اتهام مخالفان

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

در آغاز اين مقاله گفتيم مخالفان پيغمبر و اسلام در آن تاريخ، آن حضرت را به اخذ مطلب از افواه ديگران متهم كردند (در آياتى از قرآن اين اتهام منعكس است)، ولى به اين جهت متهم نكردند كه چون باسواد است و خواندن و نوشتن مى داند، شايد كتابهايى نزد خود دارد و مطالبى كه مىآورد از آن كتابها استفاده كرده است.
ممكن است كسى بگويد رسول خدا را به اين جهت نيز متهم كرده اند و اين اتهام نيز در قرآن منعكس است. در سوره فرقان آيه 5 مى فرمايد:
و قالوا اساطير الاولين اكتتبها فهى تملى عليه بكرة و اصيلا.
گفتند: اينها كه اين مى گويد افسانه هاى پيشينيان است كه آنها را نوشته پس هر صبح و شام بر او املاء و القاء مى شود.
جواب اين است كه گذشته از اينكه اتهامات دشمنان پيغمبر آنچنان تعصب آميز و ناشى از عقده و احساسات بود كه به تعبير قرآن جز (ظلم و زور) نامى بر آن نتوان نهاد، اين آيه صراحت ندارد كه آنها مدعى بوده اند پيغمبر خودش مى نوشته است. كلمه (اكتتاب)، هم به معنى نوشتن آمده است و هم به معنى (استكتاب) كه عبارت است از اينكه شخصى از ديگرى بخواهد كه براى او بنويسد.
ذيل آيه قرينه است كه مقصود معنى دوم است، زيرا مضمون آيه اين است:(انها گفتند افسانه هاى پيشينيان را نوشته (يا ديگران برايش نوشته اند) پس هر بامداد و پسين بر او قرائت مى شود. (اكتتاب) را به صورت ماضى و (املاء) را به صورت جارى و مستمر ذكر كرده است، يعنى چيزهايى كه قبلا آنها را نويسانيده است، ديگران كه سواد خواندن دارند هر صبح و شام مىآيند و بر او مى خوانند و او از آنها ياد مى گيرد و حفظ مى كند. اگر خود پيغمبر خواندن مى دانست لزومى نداشت بگويند ديگران هر صبح و شام بر او املاء كنند، كافى بود بگويند خودش مراجعه مى كند و به ذهن مى سپارد.
پس حتى كافران زورگو و تهمت ساز زمان پيغمبر نيز كه همه گونه تهمت به او مى زدند: ديوانه اش مى خواندند، ساحر و جادوگرش مى ناميدند، كذابش لقب دادند، به تعلم شفاهى از افواه ديگران متهمش كردند نتوانستند ادعا كنند چون خواندن و نوشتن مى داند محتويات كتابهاى ديگر را به نام خودش براى ما مى خواند.
-------------------------------------
استاد شهيد مرتضي مطهري