امام حسين و ياران عليهم السلام (11)

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

شب جمعه است. شب زيارتى ابى عبدالله عليه السلام است . چه چيز از خدا مى خواهى؟ هيچ مى دانى؟ زبان حال همه، در دعاى كميل است . يك عده كه آدم هاى ممتازند آن ها مى گويند: (و برحمتك التى وسعت كل شى ء (1) گنهكاران مثل من مى گويند: (يا سريع الرضا) آن هايى كه خدا عيب هاشون را پوشانده و مرحمت كرده و مى ترسند كه رسوا بشوند، مى گويند: فلا تفضحنى بقبيح ما اطلعت عليه من سرى هيچ مى دانيد يكى از ابعاد روحى كربلا اين است كه يا سريع الرضا در كربلا تجسم پيدا كرد. كى بود؟ در مقاتل معتبر داريم كه حر وقتى افتاده است ، سه طائفه در كنارش كاملا به جنگ پرداختند. طايفه اول از لشگريان ابن زياد بودند كه مى گفتند: سر اين بزرگ قهرمان را ما بايد جدا كنيم ، طايفه دوم باز از همان لشكريان ابن سعد بودند كه مى گفتند: ما بايد اين كار را بكنيم، رقابت مى كردند. طايفه سوم قبيله خود حر بودند كه مى گفتند نمى گذاريم سر از بدن حر جدا شود كه موفق هم شدند. يعنى حر تنها شهيدى است كه با سر متصل به بدن دفن شد. اما مجسم كنيد يك حالى است حال كسى كه در اطرافش فريادها به گوش فلك برسد كه بگويند ما مى خواهيم سر او را از بدن جدا كنيم. در اين ميانه ببيند كه يك دستى هم به سرش خورد چه فكرى مى كند؟ كيه؟ يك دفعه چشم باز كند ببيند كه دست ابى عبدالله است. آقا سرش را به دامنش گذاشت . يا سريع الرضا اين جا مصداق پيدا كرد. دستمال به سرش بست چشمش را باز كرد و با زبان حال گفت : مولا! مى دانستم خيلى آقايى ، اما فكر نمى كردم دستمال به سرم ببندى . آن هم با زبان حال فرمود: من آيينه صفات خدا هستم ما سريع الرضا هستيم ما با كسى كينه نگه نمى داريم . تو آمدى و گفتى توبه كردم ، ما از تو گذشتيم . خدايا! عجب مكتبى است ! عجب دستگاهى است ! گاهى به رفقا مى گويم : اين مكتب ، دست امير لشگر ابن سعد را گرفت و بيرون آورد. قبرش را زيارتگاه كرد. سر قبر حر چه كسانى مى روند؟ مجتهدين مى روند. بزرگان مى روند. خم مى شوند و مى گويند: (بابى انت و امى)
---------------------------------------
1-مفاتيح الجنان، دعاى كميل، ص 86.
------------------------------
محمد رحمتى شهرضا