امام حسين و ياران عليهم السلام (16)

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

خدايا! اولين شب ماه رمضان است . دعاى كميل چند جمله دارد. چند جمله مركزى و اصلى دارد. يكى (يا سريع الرضا) است و يكى (يا نور المستوحشين فى الظلم ) سريع الرضا يعنى وقتى بنده اش توبه كرد و برگشت زود راضى مى شود. با بنده خودش كينه نگه نمى دارد. اين قدر مهربان است كه وقتى آمد و توبه كرد اگر حالا چند سال قبل از آن هم گناه كرده ، به رخش نمى كشد! تا حالا كجا بودى ، نداريم . هر وقت آمدى عزيز هستى . خدايا! اينجا منسوب به امام زمان عليه السلام است . اسمش مهديه است . خدا ان شاءالله بنيانگذار اينجا را، مرحوم كافى و (ره ) با اولياءش ‍ محشور بدارد و به علو درجاتش بيفزايد. گاهى من به دوستان مى گويم مكان مهديه ، فعاليت هاى مهديه ، وعظ و تبليغ و... به يك طرف ، اين نام مهديه را به وجود آوردن و در اذهان انداختن اجر عظيمى دارد. خوشا به حال مرحوم حاج احمد كافى .
خدايا اولين شب جمعه ماه مبارك رمضان ، نام ولى تو را بر سر در اينجا زده اند. يقينا اثر دارد. خدايا قرآنت و اولياءت به ما وعده دادند كه توبه ، هميشه قبول است . پروردگارا! امشب چه مى شود دست ما را بگيرى ؟ در ما دگرگونى پيدا شود. خدايا! اگر اشاره هايى از بالا به ما بشود چه مى شود؟ من آن شب قضيه حر را براى اين عزيزانم گفتم . حالا وقت ديگر با دلائل علمى مى گويم كه شور افتاد در دلش . چرا شور افتاد؟ اين سينه اش ‍ عكسبردارى مى كرد. بدن مى لرزيد عكس آقا در اينجا افتاده بود، عكس آن بچه هاى پژمرده . يك دفعه انگار از خواب بيدار شد. شور كه در دل بيفتد همين است . حضرت سجاد عليه السلام در دعاى 42 مى فرمايد: خدايا! بنده اى گناه مى كند (حتى اذا تغشاءت عن العمى ) يك وقت يك حالى پيدا مى كند كه پرده هاى كورى ، ابرهاى كورى از برابرش كنار مى رود. (فراءى جليل عصيانه جليلا) گناه بزرگش را بزرگ مى بيند آنچنان كه هست مى بيند. مى گويد: من بودم كه اين كار را كردم ؟ همين حالت (فراءى جليل عصيانه جليلا) به حر دست داد. آمد گفت : اى عزيز زهرا! من نفهميدم . بد كردم . راه مى رفت و مى گفت : خدايا! من بودم كه با فرزند فاطمه زهرا عليها السلام روبرو شدم؟ مى گفت و مى رفت و لرزه مبدل به گريه و اشك و مناجات شد. استنباطم اين است ، لرزه اش براى اين بود كه آقا يك وقت بفرمايد دير آمدى ؛ تا حالا كجا بودى ؟ نمى دانم . درست نمى شناخت احتمال مى داد. حتى من مى گويم حدس عاقلانه مى زنيم . احتمالا قسم هم آماده كرده بود كه اگر آقا گفت : دير آمدى بگويد به مادرت فاطمه زهرا عليها السلام مرا بپذير! اما آن كرم ها مجال اين قسم ها را بوجود نياورد. يك وقت ديد آقا تبسمى كرد چون درياى رحمت است . صلى الله عليك يا ابا عبدالله آقا وقتى پيدايش كردى مژده بهش دادى . بالاخره آقا، سر مستش كرد. اما بشر است ديگر، براى اين كه از اول آرام تر باشد بالاى سرش رفت و فرمود: آن همه تشويش كه داشتى همه را كنار بگذار. (انت حر فى الدنيا و الاخرة ) من به تو مى گويم كه تو حرى در دنيا و آخرت . اين قدر ابا عبدالله ، كريم است . اين كرم را على السويه و يكسان در روز عاشورا نشان داد. اميدواريم روز قيامت هم شيعيانش را فراموش نكند. ببينيد شما! آمده بالاى سر حر؛ بالاى سر آن شهيد، اين شهيد و همه شهيدا هر كس روى خاك مى افتاد ابى عبدالله را در بالاى سر خود مى ديد. ارباب مقاتل مى گويند: همان طور كه صورت به صورت على و پاره تن خود گذاشت ، همان صورت را روى صورت غلام تركى هم گذاشت . عبارت مقاتل اين است . وقتى غلام ديد كه آقا صورتش را روى صورت او گذاشت ، ضحكت خنديد. يك خنده اين غلام تركى هزار سال اهل معرفت را سرگردان كرده. چرا خنديد؟ چى بود؟ مست شد و رفت . اينجا يك بيت شعر است از آن شاعر بزرگ شيعه . ترجمه هم نمى كنم عهدى كردم. امام زمان عليه السلام محيط بر همه چيز اسست براى بشرهاى امثال خودمان ترجمه نمى كنم . سيد حيدر حلى وقتى عظمت آقا را ذكر مى كند مى رسد به اينجا كه مى گويد: چطور شد اين قدر آقا كريم است كه آقا صورت به صورت غلام تركى بگذارد! سر حر را به دامن بگيرد! دل همه اين ها بدست بياورد؛ اما مى گويد: آن را كه ترجمه نمى كنم اين است .
رفت و سر همه را به دامن گرفت و همه را خوشحال كرد اما نمى دانم آقا به اين كريمى ! كار به جائى رسيد كه عصر عاشورا آسمان آمد زمين را تماشا مى كرد. آسمان به اشتباه افتاد. يعنى چى ؟ مى خواهد بگويد: سر بسته مى گويم حالا كه ابى عبدالله عليه السلام صورت بر صورت غلام خودش ‍ مى گذارد، چطور كسى پيدا نشد سر او را به دامن بگذارد. آسمان اشتباه كرد. نسبت اشتباه را از اين جهت به آسمان مى گويد كه آسمان باورش نيامد. گفت : اين حسين عليه السلام نيست . اگر حسين بود يك كسى بالا سرش ‍ بود! اين ستاره كيوان است.
------------------------------
محمد رحمتى شهرضا