محدّثين و موّرخين به نقل از حضرت باقر العلوم عليه السلام حكايت كرده اند:
هنگامى كه بيمارى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شدّت يافت، شخصى اجازه ورود بر آن حضرت را خواست؛ و امام علىّ عليه السلام از منزل رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله بيرون آمد و به آن شخص فرمود: چه حاجتى دارى؟
آن شخص عرض كرد: مى خواهم به حضور رسول خدا وارد شوم.
امام علىّ عليه السلام اظهار نمود: چون حضرت سخت بيمار مى باشد، اكنون نمى توانى به حضور حضرتش برسى، خواسته ات را به من بگو؟
آن شخص عرض كرد: چاره اى نيست مگر آن كه بر ايشان وارد شوم، علىّ عليه السلام به درون منزل مراجعت نمود و از پيغمبر خدا صلّى اللّه عليه و آله براى ورود آن شخص، اجازه خواست وحضرت رسول اجازه فرمود.
هنگامى كه آن شخص وارد منزل گرديد و كنار بستر حضرت نشست اظهار داشت: اى پيامبر خدا! من ماءمور الهى براى شما هستم.
پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: از كدام دسته اى؟
آن شخص پاسخ داد: من ملك الموت مى باشم، خداوند تو را مخيّر ساخته است بين اين كه ملاقات خدا و مرگ را بپذيرى و يا آن كه در دنيا باقى بمانى.
حضرت رسول صلوات اللّه عليه فرمود: مرا مهلت بده تا جبرئيل نازل گردد و با او مشورت نمايم؛ چون جبرئيل نازل شد، عرض كرد: اى محمّد! آخرت براى تو بهتر خواهد بود.
و لذا حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله ملاقات با خدا و ترك دنيا را برگزيد.
جبرئيل از عزرائيل تقاضا نمود: عجله نكن و اندكى صبر نما تا من به سوى پروردگارم بروم و مراجعت نمايم.
عزرائيل اظهار داشت: خير، اجازه ندارم و در همان لحظه روح مقدّس آن حضرت به ملكوت اءعلى پرواز نمود.(1)
--------------------------------------
1-كشف الغمّة: ج 1، ص 18، بحار الا نوار: ج 22، ص 533.
-------------------------------
عبدالله صالحى
چگونگى وفات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله
- بازدید: 7649