پيشگفتار

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

از ديدگاه قرآن، فلسفه برانگيخته‏شدن انبياء و فرستادگان الهى علاوه براقامه قسط و اجراى احكام و قوانين وحى در جامعه، مطرح‏شدن سيره آنان‏بعنوان الگو براى مردم مى‏باشد و به تبع آن سيره و زندگى ائمه اطهارعليهم السلام، اين‏مشعلداران راستين هدايت، بعنوان الگو فرا راه تمامى بشريت و بويژه‏دوستداران و پيروان آنان قرار دارد.
چهره تابناك و معصوم هر يك از آنان، همچون ستاره‏اى در آسمان‏پرشكوه اسلام مى‏درخشد و مورد احترام و تكريم است و زندگى پرتحرك‏وسازنده آنان بايدراهگشاى افراد جامعه، بويژه جوانان باشد. جوانانى كه‏آينده‏سازان و سرمايه‏هاى عظيم امت اسلامى هستند و از اين رو است كه‏ضرورت ايجاب مى‏كند كه آنان همواره با چهره‏هاى پرفروغ اين هدايتگران‏راستين اسلام آشنا شده و زندگى آنها را سرمشق خويش قرار دهند.
به روشنى محسوس است كه انسان همواره در جستجوى قهرمان و يا الگوبراى زندگى و رفتار اجتماعى خويش مى‏باشد كه اين انگيزه ذاتى و فطرى‏است. بر همين اساس است كه استعمارگران و دشمنان اسلام همواره در تلاش‏بوده‏اند تا در جوامع اسلامى الگوهاى غيراسلامى و غربى خود را به جوانان‏مطرح كنند تا آنان پيرامون آن شخصيت‏هاى قالبى و قلاّبى گردآمده و از آنان‏الهام بگيرند، در حاليكه تاريخ زندگى رهبران دينى و مذهبى اسلام انباشته ازافتخارات و ويژگى‏هايى است كه نشانگر روشن‏بينى و شخصيت سازنده آنان‏در جهت تحقق آرمانهاى حيات‏بخش و سعادت آفرين اسلام و سوق‏دادن‏انسانها به سوى خودسازى و خودجوشى و آزادگى و رسيدن به مقام والاى‏انسان به معناى واقعى آن و برخاستن بر محور حق و عدالت و از غيرحق‏نترسيدن و در هم كوبيدن اساس ظلم و ستم و زدودن هرگونه مظاهر واشكال‏بيدادگرى وبى‏دينى و استعمار و استبداد و خودكامگى در جامعه بشرى است.
اينان بودند كه با اعتقاد به اين رسالت، از ديرباز با اينكه تحت فشار شديدسلطه‏هاى شيطانى و قدرتهاى طاغوتى بودند، با همه توان و نيروى عظيم‏ايمان واخلاص خود، ستمگران و ظالمان زمان را رسوا كردند و صفحات‏افتخار آميزى را در تاريخ گشودند.
آرى، آن اسوه‏هاى ربانى و شخصيت‏هاى الهى و عصاره‏هاى علم و تقوى‏وفضيلت و پرچمداران رسالت و آن آزادگان آگاه واستواران نستوه آنچنان‏جوامع اسلامى را در طول حيات اسلام رهبرى نمودند كه به تحقيق همه‏جهشها ومبارزات و حركتهاى فكرى و انقلابى و فداكاريها و جانبازيهاى‏فرزندان اسلام در طول تاريخ از بركات آن بزرگواران معصوم بوده است.
يكى از آرزوهاى ديرينه اين بنده ناچيز خدا ارائه اثرى جالب و جامع‏پيرامون سيره و حيات سراسر نور بزرگ‏ترين اسوه‏هاى انسانيت و والاترين‏نمونه‏هاى تقوى و فضيلت و مصاديق بارز انسانهاى مكتبى يعنى معصومين‏عظيم‏الشان‏عليهم السلام، به جامعه مسلمان و شيعه مذهب بود كه خدا را سپاس‏مى‏گويم كه اين مجموعه به فارسى برگردان شده و هم اكنون در پيش روى شماقرار دارد.
در اين مجموعه علاوه بر پرداختن به زواياى بنيادين و آموزنده حيات ائمه‏اطهارعليهم السلام سعى شده تا آنان بعنوان الگو و اسوه زندگى مردم، بويژه جوانان‏ترسيم شوند زيرا عطش فراوان و حس كنجكاوى و نياز مبرم و گسترده انسانهابه اسوه‏هاى تابناك و پاك در زندگى موجب مى‏گردد تا براى پاسخگويى به اين‏نياز شديد و علاقه وافر جوانان، سيره اين معصومين بعنوان يكى ازضرورى‏ترين و مبرم‏ترين اقدامهاى فرهنگى بازگو گردد. هرچند كارسيره‏نويسى با بيان ساده و جذاب براى جوانان كمتر انجام گرفته ولى در اين‏اثر سعى شده تا اين مهم تحقق پذيرد تا جوانان در فكر و انديشه خود به‏جايگزين‏كردن اسوه‏هاى غيرصالح گرايش پيدا نكنند.
محمّد تقى مدرّسى‏
نام: موسى‏
پدر و مادر: امام صادق و حميده‏
شهرت: عبد صالح، كاظم، باب الحوائج‏
كنيه: ابو الحسن، ابو ابراهيم‏
زمان و محلّ تولّد: صبح روز يكشنبه 7 صفر سال 128 هجرى قمرى در روستاى "ابواء" (واقع در بين مكّه و مدينه).
زمان و محلّ شهادت: 25 رجب سال 183 ه. ق، در زندان هارون الرشيد، در بغداد در سن 55 سالگى، به دستور هارون مسموم شده، و به شهادت رسيد.
مرقد شريف: شهر كاظمين (نزديك بغداد)
دوران زندگى، دو بخش:
1 - دوران قبل از امامت، از سال 128 قمرى تا 148 قمرى (20 سال).
2 - دوران بعد از امامت، از سال 148 تا 35 (183 سال) كه در عصر طاغوتهايى به نامهاى: منصور دوانيقى، مهدى عبّاسى، هادى عبّاسى و هارون الرّشيد بود، و بيشتر دوران امامتش (23 سال و دو ماه و 17 روز) در عصر خلافت هارون (پنجمين خليفه عباسى بود)، و آن‏حضرت در اين عصر، سالها در زندانهاى متعدد به سر برد.
---------------------------------------
آية الله سيد محمد تقى مدرسى
مترجم: محمد صادق شريعت