بشر حافى

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

در كتاب روضات الجنات نوشته است :
روزى آقا امام موسى بن جعفر (ع ) در بغداد از كنار منزل بُشر عبور ميكرد صداى ساز و نواز و آواز داخل خانه بگوش حضرت رسيد در اين موقع كنيز بُشر براى ريختن خاكروبه از منزل خارج شد. آقا حضرت موسى بن جعفر (ع ) فرمود: اى كنيز صاحب اين خانه بنده است يا آزاد؟!
كنيز گفت : حُرّ و آزاد است . حضرت فرمود: راست ميگوئى اگر بنده مى بود از مولاى خود ميترسيد.
كنيز وارد منزل شد. بُشر بر سر سفره شراب نشسته بود، علت تاءخير او را پرسيد؟! گفت شخصى از كنار خانه شما رد مى شد از من سؤ ال كرد صاحب اين خانه عبد و بنده است يا حُرّ و آزاد.
گفتم : آقا حُرّ و آزاد است .
فرمود: آرى اگر بنده بود از آقاى خود ميترسيد.
اين سخن حضرت چنان در قلب بُشر تاءثير كرد كه سر از پا نشناخت با پاى برهنه از منزل خارج شده خود را به آقا موسى بن جعفر (ع ) رساند و از كرده خود پشيمان شد و به دست حضرت توبه كرد و از گذشته هاى خود پوزش خواسته و با چشم گريان بازگشت . از آن روز ببعد اعمال زشت خود را ترك كرد و از جمله زهاد و عرفاء قرار گرفت و گويند چون با پاى برهنه از پى حضرت موسى بن جعفر (ع ) دويد و با اين حال توبه كرد او را بُشر فانى (پابرهنه ) لقب دادند.
يا رب مرا به رحمت بى منتها ببخش
از خود عطا بياور واز من خطا ببخش
شد ننگم از چه مايه بد نامى بشر
يا رب مرا بفخر بشر مصطفى ببخش
ميخواند مصطفى بوجود على تورا
يا رب مرا بمرتبه مرتضى ببخش
زهرا حبيبه تو و بنت حبيب تو
يا رب مرا برتبه خيرالنساء ببخش
بعد از على بخلق حسن مقتدا بود
يا رب مرا بحرمت آن مقتدى ببخش
در كربلا حسين على تشنه شد شهيد
يا رب مرا به تشنه لب كربلا ببخش
دارند انبياء به برت قرب و منزلت
يا رب مرا بمنزلت انبياء ببخش
عصيان من اگر شده سَدِّ دعاى من
يا رب مرا بحالت اهل دعا ببخش
-------------------------------
علی میر خلف زاده