پيمان آهو و اسلام آوردن منافق

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

مرحوم شيخ طوسى و علاّمه مجلسى و ديگر بزرگان آورده اند:
امام صادق صلوات اللّه عليه به نقل از اميرالمؤ منين، علىّ عليه السلام حكايت فرمايد:
روزى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله، عبورش بر آهوئى افتاد كه با طناب به ميخ چادر و خيمه اى بسته شده بود، آهو با مشاهده آن حضرت به سخن آمد و گفت: يا رسول اللّه! من مادر دو نوزاد هستم كه تشنه و گرسنه اند وپستان هايم پر از شير گشته است، مرا آزاد گردان تا بروم بچّه هايم را شير دهم و چون سير شوند دو مرتبه بر مى گردم؛ و مرا با همين طناب ببند.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله، فرمود: چگونه تو را آزاد كنم در حالى كه شكار اين خانواده هستى؟
آهو در جواب گفت: يا رسول اللّه! من بر مى گردم و با دست خودت مرا به همين شكل ببند.
پس رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله، پيمان و ميثاق از آهو گرفت كه سريع باز گردد، بعد از آن حيوان را آزاد نمود.
آهو رفت و پس از لحظاتى برگشت و حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله، آن را به همان حالت اوّل بست و سپس از چند نفر سؤ ال نمود: اين آهو از كيست؟ و چه كسى آن را شكار كرده است؟
گفتند: از فلان خانواده است؛ حضرت نزد آن خانواده آمد، در حالى كه شكارچى از منافقين بود، با ديدن چنين صحنه اى و شنيدن تمام جريان دست از نفاق خود برداشت و آهو را آزاد كرد و سپس جزء يكى از ياران با وفاى حضرت رسول صلوات اللّه عليه، قرار گرفت.(1)
--------------------------------------
1-بحارالا نوار ج 17، ص 398، اءمالى شيخ طوسى: ج 2، ص 68.
-------------------------------
عبدالله صالحى