان ما جگر گوشه های ما هستند که روى زمین قدم مى گذارند) و این سخن ایشان به عنوان ضرب المثل در آفاق پیچید.
"تعویذ حسین" مانند حسن بر جبرائیل بود که در کنار اسطوانه با پیامبر دیدار می کرد و آنجا تا امروز به اسطوانه جبراییل معروف است. در یکی از روز های همین سال "حسین خود را به پدر بزرگش می مالید" در حالی که آن حضرت در میان اصحاب خود نشسته بود .كه بدون شک "دوست داشتن حسین نشانه دوست داشتن خداست.
" یک روز از روزهای زمستان اسامه بن زید در خانه ی پیامبر را زد، پیامبر همراه حسن و حسین خارج شدند و به او گفت: (اینها پسران من و پسران دخترم هستند ، خداوندا من آنها را دوست می دارم پس تو هم آنها را و کسانی را که دوستشان دارند دوست بدار ). هنگامی که علی(ع) به تنهایی رهبرى يكى از جنگها را بر عهده داشت  فاطمه همراه دو فرزندش نزد پیامبر رفت ، پیامبر او را از پیروزی خداوند به دست همسرش با خبر کرد. عبدالله بن عمر روایت می کند که "عائشه به حسین نیکی کرد" و یک کمربند و یک دینار به او و برادرش حسن هديه داد هنگامی که پیامبر از آنها پرسید چه کسی این نیکی را به آنها کرده است گفتند:مادرمان عائشه. علامه مجلسی در کتاب بحار الانوار خود در باره "رویای پیامبر" آورده است حضرت در حالی که در خانه همسرش عائشه بود، گریان از خواب بیدار شد عائشه مسئله را از او جویا شد و ايشان او را از نحوه ی کشته شدن حسین(ع) در كربلا آگاه کرد.
پیغمبر یک روز نزد همسرش ام سلمه بود از تربت کربلا به او داد و او را از کشته شدن حسین در کربلا با خبر کرد. "اولین سالگرد تولد"حزن آلود از راه می رسید چرا که فرشتگان آسمان دوباره پیامبر را از کشته شدن نوه اش در کربلا با خبر می کنند. طبق عادتی که حضرت داشت هنگام هر غزوه با خانه ی حضرت علی خداحافظی می کرد و حسن و حسین را در آغوش مى كشيد و می بوسید هنگامى که به"غزوه ی بنی المصطلق" رفت در بازگشت از این غزوه وارد خانه ی فاطمه شد و اتفاق لطيفى از"سیراب شدن حسین" نقل میکند به این صورت که  حسن و حسین هر دو آب می طلبند، پیامبر اول به حسن آب می دهد چرا که او طالب آب بود و سپس حسین را سيراب مى كند چرا که طالب قبل از شارب است.
یک روز شداد بن هاد می بیند که "حسین هنگام نماز عشا از پشت پدر بزرگش بالا می رود". پیامبر برای اینکه تحمل "زحمت کار کردن در خانه " را برای فاطمه آسان کند تسبیحات  حضرت زهرا را به او می آموزد که آنقدر ثواب دارد که تنها خداوند قادر متعال مقدارش را می داند، كه آن 34 مرتبه تکبیر و 33 بار حمد و 33 بار سبحان الله ميباشد.
پیامبر قبل از "جنگ خندق" به ديدار حضرت فاطمه(س) و فرزندانش حسن و حسین ميرود. همین طور هنگام رفتن به " غزوه ی بنی قریظه" بود كه پیامبر، معاذ بن جبل را از کرامت امام حسین (ع) و منزلتش نزد خداوند متعال آگاه کرد سپس جمعی از مسلمانان را از آنچه در کربلا برای نوه اش رخ خواهد داد با خبر کرد.
در آن هنگام صحابه برای خدمت کردن به اهل بیت با هم رقابت می کردند  از جمله سلمان فارسى به خاطر بزرگی ومنزلتى كه ايشان و پدر و فرزندانشان داشتند حضرت فاطمه(س) را خدمت می کردند.
در حالى كه "زیارت رسول به اهل بیتش تکرار می شد"، هر از گاهی پیامبر دوباره کشته شدن حسین را به آنها یادآوری میکرد و بشارت شان می داد که ايشان سرور جوانان بهشت هستند. بار دیگر "حسین بر پشت رسول سوار می شود" و عمر بن خطاب میبیند حسن و حسین بر پشت پیامبر هستند می گوید: بله اسب زیر شماست پیامبر می فرمایند و آنها جنگجویان ودليران هستند .
یک روز از روز های همین سال که "حسین و پیامبر و عائشه " در خانه عائشه دور هم جمع بودند، پيغمبر عائشه را از آنچه در کربلا بر سر نوه اش خواهدآمد با خبر ساخت، عائشه از منزلت او نزد خدا پرسید آگاهش کرد، و می پرسید و پیامبر بیشتر می گفت تا اینکه فرمود: (ای عایشه خداوند برای هر کس خیر و نیکی بخواهد محبت حسین  و محبت زیارتش را به دلش می اندازد و هر کس حسین را زیارت کند در حالی که حق او را بشناسد خداوند نام او را در بلند ترین جایگاه علیین نزد ملائکه می نویسد). یک روز عتبه بن غزوان وارد مسجد شد و در آنجا متوجه عمق محبت پیامبر به دو ریحانه اش شد که آنها را در آغوش خود گذاشته بود و یک بار این را می بوسید و بار دیگر دیگری را می بویید.
هنگامی که حسین(ع) یک ساله شد، پیامبر شخصا نوه خود را تلقین می کرد  و سوره ی توحید را به او می آموخت، در اینجا علامه کرباسی نيز بعضى از روايات را رد مى كند كه کسی غیر از پيغمبر به حسین قرآن خواندن را آموخت، و پاسخ می دهد.
و یک بار دیگر نيز هنگامى كه حسین در منزل ام سلمه حضور داشتند، پيغمبر از كشته شدن ايشان خبرداد. و بار دیگر "پیامبر محل زخم های حسین (ع) را می بوسد" و می گوید: وای بر کسی که تو را بکشد.
وقايع سال ششم
بخش چهارم "سال ششم هجری" را پوشش داده و شامل عناوین فرعی زیر است :"أولو الأمر" که در چنین روزهایی از این سال آیه ی اولو الأمر بر پیغمبر نازل شد، پیامبر به جابر انصاری گفت که این آیه در شان خلفائم نازل شده و از آن جمله حسین(ع) است. شخصى حسن و حسین را در آغوش گرفت و نزد پدر بزرگشان برد،و آنها را برای گناه بزرگى كه مرتكب شده بود، شفیع خود  قرار داد پیامبر هم او را بخشید و آن آمرزش گناه آن شخص بود. پیامبر اهل بیت و یارانش را آگاه کرده بود که "امامت در فرزندان حسین است". در این برهه از زمان،  خانه ی علوی چنان دچار فقر شد تا جایی که از غذا تهى شده بود، امام علی (ع) حسن و حسین را برداشت و نزد مزرعه دار یهودی رفت تا نزدش کار کند علامه کرباسی از این داستان نتیجه می گیرد که پیامبر با توطئه های یهودیان به عنوان یک گروه سیاسی مواجه شد نه به عنوان اشخاصی که از حقوق شهروندی و از زندگی مرفهى رخوردار بودند. و اگر "مضیقه ی زندگی"برای پیامبر رخ می داد اهل بیتش هم از اين قاعده مستثنى نبودند، پیامبر نمی آسود مگر زمانی که خوشبختی را در چهره هایشان می دید و میدید که از همان چیزی می خورند که او می خورد. هنگامی که "خشک سالی در مدینه"رخ داد تمام سختی هایی که مسلمانان با آن مواجه بودند، او و اهل بیتش را هم به همان اندازه آزرده می کرد به گونه ای که رهبر مانند ساده ترین مردم می زیست و این اخلاق و منش رهبران مرسل است.
روزى شخصى یهودی به مدینه آمد وسراغ "پیامبر و اوصیائش" را گرفت، رویایی دیده بود که در آن پیامبرموسی بن عمران او را با حسین (ع) آشنا می کرد و اسلام آورد.
چشمان حسین (ع) هنگام "ولادت خواهرش زینب" در روز سه شنبه پنجم جمادی اول سال ششم هجری اشک آلود شد. طبق عادتی که پیامبر داشت پیش از رفتن به "غزوه ی بین لحیان" با خانه ی علوی خداحافظی کرد و حسین را بوسید. همین کار را در راه  رد "غاره ی عینیه بن حصن فزاری" کرد. در همین روزها "همسر خاله ایشان که فردى بنام "ابو العاص" بود، به سوى پيغمبر بازگشت و پیامبر توبه اش را پذیرفت.
هنگامی که حضرت علی(ع) به نجات زید بن حارثه كه براى نجات يكى از صحابه بنام دحية الكلبي از چنگال "بنى جزام"اعزام شده بود، شتافت و خانه ی علوی برای پنج روز خالی ازهرگونه طعام وخوراك بود و پیامبر مرتبا به فاطمه و حسن و حسین دلدارى مى دادند كه بعد از هر سختی آسایش است و به دنبال هر گرسنگی برکات خداوندى است. در آن زمستان كه گرسنگی بر خانه نبوی و علوی سایه افکنده بود، پرنده ای بریان نازل شد و پیامبر و علی و فرزندانش از آن خوردند.
وقایع سال دوم تولد
"سال دوم تولد"از راه می رسد و پیامبر که در میان گروهی از مسلمانان نشسته بود به آنها خبرداد که جبرییل او را از شهادت حسین (ع) در كنار شط فرات از سرزمین کربلا آگاه کرده است. در يكى ازروزها، یکی از یهودیان مدینه حسین را دید که هنگام نماز از پشت پیامبر بالا می رود، مهربانی پیامبر را نسبت به او احساس کرد و دانست که این از ویژگی های اخلاقی انبیاء است و در همین زمان بود که فرد یهودی اسلام آورد.
پیامبر در عید فطر به حسین (ع) هدیه اى تقدیم کرد که لباسی نو بود. پیامبر به حسن نيز هدیه ی يك اعرابی را که آهویی ماده بود تقدیم کرد حسین هم همان را آرزو کرد و آرزویش نيز به حقیقت پیوست. پیامبر با خانه ی علوی خداحافظی کرد و حسن و حسین را بوسید و روانه ی "عمره ی حدیبیه" شد. برای اینکه اصحاب از "ارزش دوست داشتن حسین" با خبر شوند او را در مقابل أنها در أغوش می گرفت، نوازش مى كرد و می فرمود:(حسین از من است و من از حسینم ، خداوند هرکس حسین را دوست بدارد دوست می دارد، حسین فرزند زادهء من است). هنگامی که فرستاده گان "عبدالقیس" براى ديدار حضرت پيغمبر مشرف شده بودند، ايشان  داستان بلندی برایشان تعریف کرد در این باره که حسین امامی است از صلب علی بن ابی طالب (ع).
در بخش"پیامبر و بیماری حسنین"، پیامبر با جمعی از صحابه به عیادتشان  رفت و از چشمی که خورده بودند برایشان چشم زخم خواند، و خانواده پيامبر سه روز را روزه گرفتند که مسکین و یتیم و اسیر در این سه روز به در خانه ايشان آمدند و اطعام شدند و به بى خانمان پناه دادند و در شأنشان سوره ی دهر نازل شد. و باز بنابر عادت پیامبر با دو نوه اش خداحافظی کرد و روانه ی جنگ "خیبر" شد.
وقایع سال هفتم
بخش پنجم  و پایانى اين جزء سال هفتم هجرى را در بر ميگيرد و شامل عناوين فرعى: "غزوهء خيبر" كه قبل وبعد از آن واقعه،  حضرت محمد(ص) با حسين ملاقات نمود واورا در آغوش گرفت بوسيد و بوئيد. و بازگشت "همسر زينب خاله" بنام ابو العاص داماد حضرت پيامبر(ص)، بعد از آن كه در مكه رضايت همه مظلومان را جلب نمود،حضرت على(ع) زينب را براى بار دوم بعقد او در آورد، ميباشد.
در پاسخ  سؤال ابو هریره از پيغمبر اكرم كه برجسته ترين فرزندزاده تو چه كسانى هستند، ايشان در داستان مفصلىفرمودند: آنها حسن وحسين هستند. بعد از آن كه پيغمبر دست از همسرانش بواسطه بد رفتارى بعضى از آنها كشيد، " آية تطهير" بر ايشان ودر باره حضرت فاطمه، وعلى(ع) و حسن وحسين(ع)  شأن نزول يافت. حضرت همواره و در مقابل مسلمانان با تلطف و مهربانى با حسين رفتار مى نمودند تا آنان  به شأن و منزلت ايشان پى ببرند. و ميفرمودند: "خداوندا من او را دوست ميدارم، پس دوستش بدار و دوستدار اورا نيز دوست ميدارم".
ودر بخش شأن"دعاءالاعرابى" آمده است كه روزى فردى اعرابى گرسنه وآواره  وارد شهر مدينه شد پيغمبر اكرم (ص) نيز ايشان را به منزل حضرت على (ع) رهنمون ساختند كه آن فرد گم شده اش را ميتواند در آنجا بيابد، كه در آنجا حضرت فاطمه خاتم بسيار گرانبهاى خود را به ايشان هديه مى كنند كه با دعاى خير آن مرد اعرابى همراه مى شود، آن مرد در پناه حضرت پيغمبر قرار مى گيرد ومسلمانان را از كرامت ايشان و كرامت حضرت فاطمه و فرزندانشان حسن وحسين با خبر وآگاه ميسازد. پيغمبر  اكرم همواره دوستدار حسين را براى دوستى دوستدار حسين دوست مى دارد.
فهرست متنوع
دراين بخش نويسنده خود را ملزم ميداند تا خواننده را به فهرست مطالب متنوعى كه در اين كتاب موجود ميباشد و به دنبال آن است هدايت كند، تلاشى كه كمتر در ديگر دائرة المعارف هاى بزرگ ديده شده است.
در اين جزء وأجزاء آتى فهرست هاى ذيل را ملاحظه مى كنيم:
فهرست آيات مباركه، احاديث واخبار،  حكمتها و ضرب المثلها،  شخصيتهاى برگزيده، قبائل واصل ونسب آنها، طوائف و ملتها، اشعار، نقشه ها و جدولها، وظايف و رتبه ها، آلات وادوات، انسان ومتعلقاتش، حيوان ومتعلقاتش، گیاهان و تولیدات گياهى، فضا و متعلقاتش، زمين واشياء وابسته به آن، معادن، اماكن وبقاع متبركه، زمان، وقايع وحوادث، تاريخ، اصطلاحات شريعت، اصطلاحات علمى و فنى، فهرست زبان، كتب و كتابهاى تصنيف شده، مصادر و مراجع، فهرست مؤلفين كتابهاى مرجع و فهرست محتواى كتاب و مندرجات آن.
همچنين علامه کرباسى خود را موظف دانسته قبل از مراحل چاپ هر كتاب، آن را به شخصيتهاى برجسته اعم از  مليتها و مذاهب واديان گوناگون، عرضه نموده تا آزادانه رأى خودرا اظهار يامورد نقد قرار دهند. كه در اين مورد نيز يكى از اين شخصيتها، پروفسور ابراهيم تاتسويجى سواداى ژاپنى متشرف به دين مبين اسلام، اين كتاب را بطور دقيق مورد بررسى قرار داده و نظر خود را به زبان مادرى خود در باره أثر "علامه فقيه محقق شيخ محمد صادق كرباسى" چنين بيان نموده است:  در تهيه اين أثر، تلاشى عظيم و جهدى بى پايان بكاررفته است كه براى آن نميتوان ارزش و قيمتى تعيين نمود، چه بسا كه تمام جوانب ومراحل زندگى حسين بطور كامل شرح داده شده است. اين كارى است بزرگ و طاقت فرسا كه علامه كرباسى كه مسؤليت سنگين آن را برعهده گرفته است. انجام چنين اثرى مهم كه همان سيرت حسين را به رشته تحرير درآوردن است، بدون شك همراه با موفقيت بوده است كه اين كار به حق جهاد در راه خدا است.      
"سیره ی حسینی" حق را به جایگاه خود و تاریخ را به مجرایش برمی گرداند
خواندن تاریخ برای هر کسی آسان و بسیار لذت بخش است، غم های زندگی را می زداید، و در ان عبرت های فراوانی می یابد که او را از مشکلات روزمره می رهاند. اما با این حال برای مورخان مشکل است که تاریخ را در سیاق طبیعی خود قرار دهند خصوصا زمانی که تاریخ یک شخصیت خاص مورد نظر باشد که در این صورت مورخ به استفاده از تمام وسایل شناخت نیاز پیدا می کند تا بتواند صفحات مربوط به آن شخصیت معین را مرتب کند به گونه ای که به سیاق تاریخ آسیب نرساند و بین مراحل زمانی مختلف مرحله ای را از قلم نیاندازد، چرا که تاريخ عبارت است ازسلسله  مراحل زمانی  که شناخت هر کدام از این مراحل منوط به شناخت مراحل قبل است و بعد و بالعكس.
چنین خوانش دقیق و جست و جو گر نزد هر کسی یافت نمی شود به همین دلیل بعضی از کتب تاریخی فاقد هرگونه مشروعیت شناختی هستند، این کتابها به عنوان کتابهایی ضعیف المصدر توصيف می شوند، کتاب هایی که نطفه شان در لوله های آزمایشکاهی کاخ های خلافت یا پادشاهی بارور شده اند ، فاقد مشروعيت هستند زيرا كه مورخ در آنها مطالبی می نویسد که دربار به او دیکته کرده وقلمش به نسبت درهم و دیناری که قرار است دریافت کند با عجله حرکت می کند و این حال بسیاری از کتب تاریخی است.
محقق و پژوهشگر دکتر محمد صادق کرباسی از تمام وسایل شناخت در بخش دوم سلسله کتاب های "سیره ی حسینی" که از مرکز مطالعات حسینی در لندن و در 470 صفحه و قطع وزیری منتشر شده ، استفاده کرده است. او در این بخش به بررسی زندگی امام حسین (ع) تحت حمایت ورعایت جدش رسول خدا محمد (ص) ادامه داده به گونه ای که این بخش و بخش اول از هفت فصل و این هفت فصل از ده قسمت تشکیل شده که هرکدام از آنها از برترین بخش های دائرة المعارف حسینی (که خود 600 جلد دارد و تابحال 63 جلد از آن منتشر شده ) هستند.
دراین بخش ایشان به بررسی وقایع روزهای سال هفتم هجری که مصادف با دومین سال تولد امام حسین (ع) است، سپس به اتفاقات سالهای پس از آن ، هشتم، نهم ، دهم ویازدهم که شش سالگی آن حضرت میباشد، میپردازند.
ایشان تحت عنوان: تشنگی حسین، حسنین سرور جوانان بهشتی، نخوردن خرمای صدقه، کشتی گرفتن حسنین، قاتلان حسین، عمران وحسنین، نزول مائده ای از آسمان، شفاعت حسنین، بزرگداشت حسین، علاقه پیامبر به حسنین، مرگ زینب خاله حسنین، مسمومیت پیامبر، رویای حضرت فاطمه در باره حسنین، اسلام آزردن مرد اعرابی ، کشته شدن خعفر عموی امام حسین در موته، نبرد وادی یابس، اصلاب شامخه، فضیلت اهل بیت، تولد ابراهیم، کرامت ابوذر، یاری حسین، شأن نزول سوره نصر، جستجوی رستگاری، حدیث در باب اهل بیت، اهتمام پیامبر به به حسنین، غزوه تبوک، ولادت ام کلثوم خواهر حسنین، وفد ثقیف وپیمان بستن حسین، حسین وام اسلم، عیدی حسنین، حضرت علی (ع) وبرائت از مشرکین، مباهله با مسیحیان نجران، مودت فی القربی (مهربانی با نزدیکان) فخر فروشی فاطمه به عائشه، اطاعت اهل بیت، بیماری پیامبر،میوه های بهشتی، گفتگوی مرد یهودی با پیغمبر در باره اهل بیت در تورات، کرامت حسنین نزد خداوند، مرگ ابراهیم فرزند پیامبر و تأثیر آن بر حسین، شفاعت امت در روز قیامت، هدیه عید برای حسنین، حجة الوداع، غدیر خم، ارحام واوصیاء، عدد امامان بعد از حسین، قاتل حسین، حسین چراغ هدایت، وصیتهای پیامبر درباره اهل بیت وحسنین، حسین ودانستن تسبیح حیوانات، بیماری پیامبر ووصیت هایش، مقام حضرت علی(ع) در روز قیامت، این عناوین را برای روزهای رشد ونمو آن حضرت برگزیده اند. روزهایی که برای هر روز عنوانی متناسب با آن رویداد برگزیده ودر مرتب کردن آن بر اسا یک روش زمانی متوالی متناسب با رشد امام حسین در سایه حمایت و رعایت جد ایشان همت گماشته است. در این روش علامه کرباسی به تحقیق و تذقیقهمه متون مقدس مانند آیات و احادیث پرداختهوآنها را به گونه ای مرتب کرده اند تا بتوانند اتفاقات روزانه را به ثبت برسانندوبا استفاده از شأن نزول آیات وتأ ویلات آمده در تفاسیر وکتب حدیث، وقایع را از دل متون آیات شریفه استخراج نمایند.
علامه کرباسی در بخشی از سیره حسینی آورده اند که هنگامی که پیامبر (ص) "رویای هند" مادر بزرگ یزید قاتل نوه اش امام حسین(ع) را می شنود، غم هایش تازه میشوند ووقتی که وارد خانه فقیرانه حضرت فاطمه شدند او را آرام  کردند وبه ایشان یادآوری کردند که حسن وحسین "زینت عرش" و دو رکن از ارکان آن هستند و به دختر و همسر ودو نوه اش اطمینان خاطر دادند که "نامهایشان از نامهای خداوند مشتق شده اند" وبا این گفته قلب آنها را آرام  نمودند.
در "حجة الوداع" پیامبراکرم در عرفات خطبه ای خواند و فرمودند: (ای مردم من در میان شما چیزی به جا گذاشتم که اگر به آن تمسک جویید گمراه نخواهید شد آنها کتاب خدا و اهل بیتم هستند...). در "غدیر خم" به پیامبر دستور داده می شود که رسالت خود را ادا کند و خداوند او را از شر مردم در امان خواهد گذاشت، از آنها بخواهد به ثقلین تمسک جویند و هنگامیکه سائل در مورد آنها پرسید، میفرمایند: (کتاب خدا از یک طرف در دستان خداست و از طرفی دیگر در دستان شما پس به آن تمسک بجویید، دیگری عترتم می باشد که خداوند مهربان ودانا از پیش به من گفته است که این دو، ازهم جدا نخواهند شد تا اینکه درحوض بهشت به من بازگردند). در آن هنگام از همه مسلمانان چه مرد و چه زن برای حضرت علی (ع) بیعت گرفتند.
پس از بازگشت به مدینه پیامبر  تمام هم خود را مصروف "پی ریزی ولایت" کردند و به مسلمانان یادآوری کردند: (همانا من آنها را در بین شما بجا گذاشتم:کتاب خدا و عترتم و اهل بیتم، آنها را رها نکنید که بینتان جدایی می افتد ، در حق شان کوتاهی نکنید که هلاک می شوید ،به آنها چیزی نیاموزید چرا که آنها از شما دانا ترند..).
پیامبر "فخر فروشی حسین" را به پدرش می شنود و به علت عظمتی که هر دوشان داشتند، شاد می شود سپس علی(ع) فرزندش را در آغوش گرفت و فرمودند: (خداوند شرف و افتخار تو را افزایش دهد و علم و حلم تو را ، و خداوند ظالمانت را لعنت کند ای ابا عبد الله). 
هنگامی که حسن و حسین  بر پیغمبر وارد می شدند ایشان به یارانش چنین می فرمودند: (به خدا این دو سروران جوانان بهشتند و پدرشان از آنها هم بهترو والاتر است، بهترین مردم، دوست داشتنی ترین مردم و بزرگوارترین شان نزد من پدر و مادرشان هستند). بدانید "هرکس کرامت  وفضل آنها را انکار کند" ازاسلام فاصله میگیرد ودورتر می شود. حسین از پدر بزرگش درباره "ارحام و اوصیاء" می پرسند، در تاویل این آیه: (و اولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله) پیامبر چنین پاسخ میدهند: (به خدا منظور از این آیه کسی جز شما نیستید ، شما اولوا الارحام هستید ،چون بمیرم پدرت علی به مقام و مکان من سزاوارتر است و چون پدرت بمیرد حسن اولی تر و چون حسن بمیرد تو اولی تر هستی...).  
سال یازدهم هجری آخرین سال زندگانی پیامبر اکرم(ص) است. او در این سال در گفتن فضیلت های اهل بیتش فراوان می گفت و به صورت مرتب مردم را آگاه می کرد که حسن و حسین "فرزندان عترت" او هستند اما همانگونه که خداوند به پیامبر خبر داد: طائفه ای از امت تو پیمان تو را درباره ی فرزندانت می شکنند  و من بر خودم واجب گردانیدم که چنین افرادی را مورد کرامت خود قرار ندهم و در بهشت ساکن نگردانم و در روز قیامت به چشم بخشش و رحمت به آنها ننگرم.
گروهی از یاران بر پیامبر وارد شدند و از او درباره ی "وصیت" پس از مرگ ایشان پرسیدند، پیامبر به علی سپس فرزندش حسن  سپس حسین و نه امام از صلب حسین اشاره کرد. ابن عباس ما را از بعضی "وصیت های پیامبر" درباره ی فاطمه و علی و حسن و حسین با خبر کرده است. پیامبر همچنان یاران خود را از "خلفاء پس از خود و فضیلت هایشان" که علی و حسن و حسین و نه امام از فرزندان حسین هستند و آخرین شان که مهدی این امت و قائم و منتظر است آگاه کرده است.
چند روز پیش از مرگ، پیامبر بر بالای منبر رفته و "درباره ی حسین خطبه ای ایراد میکنند" و برای مردم توضیح میدهند که پس از او چه بر سر امت و اهل بیتش خواهد آمد و حسین چگونه در کربلا کشته خواهند شد.
درروز پنج شنبه بیست و چهارم صفر "چهار روز پیش از مرگ" بعضی از صحابه پیامبر را از نوشتن وصیت منع کردند در حالی که پیامبر می خواست بنا به گفته امام علی (ع) نام خلفایش را مشخص کند به همین دلیل ابن عباس این روز را پنج شنبه مصیبت بار نامید. پس از نماز صبح "سه روز پیش از وفات" پیامبر بر مسلمانان خطبه خواند و از آنها خواست که به قرآن و اهل بیتش تمسک جویند. "دو روز پیش از وفات" سلمان، ابوذر، مقداد و ابو ایوب انصاری بر پیامبر وارد شدند، پیامبر آنها را به تمسک جستن به ولایت  علی و حسن و حسین (ع) دعوت کرد. "یک روز پیش از وفات" پیامبر آخرین خطبه ی خود را بر مسلمانان خواند و آنها را به تمسک جستن به قرآن کریم و عترت پاکش دعوت کرد. در "آخرین شب" پیامبر به علی وصیت کرد که همراه فاطمه و حسن و حسین او را برای دفن آماده کنند. در روز دوشنبه "روز رحلت و دیدار پروردگار" در بیست و هشتم صفر پیامبر به فاطمه مژده ای داد و از ناراحتی او کاست ،حسن و حسین هر دو پیامبر را صدا می کردند و می گفتند: پدرا، تا روح پاکش از بدن خارج شد در حالی که در آغوش علی (ع) قرار داشت. سپس در"پایان" حسین با مرگ پدر بزرگش مرحله ی مهمی از زندگیش را پشت سر گذاشت. در اینجا قلم محقق فقیه آیت الله شیخ محمد صادق محمد کرباسی از نوشتن باز می ایستد تا مراحل آتی زندگی حسین (ع) را در هشت جزء بعدی از سیره ی حسینی بیان کند.
نکاتی مهم
(1)علامه کرباسی متعهد شده است تا با ارائه دادن اطلاعات مستند به مطالب تاریخی و عکس ها و جداول آنها را برای خواننده قابل فهم تر  و آسان تر کند و با این کار باعث می شوند روزها و رویدادهای چهارده قرن پیش را به گونه ای تجسم کنیم که گویی امروزه آنها را می بینیم  و آن را از نزدیک لمس میکنیم ، به همین دلیل در این جزء بجز رویدادهای روزمره ایی که به نقشه ها مستند شده اند جدول هایی نیز  برای رویدادها و وقایع و گروههایی که پیامبر آنها را فرستاده است، موجود است و لیستی از گروه ها وفرستادگانی که نزد پیامبر آمدند، و جدولی حاوی بیشترغزوه ها و جنگ هایی که پیامبر به آنها امر کرده و در زمان حیات امام حسین (ع) رخ داده و مستنداتی که پیامبر در زمان بنیان دولت اسلامی آنها را صادر کرده است، نیز بچشم میخورد.
(2) محقق محترم برای قابل فهم تر کردن مطالب برای خواننده فهرستی از آیات مبارک، احادیث و اخبار، امثال و حکم، اعلام و شخصیت ها، قبیله ها و نسب ها و گروه ها، طایفه ها و ملت ها، هیِئتها وفرستادگان، جدول ها و نقشه ها ، وظایف و رتبه ها، وسیله و ابزارها، انسان و متعلقاتش، حیوان و متعلقاتش، گیاهان و محصولاتش، فضا و متعلقات آن ،زمین و متعلقات آن، معادن، اماکن و بقاع متبرکه، زمان، رویدادها و وقائع تاریخی، اصطلاحات شریعت اسلامی، اصطلاحات علمی و تخصصی، فهرست لغات، مصادر و مراجع، تالیفات و نوشته ها، فهرست مؤلفین مرجع ها، و فهرست مطالب کتاب و محتویاتش را تهیه کرده است.
(3) دریافت ما از بررسی روزهای زندگی امام حسین(ع) از دیدگاه سیره ی جدش محمد (ص) باعث می شود که با وجود کودکی وسن کم، امام حسین با رویدادهای سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی در مدینه قدم به قدم درگیرومواجه بوده است. همانگونه که نویسنده نوشته است: "حضرت تمام جوانب مسائل زندگی را اعم ازبزرگ وکوچک، تلخ وشیرین، خاص و عامش را لمس و درک کرد و هیچ حجابی میان خود و آنها قرار نداد و لحظه ای از آن جدا نشد، دین و دنیا را همراهی کرد، شهد علم و فرهنگ و اخلاق و سیاست و حکمت را نوشید، هیچ امری از او پنهان نماند و هیچ چیزی باعث نشد از او مخفی بماند که او از پیامبر و پیامبر از اوست".
(4) ما از خلال عدسی وقلیع روزمره در این جزء و جزء پیشین بخشی از سیره ی پیامبراکرم(ص) و اهل بیتش را می بینیم و از جوانب مختلفی از فضائل اصحاب بزرگوار و جایگاهشان نزد پیامبر اکرم و تاثیرشان در اسلام مطلع می شویم.
(5) پیامبر هیچ گاه از اطلاع دادن درباره مهدی منتظر که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد و زمین را پس از این که پر از ظلم و جور شده سراسر عدل و داد خواهد کرد باز نایستاد.
(6) از رویدادهای روزمره به ما الهام می شود که خانواده علوی از بخشش وعطا برخوردار وهمواره در خدمت مسلمانان بودند و تنها اخبار خستگی حضرت فاطمه هنگام ورز دادن خمیر نان و پختن آن فقط برای خانواده خویش نبود، بلکه افراد زیادی در خانه آنها را به امید غذا یا کمک مادی می زدند تا سوره ی دهر در شان آنها نازل شد.
(7) ازسیر وقایع روزانه، سبب نازل شدن آیات و تاویل آنها را می خوانیم بخصوص آنهایی که در شان اهل بیت(ع) نازل شده اند به همین دلیل سیره ی حسینی شدیدا به قران و علوم آن ارتباط  معنوی دارد.
(8) در رویدادها با بخش هایی از زندگی وشخصیت سید الشهداء حضرت حمزه (ع) بن عبد المطلب که پرچم دار اسلام و مدافع دین خداست وهمجنین با شخصیت سفیر اسلام ناب به جهان خارجی جعفر بن ابی طالب شهید نیز آشنا می شویم.
(9) وقایع روزانه ای  که آقای کرباسی آنها را به صورت سلسله وار بیان کرده ، در واقع می تواند برای هنرمندان تئاتر و تلوزیون و سینما مورد استفاده شایان قرار گیرد، ودرعین حال می تواند مورد تامل و بیان خطیبان منبر حسینی نیز باشد خصوصا که هیچ رویداد و واقعه ای نیست مگر اینکه نویسنده در آن کاملا دقت و تفحص کرده باشد.
(10) هر بخش از بخش های سیره ی حسینی را که می خوانیم می بینیم که دانشمندان از ملیت ها و مذاهب مختلف رای و نظر خود را درباره ی آن ارائه کرده اند، که در این میان پژوهشگر فلسطینی از موحدین دروز و رئیس آکادمی عربی تربیتی حیفا ، آقای دکتر نجیب نبوانی تحت عنوان (رکوردی در دانشنامه نویسی) چنین اظهار داشته است: "سیره ی مردان زیادی درمقاطع وزمان های مختلفی را مطالعه کرده ایم، اما سیره ای بزرگتر و خوش بو تر از سیره ی سید الشهداء حسین بن علی (ع) نخوانده ایم زندگی این انسان بزرگ کوتاه اما سرشار از کارهای بزرگ بود و بیشترین تاثیر را بر نسل های بعد که مقتل دردناک امام در کربلا را سینه به سینه نقل کرده اند داشته است" و به این وسیله از آقای کرباسی ستایش کرده است که: "با موفقیت تلاش کرده است در ایستگاه های مختلف زندگی امام حسین(ع) توقف کند با این امید که بتواند حق را به جایگاه خود باز گرداند و حقیقت را برای نسل های آینده آشکار سازد".

روشى نوين برای درك و فهم تاریخ در کتاب  "سیره حسینی "از نگاه علامه كرباسى
د. اکبر کرگر، پژوهشگر واستاد دانشگاه

------------------------------------------
پژوهشگر و استاد دانشگاه
مرکز پژوهشهای حسینی – لندن
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
www.hussaini-encyclopedia.com

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page