اهميت نماز و دعا

(زمان خواندن: 18 - 35 دقیقه)

نـمـاز، درميان عبادتها، از مهمّترين عبادات است ، بطورى كه حدود 104 مورد كلمه (صلاة ) با مـشـتـقـاتـش در قـرآن كـريـم ذكـر شـده و در پـانـزده مـورد بـه آن امـر شـده و در چـنـد جـا نـيـز رسـول اكـرم صلى الله عليه و آله درباره آن مورد خطاب قرار گرفته است . گذشته از اينها فوايد و نتايج ارزنده اى نيز براى نماز در قرآن بيان شده است ، چنانچه مى فرمايد:
(... اَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْرى )(65)
... براى ياد من نماز بگزار.
همچنين مى فرمايد:
(... اَقِمِ الصَّلوةَ اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْكَرِ)(66)
... نماز بگزار كه نماز آدمى را از فحشا و منكر باز مى دارد.
در روايـات اهـل بـيـت عـليـهـم السـلام نـيـز، مـطـالب ارزنـده اى دربـاره اهـمـيـت نـمـاز نـقـل شـده و از آن بـه عـنـوان راءس اسـلام ، چـهـره ديـن ، مـوجـب تـقـرّب اهـل تـقـوا بـه خـداوند، افضل اعمال بعد از معرفت خدا، ستون خيمه دين و مانند آن ياد شده است . اينك در اين رابطه به بعضى از سخنان گهربار آن بزرگواران ، اشاره مى كنيم :
امام باقر عليه السلام مى فرمايد:
(اَلصَّلاةُ عَمُودُالدّينِ)(67)
نماز ستون دين است .
پيامبر اكرم (ص ) فرمود:
(مـَثـَلُ الصَّلاةِ مـَثـَلُ عـَمـُودِ الْفـُسـْطـاطِ، اِذا ثَبَتَ الْعَمُودُ نَفَعَتِ الاَْطْنابُ وَالاَْوْتادُ وَالْغِشاءُ، وَاِذَانْكَسَرَ الْعَمُوُدُ لَمْ يَنْفَعْ طَنَبٌ وَلا وَتَدٌ وَلا غِشاءٌ)(68)
مَثَل نماز همانند عمود و ستون خيمه است . هرگاه عمود ثابت باشد، طنابها، ميخها و پرده نافع است ولى در صورتى كه عمود شكست ، طناب ، ميخ و پرده سودى نمى بخشد.
حضرت على عليه السلام در آخرين وصايايش درباره نماز فرمود:
(اَللّهَ، اَللّهَ! فِى الصَّلاةِ فَاِنَّهاعَمُودُ دينِكُمْ)(69)
خدارا، خدارا! درباره نماز كه نماز ستون خيمه دين شماست .
امام باقر عليه السلام فرمود:
(اِنَّ اَوَّلَ ما يُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ اَلصَّلاةُ، فَاِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ ماسِواها)(70)
هـمـانـا نـمـاز اوّل چـيـزى اسـت كـه بـنـده نـسـبـت بـه آن مـحـاسـبـه مـى شـود؛ اگـر نـمـاز قبول شود، ساير كارها هم قبول مى شود.
چرا بايد نماز بخوانيم ؟
بسيارى مى پرسند، عبادت خدا و از جمله نماز براى چيست ؟ مگر خداى سبحان به عبادت بندگان خـود، نيازمند است كه به آن امر كرده است ؟ در پاسخ بايد گفت كه عبادت به خاطر رفع نياز از سـاحـت بـى نـيـاز الهـى نـيـسـت . طـاعت و عصيان بندگان هيچ نوع سود و زيانى براى خداى سبحان ندارد. على عليه السلام در اين باره مى فرمايد:
(فـَاِنَّ اللّهَ سـُبْحانَهُ وَتَعالى خَلَقَ الْخَلْقَ، حينَ خَلَقَهُمْ، غَنِيّاً عَنْ طاعَتِهِمْ، امِنًا مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ لاَِنَّهُ لاتَضُرُّهُ مَعْصِيَّةُ مَنْ عَص اهُ وَلا تَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ اَطاعَهُ)(71)
خـداونـد سـبحان هنگام آفرينش خَلق از طاعت و بندگيشان بى نياز و از معصيت و نافرمانى آنها ايـمـن بـود، زيـرا مـعـصـيـت گـناهكاران او را زيان ندارد و طاعت فرمانبرداران سودى به او نمى رساند.
هـدف از عـبـادت ، رشـد وتـكـامـل انـسـان اسـت ، زيـرا خـدا كـمـال مـطـلق اسـت و انـسـان بـراى رسيدن به كمال بايد خود را به او نزديك كند و راه تقرب انسان به خداى متعال ، عبوديت و بندگى است . اثر بندگى رفع تيرگيهاى درونى از صفحه دل و نـورانـى شـدن آن بـه انـوار مـلكـوت و آمـادگـى جـان انسان براى پذيرش تجليّات حق و تابش نور عشق الهى است .
بـسـيـارى از نـمـاز خـوانـان ، نماز مى خوانند، ولى نمى دانند، براى چه نماز مى گذارند و در نـتـيـجـه از هدف اصلى آن غافلند، از اين رو، سودى نمى برند و اين عبادت در روح آنان اثرى نگذاشته و يا اثرى نامحسوس و غير قابل توجه گذاشته است ؛ زيرا (همچون كلاغى كه منقار بـر زمـيـن مـى كـوبـد)، بـه نـمـاز پرداخته و با غفلت به پايان مى رسانند. چنين نمازى باز دارنـده از گـنـاهان نيست . با آنكه قرآن نماز را بازدارنده از فحشاء ومنكر شمرده است معلوم مى شود نمازش در حقيقت نماز نبوده ، بلكه صورتى از نماز بوده است .
بـراى تـوجـه بـه هـدف اصـلى اقامه نماز، برخى ازعلماى بزرگ اسلام ، كتابهايى پيرامون اسـرار اين عبادت وآداب قلبى و معنوى آن نگاشته اند كه مطالعه دقيق و به كار بستن آنها بر همه سالكان طريق الهى ، بويژه جوانان عزيز، امرى ضرورى و لازم است .
اهتمام به نماز
اهـتـمام به نماز اقتضا مى كند، انتظار وقت نماز را داشته باشيم مانند كسى كه وعده ملاقات با يـك شـخـصـيـت مـهـم گـذارده ، بـه خـاطـر وفـا بـه ايـن وعـده ، لحـظـه شـمـارى مـى كـنـد. هـيـچ قـول و قـرار ديـگـرى را كـه بـا ايـن وعـده مـنافات دارد، نمى پذيرد، حتى اگر قرار قبلى با ديـگـران گذارده است با عذر خواهى آن را لغو مى كند. براى اين ملاقات ، خود را آماده مى سازد، لبـاس خـود را مـرتّب مى كند، آنچه مى خواهد بگويد در ذهن مرور مى كند. بنابراين بايد چنين حالتى در نمازگزار باشد كه با نزديك شدن وقت نماز در چهره و رفتار او اين انتظار مشاهده شود، برخيزد، وضو بگيرد، مقدمات ديگر نماز را فراهم سازد.
اهـتـمـام بـه نـمـاز اقـتـضـا مـى كـنـد، انـسـان نـمـاز را بـطـور صـحـيـح و كـامـل بـيـامـوزد و بـه فـراگـيـرى مـسـايـل نـمـاز اهـتـمـام داشـتـه بـاشـد وهـرگـز نـمـاز را از اوّل وقت تاءخير نيندازد، مگر در شرايط اضطرارى كه طبعاً عذر تاءخير پذيرفته است .
اهـتـمـام بـه نـمـاز بـه تـوجـه قـلبـى درحـال نـمـاز وخـشـوع در حال عبادت است . چنانكه قرآن كريم ، در وصف مؤ منان رستگار مى فرمايد:
(اَلَّذينَ هُمْ فى صَلوتِهِمْ خاشِعُونَ)(72)
آنان (كسانى هستند كه ) در نمازشان خشوع مى ورزند.
نـمـاز گـزار بـايـد كـارى كـنـد كـه درحال نماز فكر و ذهن او متوجه عبادت و معبود باشد. بدين مـنـظـور درجـايـى نـمـاز بـخـوانـد كـه مـايـه پـريـشـانـى حـواس نـشـود. درحـال نـمـاز بـا حـالت آرام وبـدون حـركـت زايـد بـدن بـاشـد، درحـال قيام به محل سجده نگاه كند. درحال ركوع به پهلوى پاى راست بنگرد، از نماز خواندن درجـايـى كـه در بـرابـر آب ، درب گـشـاده ، نـقـاشـى ، خـطـاطـى ، گل و گياه و چيزهايى است كه موجب پريشانى حواس مى شود، خوددارى ورزد.
نـقـطـه مـقابل اهتمام به نماز، سبك شمردن نماز است ، پاره اى از مظاهر سبك شمردن نماز از اين قرار است :
1ـ تـرك نـمـاز در پـاره اى اوقـات ، مـثـلاً صـبـحـهـا بـه دليل غلبه خواب آلودگى و مانند آن .
2ـ تـاءخـيـرنـمـاز از اوّل وقـت ، بـه دليـل اشـتـغـال و يـا بـه هـر دليل ديگر (غير حالت اضطرار).
3ـ شركت نكردن درنماز جماعت و حضور نيافتن در مسجد.
4ـ اهميت ندادن به آشنايى با مسايل نماز.
5ـ نـمـاز خـوانـدن بـاشـتـاب ، بـطـورى كـه ركـوع ، سـجـود، قـرائت و ذكـر درآن كامل نباشد.
6ـ پريشانى حواس درحال نماز.
7ـ بدون مقدمه (اذان ، اقامه وپاره اى از دعاهاى مستحب پيش از نماز) به نماز پرداختن .
8ـ بـدون تعقيبات (تسبيح فاطمه زهرا سلام الله عليها، سجده شكر، دعا و طلب حاجت از خدا) از حال عبادت خارج شدن .
پيامدهاى سبك شمردن نماز
سبك شمردن نماز، آثار نامطلوب دنيوى و اخروى در زندگى انسان دارد كه در اينجا به برخى از آن روايات اهل بيت عليهم السلام اشاره مى كنيم :
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
هر مرد و زنى كه درنماز سستى كند (وسبك بشمارد)، خداوند او را به پانزده چيز مبتلا مى كند: شـش بـلا در دنـيا، سه بلاهنگام مرگ ، سه بلا در قبر و سه بلاى ديگر در قيامت وقتى كه از قبرش خارج مى شود.
بلاهايى كه در دنيا به او مى رسد عبارتند از:
1ـ خداوند بركت را از عمرش مى برد.
2ـ بركت را از روزيش مى برد.
3ـ سيماى صالحان را از چهره اش مى زدايد.
4ـ هر عملى انجام دهد، پاداش نمى برد.
5ـ دعايش به آسمان بالا نمى رود.
6ـ در دعاى نيكو كاران ، بهره اى برايش نيست .
بلاهايى كه هنگام مرگش به او مى رسد، عبارتند از:
1ـ با ذلت و خوارى مى ميرد.
2ـ درحال گرسنگى مى ميرد.
3ـ در حال تشنگى مى ميرد، بطورى كه اگر از رودخانه هاى دنيا سيراب گردد، باز تشنگى او برطرف نمى شود.
بلاهايى كه در قبرش به او مى رسد، عبارتند از :
1ـ خداوند فرشته اى درقبرش ، بر او مى گمارد، تا آزارش كند.
2ـ قبرش بر او تنگ مى شود.
3ـ قبرش غرق تاريكى مى گردد.
بلاهايى كه روز قيامت ، هنگام خارج شدن از قبر، به او مى رسد عبارتند از:
1ـ خـداونـد، فـرشته اى را ماءمور مى كند، تا او را بر روى صورتش بر زمين بكشاند درحالى كه ديگران او را مى بينند.
2ـ به سختى و شدت محاسبه مى شود.
3ـ خـداونـد بـر او نـظـر (رحـمـت ) نـمى كند و پاكيزه اش نمى گرداند و برايش عذابى دردناك خواهد بود.(73)
پـس از وفـات امـام صـادق عـليه السلام ، ابوبصير آمد، تا به ام حميده تسليتى عرض كند. ام حميده گريست . ابوبصير هم گريست . بعد ام حميده به ابوبصير گفت :
ابوبصير! نبودى و لحظه آخر امام را نديدى ، جريان عجيبى رخ داد. امام درحالتى فرو رفت و بـعـد چـشـمهايش را باز كرده ، فرمود: تمام خويشان نزديك مرا خبر كنيد بيايند و بالاى سر من حـاضـر شـونـد. مـا نيز همه را دعوت كرديم . وقتى همه جمع شدند. امام در لحظات آخر عمرش ، چشم باز كرده ، به جمعيت رو كرد و فرمود:
(اِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلاةِ)(74)
شفاعت ما به كسى كه نماز را سبك بشمارد نخواهد رسيد.
امام (ع ) اين را گفت و جان به جان آفرين تسليم كرد.
دعا
(دعـا) در لغـت بـه مـعـنـاى خـوانـدن ، حـاجت خواستن و استمداد بوده (75) و در اصطلاح اهل شرع ، گفتگو كردن با خداوند سبحان به شكل طلب حاجت و درخواست حلّ مشكلات از درگاه او يا به شكل مناجات و ذكر اوصاف جلال و جمال ذات پاكيزه اوست .(76)
دعـا يـكـى از بـهـتـريـن عـبـادتـهـاسـت و بـه عـنـوان عـبـادتـى مـستقل ، داراى اجر و پاداش نيك مى باشد و گاهى نيز وسيله گشايش گِرِههاى بسته زندگى و حـل گـرفـتـاريـهـا و مشكلات به الهام خدا و يارى او و سبب بر آورده شدن حاجتهاى دنيا و آخرت است .(77)
دعا از ديدگاه قرآن
از نـظـر قـرآن مـجـيـد، دعـا نـداى فـطرت بيدار انسان خدا جوست كه از عمق جانش بر مى خيزد و همانند عاشقى شيدا معشوق ناپيدايش را مى خواند و به درگاهش دست نياز مى برد.
خداجويان عاشق در سختى و راحتى ، گرسنگى و سيرى ، اندوه وشادى ، نيازمندى و بى نيازى و ... او را مى خوانند. قرآن مجيد، حالت خوشِ خداجويان مخلص را چنين توصيف مى كند:
(تَتَجافى جُنوُبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً...)(78)
بسترخواب ، را رها مى كنند، پروردگارشان را با بيم و اميد مى خوانند...
دعـا، مـحـبوبترين چيز نزد خدا بوده و مايه رشد و سعادت انسان است خداى تعالى به رسولش مى فرمايد:
(وَاِذا سـَئَلَكَ عـِبـادى عـَنـّى فـَاِنّى قَريبٌ اُجيبُ دَعْوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لى وَلْيُؤْمِنُوا بى لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ)(79)
هـنگامى كه بندگانم درباره من از تو مى پرسند، (بگو) البته كه من به آنها نزديكم . كسى كـه مـرا بخواند، اجابت مى كنم ، پس بايد دعوت مرابپذيرند و به من ايمان آورند تا به حق و سعادت راه يابند.
دعـا، مـايـه ارزش انـسـان در درگـاه الهى است واعتناى خدا به بشر، به واسطه دعا، راز و نياز وگريه وزارى به درگاه او مى باشد.
خداوند متعال به رسولش مى فرمايد:
(قُلْ ما يَعْبَؤُ بِكُمْ رَبّى لَوْلا دُعاءُكُمْ ...)(80)
بگو: اگر دعاى شما نباشد، پروردگار من به شما اعتنايى نمى كند... .
پـروردگـار مـتـعال ، بندگانش را دوست دارد و خير و سعادت آنان را مى خواهد و نمى پسندد كه بـنـدگانش بدبخت و بد عاقبت شوند. از اين رو، آنان را به مقتضاى فطرت ، دعوت كرده و راه رشد، سعادت وارزش را به آنها نشان داده كه مبادا از دعا غفلت كنند و سفارش مى كند:
(... اُدْعُونى اَسْتَجِبْ لَكُمْ ...)(81)
مرا بخوانيد، تا دعاى شما را مستجاب كنم ....
دعا از نظر روايات
در روايـات اهـل بـيـت عـليـهـم السـلام گـاهـى از دعـا بـه عـنـوان عـبـادتـى مستقل ، بهترين عبادت ،مغز و روح پرستش ياد شده واز محبوبترين كارها در روى زمين شمرده شده اسـت و گـاهـى نـيـز از آن بـه عـنوان وسيله رفع گرفتاريها، دفع بلا و مصيبت ، شفاى دردها، كـليـد نـجـات ، گنجينه رستگارى ، سلاح و سپر مؤ من و بهترين وسيله نزديكى به درگاه خدا ياد شده است .
اوليـاى گـرامـى اسـلام ، مـى كـوشـيـدنـد، فـرهـنـگ دعـا و اسـتـمـداد از درگـاه خـداونـد مـتـعـال در ميان مسلمانان براى هميشه زنده بماند. از اين رو، به پيروان خود سفارش مى كردند، درتـمام حالات زندگى با خدا ارتباط داشته و حاجتهاى خود را از او بخواهند، از او كمك بگيرند و حـتـى مـسـائل كـوچـك خـود را بـا خـدا در مـيـان بگذارند. چنانچه در حديث قدسى آمده كه خداوند تعالى به حضرت موسى (ع ) فرمود:
(يا مُوسى ! سَلْنى كُلَّ ما تَحْتاجُ اِلَيْهِ، حَتّى عَلَفِ شاتِكَ، وَمِلْحِ عَجينِكَ)(82)
اى موسى ! به هر چه نياز دارى ، حتى علف گوسفند و نمك خميرت را، از من بخواه .
همچنين پيامبر اكرم (ص ) فرمود:
(لِيَسْئَالْ اَحَدُكُمْ رَبَّهُ حاجَتَهُ حَتّى يَسْئَالَهُ الْمِلْحَ وَ حَتّى يَسْاءَلَهُ شَسْعَهُ)(83)
هر كدام از شما بايد حاجتش را، حتى نمك و بند كفش خود را، از پروردگارش بخواهد.
پيامبر اكرم (ص ) فرمود:
(اَلدُّعاءُ مُخُّ الْعِبادَةِ...)(84)
دعا، مغز و روح عبادت است ... .
همچنين فرمود:
(اَلدُّعاءُ سِلاحُ الْمُؤْمِنِ وَعَمُودُالدّينِ وَنُورُ السَّماواتِ وَالاَْرْضِ)(85)
دعا، سلاح مؤ من و ستون دين و نور آسمانها وزمين است .
على عليه السلام فرمود:
(اَحَبُّ الاَْعْمالِ اِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ فِى الاَْرْضِ اَلدُّعاءُ...)(86)
محبوبترين كارها در (روى ) زمين براى خداى بزرگ ، دعاست ... .
ونيز مى فرمايد:
(اَلدُّعاءُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ ...)(87)
دعا، سپر مؤ من است ... .
فـردى بـه نـام (سـُدَيـرِبـن حَنان ) مى گويد: به امام باقر عليه السلام عرض كردم : كدام عبادت بهتر است ؟ فرمود:
(چـيـزى نزد خداى ارجمند بهتر از اين نيست كه از او درخواست شود و از آنچه نزد اوست خواسته شود و بدترين فرد نزد خدا كسى است كه از عبادت او تكبّر ورزد و آنچه نزد اوست ، درخواست نكند.)(88)
از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود:
(بر شما باد به دعا؛ زيرا با هيچ چيز مانند آن ، به خدا نزديك نمى شويد و دعا را براى هيچ حـاجـت كـوچـكـى بـه خاطر كوچكى اش رهانكنيد، زيرا آن كس كه حاجتهاى بزرگ را بر آورده مى كند، حاجتهاى كوچك هم به دست اوست .)(89)
لازم به توضيح است كه مقصود از دعا و خواستن نيازمنديهاى بزرگ و كوچك از خدا اين است كه انـسـان هـمـواره مـتـوجـه بـاشـد كـه رب و روزى دهنده واداره كننده انسان خداست و براى اسباب و وسايط، استقلالى قايل نباشد وهمه اشياء و انسانها را در راستاى رفع نيازهاى خود وسيله هاى الهـى بـشـمـارد و به آنها ارزش استقلالى ندهد، از اين رو، تاءكيد شده كه هر چه مى خواهيد از خدا بخواهيدو پيدايش چنين رفتار و روحيه اى انسان را بنده خدا وعزيز در نزد انسانها قرار مى دهـد. بنابراين مقصود اين نيست كه براى رفع نيازهاى خود دعا كنيد واز انجام كارهايى كه شما را بـه رفـع نـيـازهـا كـمك مى كند خود دارى ورزيد. بلكه انسان معتقد به خدا مى بايست همچون انسان غير معتقد به خدا در رفع مشكلات زندگى خود كوشا باشد، تفاوت آنها به اين است كه انـسـان غـيـر مـعتقد به خدا به اسباب و وسايل رفع نيازمنديها به چشم استقلالى مى نگرد؛ اما انـسـان مـعـتقد به خدا به چشم وسايط و راه كارهاى ارائه شده و ترتيب داده شده به وسيله خدا كه در تاءثير گذارى خود از اراده خداى متعال مستقل نيستند.
چرا دعا كنيم ؟
هـمـان گـونـه كـه در بـحـث اهـمـيـّت دعـا از ديـدگـاه قـرآن و روايـات اهـل بيت عليهم السلام روشن شد قدر و منزلت انسان نزد خدا و روح عبوديّت و بندگى به دعا، وابسته است .
كـسـى كـه مـى خـواهـد، بـنـده بـاشـد، از بـى بـند و بارى و افسار گسيختگى ، نجات يابد و گـرداب حـوادث روزگـار وتـوطـئه هـاى شـيـاطين به او آسيب نرساند، و كليد رستگارى دنيا و آخـرت را داشـتـه بـاشـد، كسى كه مى خواهد درتمام زندگى ، معشوقى داشته باشد كه همواره همدم اوباشد، در بن بستها، اميدبخش ، درهنگام بلا و مصيبت ، اضطراب و نگرانيها، آرامبخش روح و پناهگاه مطمئن او باشد، بايد دعا كند.
مـمـكـن اسـت گفته شود، ما مى توانيم با كار و كوشش هر چه مى خواهيم بدست آوريم ، همچنانكه جـامعه هاى غير معتقد به خدا ازاين راه نيازمنديهاى خود را بر طرف ساخته اند، بنابراين نيازى به دعا نيست .
در پـاسـخ بـايـد گـفـت : باكار و كوشش مى توان بخشى از نيازهاى انسان يعنى نيازمنديهاى مـادى او را تـاءمـيـن كـرد، امـّا انـسان موجودى است مركب از بعد مادّى و روحى و معنوى ، حتّى كار و كوشش انسان براى رفع نيازهاى مادّى او نبايد خالى از توجه به بعد روحى ومعنوى او باشد و دعا تاءمين كننده نيازهاى روحى ومعنوى انسان و تقويت كننده روح ومحتواى ارزشى نيازهاى مادى انـسـان اسـت . هـرگـز دعـا بـه معناى كنارنهادن كار و كوشش ‍ نيست ، بلكه جهت دار كردن كار و كـوشـش و نـيـز جهت دار كردن رفع نيازهاى مادى انسان است ، كار و كوشش براى رفع نيازهاى مادّى بدون دعا و عبادت ، جهت مناسب را نمى يابد.
اينك به چند فايده ازفوايد دعا توجه كنيد.
الف ـ نزول رحمت : على عليه السلام فرمود:
(اَلدُّعاءُ مِفْتاحُ الرَّحْمَةِ...)(90)
دعاكليد (نزول ) رحمت است ... .
ب ـ رفع همه نيازها: امام صادق عليه السلام فرمود:
(اَكْثِرْ مِنَ الدُّعاءِ فَاِنَّهُ ... لا يُنالُ ما عِنْدَاللّهِ اِلاّ بالدُّعاءِ...)(91)
بسيار دعا كن ... زيرا به آنچه نزد خداست ، جز به وسيله دعا نمى توان رسيد... .
ج ـ شفاى دردها: امام صادق عليه السلام فرمود:
(عَلَيْكَ بِالدُّعاءِ فَاِنَّ فيهِ شِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ)(92)
برتو باد به دعا؛ زيرا درمان هر دردى در آن است .
د ـ دفع بلا: على عليه السلام فرمود:
(بِالدُّعاءِ يُسْتَدْفَعُ الْبَلاءُ)(93)
بلا به وسيله دعا دفع مى گردد.
ه‍ ـ ايمنى ازشيطان : على (ع ) فرمود:
(اَكْثِرِالدُّعاءَ تَسْلَمْ مِنْ سَوْرَةِالشَّيْطانِ...)(94)
بسيار دعاكن ، تا از خشم و غضب شيطان ، سالم بمانى ... .
و ـ رسيدن به مقامى ارجمند نزد خدا: امام صادق (ع ) فرمود:
(... لا تـَقـُلْ اِنَّ الاَْمـْرَ قـَدْ فـُرِغَ مـِنـْهُ، اِنَّ عـِنـْدَاللّهِ عـَزَّ وَجـَلَّ مـَنـْزِلَةً لا تـُنـالُ اِلاّ بِمَسْاءَلَةٍ...)(95)
نـگـو، كـار از كـار گـذشـتـه (ودعـا تـاءثيرى ندارد)؛ زيرا بندگان را نزد خداى بزرگ ، مقام ومنزلتى است كه جز با دعا نمى توان به آن رسيد... .
از ايـن روايـات در مى يابيم كه درتمام صحنه هاى زندگى و براى دستيابى به همه نيازهاى مـادى و مـعـنـوى ، دركـنـار سـعـى و كـوشـش ، بـايـدا ز دعـا، غافل نباشيم وا ز مبداء غيب خود را بى نياز ندانيم ، بلكه به او اميد داشته ، شرايط لازم براى موفقيت درامور را از او خواسته و در تحقق نتيجه و رسيدن به هدف ، خدا را نيز در نظر بگيريم ؛ زيرا اين دو، با هم ملازم و مرتبطند، يعنى دعا بدون تلاش و كوشش ، بى نتيجه است و تلاش بدون دعا و توسل به آفريدگار، مايه غفلت و خلاف شكر نعمت است .(96)
قصد (ورود) و (رجا)(97)
دعا بر دو قسم است :
1ـ دعاهاى مطلق يعنى دعا كننده مطالب و نيازهاى خود را به زبان خود و به هر گونه جملات و بيانى كه مى تواند، در پيشگاه خدا اظهار كند. اين گونه دعاها را دعاهاى غير وارد يا غير ماثور مى نامند.
2ـ دعـاهـاى ماءثور يعنى انشاها و الفاظ مخصوصى كه از معصومى رسيده باشد. اين گونه را دعـاهـاى وارد شده مى نامند كه بعضى از آنها بايد در وقت مخصوص و محلّ معلومى خوانده شود و بـراى بـعـضـى ديـگـر زمـان ومـكانى تعيين نشده است . ثواب و فضيلت اين گونه دعاها براى كـسـى كـه آشـنـا بـه مـعـنـاى آنها باشد، بيش ازنوع اوّل است ؛ زيرامعصومين عليهم السلام به امراض روحى فرد و جامعه آشناتر و براى درخواست حاجت ، چگونگى بيان آن و كيفيت راز و نياز بـا حـق تـعـالى ، آگـاهـتر و بيناتر بوده اند. آنان مى دانستند كه بشر چه نقصى را دارا و چه كمالى را فاقد است . چه بايد بكند و چه بايد بخواهد. از اين رو، سزاوار است دعاكننده ، طرز بيان حاجت و چگونگى درخواست مطالب خود را ازمعصوم فراگيرد، تا اميد بر آورده شدن حاجتش بيشتر و اجرو پاداشش ، فزونتر باشد.
اگـر كـسـى بـتـوانـد از مدارك موجود، با موازين علمى ، صحّتِ صدور دعا از معصوم را به دست آورد، آن را بـه قـصـد ورود بـخـوانـد. ولى اگـرنـتـوانـد دليل معتبر و مدرك قابل اعتمادى پيداكند، و در پژوهشها و بررسيهاى خود به اين نتيجه برسد كـه سـنـد فـلان دعا ضعيف و غير قابل اطمينان است ، نبايد آن را بطور قطعى به معصوم ، نسبت دهـد، بـلكـه بـه امـيـد ثـواب و رسيدن به پاداش مخصوص آن ، بخواند كه إ ن شاءَاللّهُ آن را خواهد يافت ، اگر چه در تشخيص خود به خطا رفته باشد.
يك نكته :
گـاهـى دعا ياعملى كه سند معتبر هم دارد، مربوط به زمان يا مكانى خاص است ، مانند دعاهاى ماه رمضان يا مناجات مسجدكوفه ، اگر كسى بخواهد، آنها را در غير آن زمان و يا غير آن مكان انجام دهـد، در ايـن صـورت بـايـد آن را فـقـط بـه عـنـوان رجـا و احـتـمـال سـودمند بودن به جاى آورد ونه به قصد استحباب قطعى يا ثواب ثابت ، يعنى چنين نيت كند. (به احتمال اينكه مطلوب بوده و ماءجور باشم به جاى مى آورم .)
خـوانـدن زيـارتـهـاى مـخـصـوص درمـكـانهاى مقدس مانند زيارت جامعه كبيره ، امين الله ، وارث و غـيـرايـنـهـا نـيـز كـه در هـر يك خصوصيتى از نظر شخص معصوم يا از نظر زمان ومكان در نظر گـرفـتـه شـده ، در غـيـر مـحـلّ مـخـصـوص ، بـايـد به قصد رجا باشد و همچنين خواندن دعاهاى مـخـصـوص مـانـنـد كـمـيـل ، افـتـتـاح و غـيـره در غـيـر اوقـات اخـتـصـاصـى آنـهـا و خـلاصـه عمل عبادى در اين موارد نيز بايد به عنوان (رجاء) انجام گيرد.
آداب دعا
دعا كردن ، آداب مخصوصى دارد كه رعايت آنها موجب مى شود، دعا به اجابت نزديكتر شود و بى توجهى به آنها، چه بسا موجب بى اثر شدن دعا گردد. اكنون آداب دعا را در زير مى آوريم :
1ـ گـفـتن بِسم اللّهِ الرَّحمنِ الَّرحيمِ در اول دعا. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: دعايى كه بسم الله الرحمن الرحيم در اوّلش باشد، ردّ نمى شود.(98)
2ـ تـمجيد و ستايش خدا، پيش از دعا. محمدبن مسلم مى گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: در كـتـاب اميرالمؤ منين عليه السلام است كه ستايش پيش از دعا و درخواست است . پس هر گاه خدا را خواندى (ودعا كردى ) او را تمجيد كن . عرض كردم : چگونه تمجيدش كنم ؟ فرمود: مى گويى :
(يامَنْ هُوَ اَقْرَبُ اِلَىَّ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ، يا فَعّالاً لِمايُريدُ، يامَنْ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ، يامَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الاَْعْلى ، يا مَنْ هُوَ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْءٌ)(99)
اى كسى كه از رگ گردن به من نزديكترى ، اى كسى كه هر چه را بخواهى ، انجام مى دهى واى كـسـى كـه مـيان مرد و قلبش حايل مى شوى و اى كسى كه در نظر اندازهاى برتر هستى واى آن كه به مانندش چيزى نيست .
3ـ صلوات فرستادن ، امام صادق عليه السلام فرمود:
(لا يَزالُ الدُّعاءُ، مَحْجُوباً حَتّى يُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ)(100)
دعـا پـيـوسـتـه مـحـجـوب اسـت (مـيـان آن واجـابـتـش حـجـاب و پـرده اى حايل است )
تابرمحمد وخاندانش صلوات فرستاده شود.
دعـاهـاى ائمـه عـليـهـم السـلام مـعـمـولاًهـمـراه بـا ذكـر صـلوات بـرمـحـمـد وآل محمد و تكرار صلوات است .
4ـ شفيع قرار دادن انبيا، اوليا وصالحان
5ـ اقـرار بـه گـنـاه و تقصير، زيرا هر قدر انسان عابد و متقى باشد باز هم از انجام تكاليف بندگى بطور كامل ناتوان است تا چه رسد به عامه انسانها كه پر از لغزش و خطايند.
6ـ فـروتـنـى در درگـاه خـدا بـا گـشودن و بالابردن دستها به سوى آسمان و گريه وزارى كردن .
7ـ خواندن دو ركعت نماز قبل از دعا.
8ـ كوچك نشمردن دعا و بزرگ نشمردن حاجت .
9ـ عالى بودن همّت درخواسته ها.(101)
10ـ عـمـومـيـت دادن بـه دعـا يـعـنـى بـراى هـمـه دعـا كـردن ، امـام صـادق (ع ) از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه فرمود:
هـر گـاه يكى از شمادعا كند بايد آن را عموميت دهد و همه را دعا كند؛ زيرا آن به اجابت نزديكتر است .(102)
11ـ پنهان كردن دعا، خداى متعال در قرآن مى فرمايد:
(اُدْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً ...)(103)
خداى خود را با حالت زارى و پنهانى بخوانيد.
12ـ اجـتـمـاع بـراى دعـا. جـاهـايـى كـه دعـا كردن از ريا و خودنمايى ايمن بوده ، بهتر است به صورت دسته جمعى باشد؛ زيرا در قبولى آن مؤ ثرتر است . امام صادق عليه السلام فرمود:
هرگاه پيش آمدى ، پدرم را غمگين مى كرد، زنان و كودكان را جمع كرده ، سپس دعا مى كرد و آنان آمين مى گفتند.(104)
13ـ حسن ظن داشتن به اجابت دعا، امام صادق (ع ) فرمود:
هـرگـاه دعـا كـردى از عـمـق دل تـوجـه كـن و گـمـان تـوايـن بـاشـد كـه حـاجـتت بر درخانه است .(105)
14ـ دعا كردن در زمانها و احوال مناسب زمانها و احوالى كه دعا كردن در آنها، به اجابت نزديكتر اسـت ، عـبـارتـنـد از: دعـا بـعـد ازنـمـازهـاى واجـب ، هـنـگـام اذان ، اوّل ظـهـر، هـنـگـام قـرائت قـرآن ، و زيدن بادها و آمدن باران ، رقّت قلب ، درميدان جنگ ، درنماز وتر، سحرها و بعد از سپيده صبح و... .
دعا كردن بويژه در سحرگاهان از اهميت خاصى برخوردار است . از مردى به نام (عُمَربن اُذَيْنَه ) نقل شده كه گفت : از امام صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود:
هـمـانا در شب ساعتى است كه درك نكند آن را بنده مسلمانى كه در آن نماز گزارد و خداى بزرگ را در آن ساعت بخواند، مگر اينكه اجابت مى شود و اين ساعت در هر شب هست . عرض كردم : خدايت خير دهد، بفرماييد آن ، چه ساعتى از شب است ؟ فرمود: هنگامى كه نيمى از شب بگذرد و آن ساعت وقتى است كه يك ششم از ابتداى نيمه دوم شب بگذرد.(106)
15ـ اصـرار و پـافـشـارى در دعـا، امـام صـادق (ع ) از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه فرمود:
(خـدا رحـمت كند بنده اى را كه از خداى بزرگ حاجتى بخواهد و درخواستن از آن ، پافشارى كند خواه اجابت شود و يا اجابت نشود، سپس اين آيه را تلاوت كرد:
(وَاَدْعُوا رَبّى عَسى اَلاّ اَكُونَ بِدُعاءِ رَبّى شَقِيّاً )(107)
دعـا مـى كـنـم بـه درگاه پروردگار خود، شايد به وسيله دعاى پروردگارم تيره بخت نباشم .(108)
16ـ دعـا كـردن يـا گـريـه وزارى ، خـدا دوسـت دارد انـسان در درگاه او خشوع كند و اوج خشوع ، لرزش دل انسان در برابر خداست و حاصل آن اشك و آه .
در قرآن بندگان خوب خود را چنين توصيف مى كند.
( وَيَخِرُّونَ لِلاَْذْقانِ يَبْكُونَ وَ يَزيدُهُمْ خُشُوعاً)(109)
چهره بر خاك مى مالند و مى گريند و بر خشوع آنان مى افزايد.
در سـيـره پـيـامـبـر، امـيـر مـؤ مـنـان و سـايـر امـامـان مـعـصـوم و بـزرگـان ديـن نقل شده كه گريه وزارى فراوان در درگاه خدا داشته اند.
اگر دل بشكند و اشك جارى شود اميد استجابت دعا بسيار زياد است .
از خدا چه بخواهيم ؟
در تـعـاليـم اسـلام سـفارش شده كه انسان درخواسته هاى خود همتى والا و بلند داشته باشد و هـمـواره در جـهـت خشنودى خدا قدم برداشته و از درگاهش ، سلامتى دين و ايمان ، حفظ و پايدارى اسـلام و نـظام اسلامى ، حسن توفيق ، زندگى سعادتمندانه ، عاقبت به خيرى ، برخوردارى از درجـات شـهـدا، مـحـشور شدن با پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله و خاندان پاكش و مانند آن را طـلب كـنـد و براى چيزهاى بى ارزش و يا كم ارزش دنيا و نيز براى كارهاى حرام يا نشدنى و غير ممكن ، دعا نكند.
نـقـل شـده اسـت كـه مـردى نـزد رسـول خـدا(ص ) آمـد و بـعـد از عـرض سـلام گـفـت : يـا رسـول اللّه ! آيـا مـرا مى شناسى ؟ پيامبر فرمود: توكيستى ؟ مرد گفت : من صاحب آن منزلى از طائف هستم كه در جاهليت ، در فلان روز، به خانه من آمدى و من تو را گرامى داشتم .
رسول خدا(ص ): فرمود: مرحبا به تو! حاجتت را از من بخواه .
آن مرد گفت : دو هزار گوسفند، همراه چوپان مى خواهم !
رسول خدا(ص ) حاجتش را بر آورده ، سپس به اصحاب خود فرمود:
چـه مـى شـد اگـر ايـن مـرد مـانـنـد آن پـيـره زن بـنى اسرائيل از من چيز مهمّى درخواست مى كرد؟ (نـقـل شـده كه حضرت موسى (ع )، از پيره زنى پرسيد:قبر حضرت يوسف (ع ) كجاست ؟ پير زن گـفـت : نـمـى گـويـم ، مگر اينكه ضمانت كنى در روز قيامت ، در بهشت و در درجه تو باشم !!!)(110)
هـمـچـنـيـن از مـردى بـه نـام (رَبـيـعـة بـن كـَعـب ) نـقـل شـده كـه گـفـت : روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله به من فرمود:
اى ربيعه ! تو هفت سال به من خدمت كردى ، آيا حاجتى ازمن نمى خواهى ؟
گـفـتم : يا رسول الله ! به من مهلت بده ، تا فكركنم ، چون شب را، صبح كردم ، نزد حضرت رفتم ، فرمود: اى ربيعه حاجتت را بگو؟ گفتم :
از خدا مى خواهم كه مرا همراه تو، وارد بهشت كند.
رسـول خـدا(ص ) فـرمـود: چـه كـسـى ايـن را بـه تـو تـعـليـم داده ؟ گـفـتـم : يـا رسـول الله كسى به من تعليم نداده و لكن پيش خودم فكر كردم و گفتم : اگر مالى بخواهم ، خواه ناخواه نابود مى شود واگر طول عمر يا اولاد بخواهم ، (باز) عاقبتش مرگ است .
سپس رسول خدا(ص ) ساعتى سرمباركش را پايين انداخته ، بعد فرمود:
من اين كار را ميكنم ، پس تو هم بازياد سجده كردن يارى ام كن .(111)
در دنـبـاله بـحـث چـنـد حـديـث از امـيـرمـؤ مـنـان عـلى عـليـه السـلام نقل مى كنيم :
(سَلُوا اللّهَ الْعَفْوَ وَالْعافِيَةَ وَحُسْنَ التَّوْفيقَ)(112)
از خدا آمرزش گناهان ، سلامت و حسن توفيق را بخواهيد.
(نـَسـْاءَلُ اللّهَ سـُبـْحـانـَهُ مـَنـازِلَ الشُّهـَداءِ وَمـَعـايـَشـَةَ السُّعـَداءِ وَمـُرافـَقـَةَ الاَْنـْبـِيـاءِ وَالاَْبْرارِ)(113)
از خـداى سبحان مرتبه شهيدان ، زندگانى نيكبختان و رفاقت پيمبران و نيكوكاران را درخواست مى كنيم .
(هَبِ اللّهُمَّ لَنارِضاكَ وَاَغْنِنا عَنْ مَدِّالاَْيْدى اِلى سِواكَ)(114)
خـداونـدا! خـشـنـودى خـود را به ما ببخش و ما را از دراز كردن دستها به سوى غير خود بى نياز گردان .
شرايط اجابت دعا
دعـا كـردن شرايطى دارد كه وجود آنها موجب قبولى دعا مى شود. مهمترين آن شرايط، بر اساس روايات اهل بيت عليهم السلام ، به شرح زير است :
الف ـ معرفت و شناخت خدا:
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمود:
( يَقُولُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ مَنْ سَاءَلَنى وَهُوَ يَعْلَمُ اَنّى اَضُرُّ وَاَنْفَعُ اَسْتَجيبُ لَهُ)(115)
خداوند بزرگ مى فرمايد هر كس از من (چيزى ) بخواهد درحالى كه بداند، تنها من ضرر و نفع مى رسانم ، خواسته اش را مستجاب مى كنم .
امـام كاظم عليه السلام فرمود: جمعى به امام صادق عليه السلام عرض كردند: چرا دعامى كنيم و اجـابـت نـمـى شـود؟ امـام فـرمـود: بـراى ايـنـكـه كـسـى را مـى خـوانـيـد كـه او را نـمـى شناسيد.(116)
ب ـ عمل به مقتضاى معرفت :
خداوند تعالى مى فرمايد:
(اَوْ فُوا بِعَهْدى اُوفِ بِعَهْدِكُمْ ...)(117)
به عهد من وفا كنيد، تا به عهدتان و فا كنم ... .
پيامبر اكرم (ص ) فرمود:
(اَلدّاعى بِلا عَمَلٍ كَالرّامى بِلاوَتَرٍ)(118)
دعا كننده بدون عمل همچون تيراندازى است كه زه (دركمان ) ندارد. (يعنى دعاى او بى اثر است ).
از امير مؤ منان عليه السلام درباره آيه (اُدْعُونى اَسْتَجِبْ لَكُمْ) پرسيدند (كه اگر چنين است ) پس چرا ما دعا مى كنيم ، جواب ما داده نمى شود؟ حضرت پاسخ داد:
هـمـانـا دلهـاتـان به هشت خصلت خو كرده است : اوّل ، خدا را شناختيد ولى حقش را ادا نكرديد، با ايـنـكـه بـرشـمـا واجـب شـده بـود. بـنـابـرايـن ، شـنـاخـتـى كـه از خدا داشتيد، شما را بى نياز نـكـرد(119)# ... پـس بـا ايـن كـارها چه دعاهايى بايد مستجاب شود، در حالى كه شما درها و راههاى آن را بسته ايد.(120)
ج ـ كسب حلال و خوردن روزى حلال :
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمود:
(مَنْ اَحَبَّ اَنْ يُسْتَجابَ دُعاؤُهُ فَلْيُطَيِّبْ مَطْعَمَهُ وَمَكْسَبَهُ)(121)
هر كس مى خواهد دعايش ، مستجاب شود، بايد خوراك و درآمدش را پاك كند.
امام صادق عليه السلام فرمود:
(اِذا اَرادَ اَحَدُكُمْ اَنْ يُسْتَجابَ لَهُ فَلْيَطِبْ كَسْبَهُ، وَلْيَخْرُجْ مِنْ مَظالِمِ النّاسِ، وَاِنَّ اللّهَ لا يَرْفَعُ دُعاءَ عَبْدٍ وَ فى بَطْنِهِ حَرامٌ، اَوْعِنْدَهُ مَظْلَمَةٌ لاَِحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ)(122)
هرگاه يكى از شما بخواهد، دعايش مستجاب شود بايد كسب خود را پاك كرده ، از عهده حقوق مردم خـارج شـود وهـمـانـا خـدا، دعـاى بـنده اى كه در شكمش لقمه حرام باشد يا حقى از بندگان خدا نزدش ، باشد، قبول نمى كند.
د ـ حضور قلب و رقّت آن هنگام دعا:
از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود:
خـداى بـزرگ ، دعـايـى را كـه از دل غافل برخيزد، اجابت نمى كند، پس هرگاه دعا كردى ، به دل توجه كن (حضور قلب داشته باش ) و يقين داشته باش كه اجابت مى شود.(123)
همچنين فرمود:
هـرگـاه دل يـكـى از شـمـا رقـت كـرد (ونـرم شـد) در آن حال ، دعا كند؛ زيرا دل تا پاك نشود نرم
نمى شود.(124)
موانع اجابت دعا
در اينجا پاره اى از موانع اجابت دعا مطرح مى گردد.
الف ـ مصلحت نبودن : گاهى حكمت الهى اقتضاى استجابت دعايى را ندارد و مصلحت ايجاب مى كند كـه دعـاى مـا مستجاب نشود؛ زيرا ما از حقيقت امور، مطلع نيستيم . چه بسا كه چيزى براى ماضرر داشته باشد و ما به حسب ظاهر تصوّر مى كنيم مفيد است ، ولى خدا صلاح و فساد و خير و شر ما را بـهـتر مى داند وحكمتش اقتضا مى كند، بعضى از دعاها كه به صلاح نيست مستجاب نشود. على عليه السلام فرمود:
(اِنَّ كَرَمَ اللّهِ سُبْحانَهُ لا يَنْقُضُ حِكْمَتَهُ فَلِذلِكَ لا يَقَعُ الاِْجابَةُ فى كُلِّ دَعْوَةٍ)(125)
هـمـاناكَرم خداى سبحان ، حكمت او را، نقض نمى كند، به همين جهت ، در هر دعايى اجابت واقع نمى شود(يعنى خدا، در دعاها، حكمت و مصلحت را رعايت مى كند و اينكه بعضى دعاها مستجاب نمى شود، به اعتبار اين است كه مصلحت در اجابتِ آن نيست ، نه اينكه در كَرم الهى كوتاهى باشد).
ب ـ گناه : گاهى مقتضى استجابت دعا وجود دارد، ولى بنده در اثر گناه و معصيت مانع اجابت آن مى گردد و از لطف پروردگار محروم مى شود. حضرت على عليه السلام فرمود:
(اَلْمَعْصِيَةُ تَمْنَعُ الاِْجابَةَ)(126)
عصيان و نافرمانى ، مانع اجابت (دعا) مى گردد.
ج ـ سـتم كردن : خداوند به حضرت عيسى بن مريم (ع ) وحى كرد كه به ملا (ومستكبران ) بنى اسـرائيـل بـگـو: ... هـمـانـا مـن دعاى احدى از شما را اجابت نمى كنم ، در حالى كه براى يكى از بندگانم حقى نزد او باشد (يعنى ظلمى نسبت به او كرده باشد).(127)
د ـ مـهـيـّا نـبـودن شـرايـط و زمـان : گاهى مستجاب شدن دعا منوط به فراهم شدن شرايط وزمان مـنـاسـب اسـت ؛ يـعـنـى دعا مستجاب مى شود؛ اما اگر شرايط تحقق آن فراهم نباشد، آشكار شدن استجابت دعا تا آماده شدن شرايط تاءخير مى افتد. يا اينكه خدا اجابت را تاءخير مى اندازد تا انسان بيشتر در درگاه او زارى كند.
امام صادق عليه السلام فرمود:
(مـردى خـدمـت ابـراهـيـم خـليـل (ع ) آمـده ، گـفـت : حـاجـتـى دارم كـه سـه سـال اسـت ، هر چه از خدا طلب مى كنم ، اجابت نمى شود. آن حضرت درجوابش فرمود: خدا وقتى بـنـده اى را دوسـت دارد، دعـايش را به تاءخير مى اندازد، تا او با خدا بيشتر مناجات كند و از او درخواست و طلب نمايد.)(128)
و نيز فرمود:
(إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَدْعُوا فَيُؤَخِّر اِجابَتُهُ اِلى يَوْمِ الْجُمُعَةِ)(129)
مؤ من دعا مى كند و خداوند اجابت آن را تا روز جمعه عقب مى اندازد.

__________________________________________________________
65- طه ، آيه 14.
66- عنكبوت ، آيه 45.
67- بحارالانوار، ج 83، ص 218.
68- فروع كافى ، ج 3، ص 266، اسلاميه .
69- نهج البلاغه ، فيض ، نامه 47، ص 978.
70- بحارالانوار، ج 83، ص 25.
71- نهج البلاغه ، فيض ، خطبه 184، ص 611.
72- مؤ منون ، آيه 2.
73- بحارالانوار، ج 83، ص 21، اسلاميه .
74- همان مدرك ، ص 19.
75- قاموس قرآن ، ج 2، ماده دعو، اسلاميه .
76- مصباح المنير، على مشكينى ، ص 11، مقدمه ، انتشارات ياسر، قم ، با اندك تغيير.
77- همان مدرك .
78- سجده ، آيه 16.
79- بقره ، آيه 186.
80- فرقان ، آيه 77.
81- مؤ من ، آيه 60.
82- بحارالانوار، ج 93، ص 303، اسلاميه .
83- ميزان الحكمة ، ج 3، ص 252، به نقل از كنز الفوايد.
84- بحارالانوار، ج 93، ص 300.
85- اصول كافى ، ج 4، ص 213.
86- همان مدرك .
87- همان مدرك ، ص 214.
88- اصول كافى ، ج 4، ص 210.
89- همان مدرك ، ص 212.
90- بحارالانوار، ج 93، ص 300.
91- اصول كافى ، ج 4، ص 216.
92- همان مدرك ، ص 217.
93- شرح غررالحكم آمدى ، ج 3، ص 213، دانشگاه تهران .
94- بحارالانوار، ج 78، ص 9.
95- اصول كافى ، ج 4، ص 211.
96-مصباح المنير، على مشكينى ، ص 18، مقدمه ، اقتباس .
97- همان مدرك ، ص 18 ـ 20، با ندك تغيير.
98- بحارالانوار، ج 93، ص 313، اسلاميه .
99- اصول كافى ، مترجم ، ج 4، ص 236.
100- اصول كافى ، ج 4، ص 247.
101- #ـ بـه خـاطـر اهـمـيـت ايـن مطلب ، درهمين درس در اين باره بطورجداگانه بحث خواهيم كرد.
102- اصول كافى ، ج 4، ص 242.
103- اعراف ، آيه 55.
104- اصول كافى ، ج 4، ص 242.
105- همان مدرك ، ص 222.
106- اصول كافى ، ج 4، ص 228.
107- مريم ، آيه 48.
108- اصول كافى ، ج 4، ص 224.
109- اسراء، آيه 109.
110- ميزان الحكمه ، ج 3، ص 264، به نقل از تفسير نورالثقلين ، ج 2، ص 474.
111- همان مدرك ، ص 264، به نقل بحارالانوار، ج 93، ص 327.
112- شرح غررالحكم ، آمدى ، ج 4، ص 137، دانشگاه تهران .
113- همان مدرك ، ج 6، ص 189.
114- همان مدرك ، ص 212.
115- بحارالانوار، ج 93، ص 305.
116- ميزان الحكمة ، ج 3، ص 254، به نقل از بحارالانوار، ج 93، ص 368.
117- بقره ، آيه 4.
118- ميزان الحكمه ، ج 3، ص 255، به نقل از بحارالانوار، ج 93، ص 312.
119 - دوم : بـه رسـول خـدا(ص ) ايـمـان آورديـد، ولى سـنّتش را مخالفت كرديد و... سوّم : قرآن خـوانـديد، ولى به آن عمل نكرديد و.. چهارم : گفتيد از آتش دوزخ مى ترسيد، ولى به واسطه مـعـاصـى خـود را به طرف آن مى برديد. پنجم : مى گفتيد راغب بهشت هستيم . ولى كارهايى مى كـرديد كه شما را از بهشت دور مى كرد. ششم : نعمت الهى را مى خورديد ولى شكرش را به جا نـمـى آورديـد. هـفـتـم : خـداونـد شما را به دشمنى با شيطان دستور داد. ولى شما با او دوستى كرديد. هشتم : عيوب مردم را پيش رو قرار داده و عيوب خويش را پشت سر انداختيد.
120- ميزان الحكمة ،ج 3، ص 255، به نقل از بحارالانوار، ج 93، ص 376.
121- همان مدرك ، ص 256، به نقل از بحارالانوار، ج 93، ص 373.
122- همان مدرك ، به نقل از بحارالانوار، ج 93، ص 321.
123- اصول كافى ، ج 4، ص 221.
124- همان مدرك ، ص 227.
125- شرح غررالحكم ، آمدى ، ج 2، ص 514.
126- همان مدرك ، ج 1، ص 231.
127- ميزان الحكمة ، ج 3، ص 258، به نقل از بحارالانوار، ج 75، ص 311.
128- وسائل الشيعه ، ج 4، ص 1113.
129- اصول كافى ، ج 2، ص 355.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page