1420. تقوا در هر زمان
اتق الله فى كل صباح و مساء.
در هر صبح و شام رعايت تقوا كن! (1)
1421. وصيت به تقوى
فى وصيته للحسن و الحسين عليهماالسلام لما ضربه ابن ملجم لعنه الله: اءوصيكما و جميع ولدى و اءهلى و من بلغه كتابى، بتقوى الله، و نظم اءمركم.
وصيتى است به حسن و حسين عليهماالسلام پس از آن كه
ابن ملجملعنت الله عليه
، او را ضربت زد: شما و همه فرزندان و دودمانم و هر كسى را كه نامه من به او برسد توصيه مى كنم به تقواى الهى و نظم امور خويش. (2)
1422. تقوى داروست
ان تقوى الله دواء قلوبكم، و بصر عمى اءفئدتكم، و شفاء مرض اءجسادكم، و صلاح فساد صدوركم، و طهور دنس اءنفسكم، و جلاء عشا اءبصاركم.
همانا تقواى خداوند براى شما دواى درد دل ها است و چشم براى كورى دل ها و شفاى بيمارى جسدها و اصلاح فساد سينه ها و پاكى آلودگى نفوس و روشنايى پرده هاى چشمان. (3)
1423. پيش گرفتن تقوا
اءوصيكم بتقوى الله... داووا بها الاسقام، و بادروا بها الحمام، و اعتبروا بمن اءضاعها، و لا يعتبرن بكم من اءطاعها.
شما را به تقواى خداوندى توصيه مى كنم و اينكه بيمارى هايتان را با اين دوا درمان كنيد، و با همين صفت به پيشواز مرگ برويد و از وخامت عاقبت كسانى كه تقوا را ضايع كردند عبرت بگيريد و مبادا كه پيروان مطيع تقوا از شما پند و عبرت بگيرند. (4)
1424. تقوا بالاترين عمل
لا يقل عمل مع التقوى، و كيف يقل ما يتقبل؟
عملى كه همراه با تقوا باشد كم نيست، چگونه كم خواهد بود عملى كه مورد قبول درگاه خدا باشد؟ (5)
1425. آنچه دل را مى ميراند
من قل ورعه مات قلبه، و من مات قلبه دخل النار.
هر كس ورعش كم شود قلبش مى ميرد و آنكه قلبش بميرد داخل آتش مى گردد. (6)
1426. تقوا پيشه كن
اتق الله بعضى التقى و ان قل، و اجعل بينك و بين الله سترا و ان رق.
تقوا پيشه كن گرچه كم باشد، ميان خود و خدا پرده اى قرار ده گرچه نازك باشد. (7)
1427. بهترين بزرگوارى
لا كرم كالتقوى.
هيچ بزرگوارى، مثل تقوا نيست. (8)
1428. تقوى بورزيد!
اتق الله الذى نفعكم بموعظته، و وعظكم، برسالته، و امتن عليكم بنعمته. فعبدوا اءنفسكم لعبادته، و اخرجوا اليه من حق طاعته.
تقوا بورزيد براى خدا، كه شما را با پند خود منفعت داد و با رسالت پيامبرش شما را نصيحت نمود و با نعمتش به شما احسان فرمود، نفس خود را براى عبادت خداوندى رام و مطيع بسازيد و حركت كنيد به سوى خداوند با اطاعتى كه شايسته او است. (9)
1429. تقواى الهى در تمام موارد
اتقوا الله فى عباده و بلاده، فانكم مسؤ ولون حتى عن البقاع و البهائم.
تقواى الهى را درباره بندگان خدا و شهرها رعايت كنيد؛ زيرا حتى درباره ساختمان ها و حيوانات از شما سؤ ال خواهد شد. (10)
1430. سفارش به تقواى الهى
اءوصيكم، اءيها الناس! بتقوى الله و كثرة حمده على آلائه اليكم، و نعمائه عليكم، و بلائه لديكم. فكم خصكم بنعمة، و تدارككم برحمة!
اى مردم! من شما را نسبت به احسان ها و نعمت هايى كه خدا به شما ارزانى داشته و آزمايشى كه متوجه تان نموده، به تقوا و حمد بسيار خداوند سفارش مى كنم. چه بسيار نعمت هايى كه مخصوص شما نبوده و به رحمت خود شما را مورد عنايت قرار داده است. (11)
1431. نتيجه ترس از خدا
اتقو الله عبادالله! تقية ذى لب شغل التفكر قلبه، و اءنصب الخوف بدنه، و اءسهر التهجد غرار نومه.
اى بندگان خدا! از خدا بترسيد، همچون ترسيدن خردمندى كه انديشه (مبداء و معاد) دل او را به خود مشغول ساخته و ترس (از خدا و رستاخيز) پيكرش را رنجور كرده و عبادت شبانه همان اندك خوابش را هم از او گرفته است. (12)
1432. بهترين سفارش
اءوصيكم عبادالله بتقوى الله فانها خير ما تواصى العباد به، و خير عواقب الامور عندالله.
اى بندگان خدا! شما را به تقواى خدا سفارش مى كنم؛ زيرا اين بهترين سفارشى است كه بندگان به يكديگر مى كنند و در پيشگاه خداوند بهترين پايان امور است. (13)
1433. تقوا كليد هر در بسته
ان تقوى الله مفتاح سداد، و ذخيرة معاد، و عتق من كل ملكة، و نجاة من كل هلكة.
همانا تقواى الهى، كليد هر در بسته و ذخيره آخرت و سبب آزادى از هر بردگى و نجات از هر هلاكتى است. (14)
1434. تعالى بخشيدن به روح
اءسهروا عيونكم، و اءضمرو بطونكم، و استعملوا اءقدامكم، و اءنفقوا اءموالكم، و خذوا من اءجسادكم فجودوا بها على اءنفسكم، و لا تبخلوا بها عنها.
چشمانتان را شب ها بيدار داريد و شكم هايتان را گرسنه و لاغر و پاهايتان را به كار گيريد و اموالتان را انفاق كنيد و از جسم هايتان بگيريد و به جان هايتان ببخشيد و از اين كار بخل و دريغ نورزيد. (15)
1435. تقواى اولياءالله
ان تقواى حمت اءولياءالله محارمه و اءلزمت قلوبهم مخافته، حتى اءسهرت لياليهم، و اءظماءت هواجرهم.
همانا تقواى الهى اولياى خدا را از حرام هاى او بازداشته و ترس از او در دلهايشان جاى داده، چندان كه آنان در شب ها بيدار (براى عبادت) و در روزهاى داغ تشنه (به روزه) نگه داشته است.(16)
1436. تنها مونس
ان تقوى الله دواء داء قلوبكم، و بصر عمى اءفئدتكم، و شفاء مرض اءجسادكم، و صلاح فساد صدوركم، و طهور دنس اءنفسكم، و جلاء عشا اءبصاركم.
همانا تقواى خدا داروى بيمارى قلب هاى شماست و بينايى كورى دل هاى شما و شفاى بيمارى جسم هايتان و باعث اصلاح تباهى سينه هاى شما و پاك كنندهى آلودگى جان هاى شما و جلادهنده تاريكى چشم هاى شما مى باشد.
1437. عدم غفلت از دنيا (17)
ازهد فى الدنيا يبصرك الله عوراتها، و لا تغفل؛ فلست بمغفول عنك!
در دنيا پرهيزگار باش تا خداى بزرگ تو را بر عيب هاى آن بينا گرداند و بى خبر مباش؛ زيرا كه از تو غافل نيستند.
1438. سرانجام تقواپيشگان (18)
اعلموا عبادالله! اءن المتقين ذهبوا بعاجل الدنيا و آجل الاخرة.
اى بندگان خدا! بدانيد كه پرهيزگاران هم از دنيا بهره مندند و هم از آخرت. (19)
1439. امر به تقواى الهى
من كتابه للاشتر حين ولاه مصر: اءمره بتقوى الله، و ايثار طاعته، و اتباع ما اءمر به فى كتابه: من فرائضه و سننه، التى لا يسعد اءحد الا باتباعها، و لا يشقى الا مع جحودها و اضاعتها.
در فرمان استاندارى مصر به مالك اشتر مى فرمايد: امر مى كند او (مالك ) را به تقواى الهى و برگزيدگان فرمان خدا و پيروى از واجبات و مستحبات او كه در كتابش (قرآن كريم ) به آن ها فرمان داده است و هيچ كس جز با انكار و فروگذاشتن آن ها بدبخت نمى شود. (20)
1440. وصف پرهيزگاران
... ان كان فى الغافلين كتب فى الذاكرين، و ان كان فى الذاكرين لم يكتب من الغافلين.
در وصف پرهيزگاران مى فرمايد: اگر در ميان غافلان باشد از شما يادكنندگان خدا قلمداد مى شود و اگر در ميان يادكنندگان خدا باشد، در زمره غافلان نوشته نمى شود.
(كه به زبان ذكر گويند و به دل از خدا غافل باشند.) (21)
1441. پرهيزگاران چگونه اند؟
المتقون فيها (فى الدنيا) هم اءهل الفضائل. منطقهم الصواب، و ملبسهم الاقتصاد، و مشيهم التواضع.
پرهيزگاران در دنيا اهل فضايل اند، گفتارشان راست و لباسشان متوسط و راه رفتنشان با تواضع و فروتنى است.
1442. تقواى الهى را پيشه كن (22)
اءوصيكم بتقوى الله... اءيقضوا بها نومكم، و اقطعوا بها يومكم.
شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم... باتقوا خواب خود را به بيدارى بدل كنيد و روز خود را با آن به پايان رسانيد.
1443. ترس از خدا (23)
كل خوف محقق الا خوف الله فانه معلول... ان هو خاف عبدا من عبيده؛ اءعطاه من خوفه ما لا يعطى ربه، فجعل خوفه من العباد نقدا، و خوفه من خالقه ضمارا و وعدا.
هر ترسى حقيقى است جز ترس از خدا كه بيمار و آفت زده است... اگر كسى از بنده اى از بندگان خدا بترسد، آثار ترس در رفتار او آشكار مى شود، اما در برابر پروردگار خود چنين نيست، پس او ترس از بندگان را نقد مى شمارد و ترس از آفريدگار را نسيه و وعده. (24)
1444. رفتار صحيح در دنيا
اعلموا عبادالله اءن المتقين ذهبوا بعاجل الدنيا و آجل الاخرة، فشاركوا اءهل الدنيا فى دنياهم، و لم يشاركوا اءهل الدنيا فى آخرتهم؛ سكنوا الدنيا باءفضل ما سكنت، و اءكلوها باءفضل ما اءكلت، فحظوا من الدنيا بما حظى به المترفون، و اءخذوا منها ما اءخذه الجبابرة المتكبرون. ثم انقلبوا عنها بالزاد المبلغ؛ والمتجر الرابح. اءصابوا لذة زهد الدنيا فى دنياهم، و تيقنوا اءنهم جيران الله غدا فى آخرتهم. لاترد لهم دعوة، و لا ينقص لهم نصيب من لذة.
اى بندگان خدا! بدانيد كه پرهيزگاران، دنياى زودگذر و آخرت ديرپا را به دست آوردند. با اهل دنيا در دنيايشان شريك شدند و اهل دنيا را در آخرت خود شريك نكردند. در دنيا به بهترين گونه سكونت كردند و از بهترين خوردنى هاى آن خوردند و از دنيا همان بهره اى را بردند كه توانگران خوشگذران مى برند و همان كامى را برگرفتند كه گردنكشان متكبر بر مى گيرند، آن گاه با توشه اى كه به مقصد مى رساندشان و با تجارتى پرسود از دنيا رفتند. در دنياى خود به لذت زهد و بى اعتنايى به دنيا دست يافتند و يقين داشتند كه فرداى قيامت در جوار خداوند هستند، دعايشان هرگز بى اجابت نمى ماند و بهره آنان از خوشى و آسايش هيچ كم نمى گردد. (25)
1445. رفتار پرهيزگار
(المتقى) دنوه ممن دنا منه لين و رحمة.
(پرهيزگار) رفتارش با كسى كه با او معاشرت دارد، توام با نرمش و رحمت است. (26)
1446. نورى در تاريكى ها
اعلموا! اءنه من يتق الله يجعل له مخرجا من الفتن، و نورا من الظلم.
بدانيد كه هر كس تقواى الهى در پيش گيرد، خداوند براى او راه خروجى از فتنه ها قرار دهد و نورى در تاريكى ها.
1447. پرهيزگار از ديدگاه امير (ع) (27)
... يعفو عمن ظلمه، و يعطى من حرمه، و يصل من قطعه، بعيدا فحشه، لينا قوله، غائبا منكره، حاضرا معروفه.
(پرهيزگار) از كسى كه به او ستم كرده، مى گذرد و به آن كه محرومش ساخته عطا مى كند و با كسى كه پيوندش را قطع كرده مى پيوندند، او از دشنام به دور است، سخنش نرم و بدى هايش پنهان و نيكى هايش آشكار است. (28)
1448. توصيف پرهيزگاران
يمسى و همه الشكر، و يصبح و همه الذكر. يبيت حذرا و يصبح فرحا؛ حذرا لما من الغفلة، و فرحا بما اءصاب من الفضل و الرحمة.
در توصيف پرهيزگاران مى فرمايد: شب را آغاز مى كند در حالى كه هم او شكرگزارى حق است و روز را آغاز مى كند در حالى كه هم و غمش ياد خداست. شب را با ترس مى گذراند و روز را با شادمانى، ترس از غفلت خويش كه از آن برحذر داشته شده است و شادمانى به سبب فضل و رحمت خدا كه شامل حال او شده است. (29)
1449. صفت پرهيزگاران
فى صفة المتقين: صبروا اءياما قصيرة اءعقبتهم راحة طويلة.
در وصف پرهيزگاران مى فرمايد: چند صباحى صبر كردند و در پى آن به آسايشى طولانى دست يافتند. (30)
1450. همت هاى والا
لا تعدو على عزيمة جدهم بلادة الغفلات، و لا تنتصل فى هممهم خدائع الشهوات.
(در وصف پرهيزگاران): نادانى غفلت ها بر تصميم آن ها چيره نگردد و تيرهاى خدعه آلود شهوت ها، در اراده ها وهمت هاى آنان كارگر نمى افتد.(31)
1451. بالاترين عزت
لا عز اءعز من التقوى.
هيچ عزتى، عزيزتر و گرامى تر از پرهيزگارى نيست. (32)
1452. وپژگى پرهزگاران
فى صفة المتقين: فهم لانفسهم متهمون و من اءعمالهم مشفقون.
در وصف پرهيزگاران مى فرمايد: خود را متهم مى سازند و از كرده هاى خويش هراسان اند. (33)
1453. خنده و سكوت پرهيزگار
... ان صمت لم يغمه صمته، و ان ضحك لم يعل صوته.
(انسان پرهيزگار) اگر سكوت كند سكوتش وى را اندوهگين نمى سازد و اگر بخندد صدايش به قهقهه بلند نمى شود. (34)
1454. خلوص پرهيزگاران
قد اءخلص لله فاستخلصه.
(از صفات پرهيزگاران): عمل را براى رضاى خدا به جا آورند، پس خداوند هم خلوصشان را بپذيرد. (35)
1455. نياز پرهيزگاران
فى صفة المتقين: حاجاتهم خفيفة، و اءنفسهم عفيفة.
در توصيف پرهيزگاران مى فرمايد: نيازهايشان سبك است و جان هايشان عفيف و بامناعت. (36)
1456. عظمت تقواى الهى
اعتصموا بتقوى الله، فان لها حبلا وثيقا عروته، و معقلا منيعا ذروته.
به تقواى الهى چنگ زنيد؛ زيرا كه تقوا را ريسمانى است دستگيره اش استوار و پناهگاهى است بلندايش تسخيرناپذير.
1457. نشانه هاى پرهيزگاران (37)
فمن علامة اءحدهم اءنك ترى له قوة فى دين... و حرصا فى علم، و علما فى حلم.
از نشانه هاى (پرهيزگاران) اين كه مى بينى آن ها را در دين نيرومند... و در كسب دانش حريص و داراى علم تواءم با حلم اند. (38)
1458. معناى معصوم
اءوصيكم، عبادالله، بتقوى الله، فانها الزمام و القوام، فتمسكوا بوثائقها، و اعتصموا بحقائقها، تؤ ل بكم الى اءكنان الداعة و اءوطان السعة.
اى بندگان خدا! شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم؛ زيرا كه تقوا زمام و قوام است، پس به رشته هاى آن بياويزيد و به حقايقش چنگ زنيد تا شما را به سرمنزل آسايش و جايگاه هاى رفاه برساند. (39)
1459. پناهگاه محكم بشر
اعلموا عبادالله! اءن التقوى دار حصن عزيز، و الفجور دار حصن ذليل... اءلا و بالتقوى تقطع حمة الخطايا.
اى بندگان خدا! بدانيد كه تقوا پناهگاهى محكم و استوار است و بدكارى و گناه حصارى ذلت آور است... آگاه باشيد كه با پرهيزگارى مى توان زهر گناهان را از بين برد. (40)
1460. پرهيزگارى و سلامتى بدن
اءلا اءفضل من صحة البدن تقوى القلب.
آگاه باشيد كه پرهيزگارى دل، از صحت بدن بالاتر است. (41)
1461. زايل كننده پرهيزگارى
من كثر كلامه كثر خطؤ ه، و من كثر خطؤ ه قل حياؤ ه، و من قل حياؤ ه قل ورعه، و من قل ورعه مات قلبه، و من مات قلبه دخل النار.
آن كه زياد حرف بزند اشتباهش زياد خواهد بود و آن كه اشتباهش زياد گردد حيا و شرمش كم شود و كسى كه شرمش كم شود، پرهيزگارى اش كم شود و آن كه پرهيزگارى اش كم گردد قلبش بميرد و آن كه قلبش بميرد داخل جهنم شود.
1462. جلوگيرى از سقوط در مهلكه (42)
الزهد ثروة، و الورع جنة.
زهد ثروت، و پرهيزگارى سپر (از سقوط در مهلكه ها) است. (43)
1463. انسان پارسا
قال عليه السلام لهمام فى وصف المتقين: اءرادتهم الدنيا فلم يريدوها.
به همام در توصيف پرهيزگاران مى فرمايد: دنيا آنان را خواست، اما آنان دنيا را نخواستند. (44)
1464. سرور اخلاق
التقى رئيس الاخلاق.
پرهيزگارى، سرور و رئيس اخلاق است. (45)
1465. بزرگى و پرهيزكارى
لا كرم كالتقوى.
هيچ بزرگى و ارجمندى به پاى پرهيزگارى نرسد. (46)
1466. نشانه ايمان
الايمان اءن تؤ ثر الصدق حيث يضرك، على الكذب حيث ينفعك، و الا يكون فى حديثك فضل عن عملك، و اءن تتقى الله فى حديث غيرك.
نشانه ايمان آن است كه راستگويى را در آن جا كه به زيان توست به دروغ گويى كه به سود توست برگزينى، بيش از آن چه عمل مى كنى نگويى و در نقل حديث از ديگران تقواى الهى را منظور دارى. (47)
1467. عمل در درگاه خداوند
لا يقل عمل مع التقوى، و كيف يقل ما يتقبل؟
هيچ كارى كه باتقوا همراه است كم محسوب نشود، چگونه مى توان كم شمرد آن عملى كه قبول درگاه حق شده است؟
1468. حالات پرهيزگاران (48)
فى صفة المتقين: غضوا اءبصارهم عما حرم الله عليهم، و وقفوا اءسماعهم على العالم النافع لهم.
در صفت مردم باتقوا فرمود:
چشمان خود را از آن چه كه به آنان تحريم فرموده است پوشيدند و گوش هاى خود را به آن علم كه براى آنان سودمند است فرا دادند. (49)
1469. تقوا، دواى درد جان ها
ان تقوى الله دواء داء قلوبكم، و بصر عمى اءفئدتكم، و شفاء مرض اءجسادكم.
همانا تقواى خداوندى براى شما دواى درددل ها است و چشمى براى كورى دل ها و شفاى بيمارى جسدها. (50)
بخش هفتم: تقوا
- بازدید: 7347