موضوع خبرچين زندان

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

مرحوم راوندى، طبرسى و برخى ديگر از بزرگان به نقل از ابوهاشم جعفرى حكايت كنند:
در زمان حكومت متوكّل عبّاسى، توسّط مأمورين حكومتى دست گير و به همراه عدّه اى ديگر از شيعيان زندانى شدم.
پس از گذشت مدّتى حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرى صلوات اللّه و سلامه عليه را نيز به همراه برادرش جعفر، محكوم و در زندان نزد ما آوردند.
چون امام حسن عسكرى عليه السلام را وارد زندان كردند، من حضرت را روى پلاس خود نشاندم و جعفر در نزديكى حضرت، نيز كنارى روى زمين نشست، پس از گذشت لحظه اى جعفر فرياد كشيد: واى از دست شيطان - منظورش يكى از كنيزانش بود -.
امام عليه السلام با تهديد او را ساكت گردانيد و همه متوجّه شدند كه جعفر مَست كرده و دهانش بوى شراب مى دهد.
و در ضمن، شخصى ناشناس نيز در جمع ما زندانى بود و خود را منسوب به سادات علوى مى دانست.
حضرت فرمود: چنانچه بيگانه اى در جمع شما نمى بود، خبر مى دادم كه هر يك از شما چه زمانى آزاد خواهيد شد.
همين كه آن شخص ناشناس لحظه اى از جمع ما بيرون رفت، امام عليه السلام فرمود: اين مرد از شماها نيست، مواظب سخنان و حركات خود باشيد، او در لابلاى لباس هايش حركات و سخنان شما را مى نويسد و براى سلطان مى فرستد.
پس بعضى از افراد، سريع حركت كردند و لباس آن شخص را كه كنارى گذاشته بود، بررسى كردند و ديدند كه تمام مسائل و صحبت هاى آن ها را ثبت كرده و افزوده است: آن ها با حفر و سوراخ كردن ديوار زندان مى خواهند فرار كنند.
و صحّت پيش بينى و فرمايشات امام حسن عسكرى عليه السلام بر همگان ثابت شد. (1)
------------------------------
1-الخرايج و الجرايح: ج 2، ص 682، ح 1، إعلام الورى طبرسى: ج 2، ص 141، بحارالا نوار: ج 50، ص 254، ح 10.
-----------------------
عبدالله صالحی