فصل چهارم(وهّابيّت و خداشناسى )

(زمان خواندن: 7 - 13 دقیقه)

يكى از مسايلى كه ابن تيميّه بنيان گذار فكرى وهّابيّت، به نشر آن همّت گماشت اعتقاد به جسمانيت خداوند متعال و اثبات لوازم جسمانيّت مانند: قرار گرفتن بر روى كرسى، خنديدن، راه رفتن و مانند اين‏ها براى حقّ تعالى بود.
ابن تيميّه گفته است:
وليس فى كتاب اللّه ولا سنّة رسوله ولا قول أحد من سلف الأمّة وأئمّتها أنّه ليس بجسم وأنّ صفاته ليست أجساما وأعراضا؟! فنفى المعانى الثابتة بالشرع والعقل بنفى ألفاظ لم‏ينف معناها شرع ولا عقل، جهل وضلال(1)؛ در كتاب خدا و سنّت رسول اكرم [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] و هم‏چنين در گفتار سلف امّت (صحابه) و پيشوايان دينى نيامده كه خداوند جسم نيست و صفات او از جسمانيّت و عَرَض بودن منزّه است. انكار يك معنايى كه شرع و عقل آن را نفى نكرده، يك نوع نادانى و گمراهى است.
او در ادامه مى‏گويد:
والكلام في وصف اللّه بالجسم نفيا وإثباتا بدعة، لم يقل أحد من سلف الأمّة وأئمتها إنّ اللّه ليس بجسم، كما لم يقولوا إنّ اللّه جسم(2)؛ نفى و اثبات جسمانيّت خداوند متعال بدعت است و كسى از بزرگان گذشته نگفته است كه خداوند جسم نيست، همان‏گونه كه گفته نشده او جسم است.
در جاى ديگر مى‏گويد:
فإسم المشبّهة ليس له ذكر بذمّ، في الكتاب والسنّة ولاكلام أحد من الصحابة والتابعين(3)؛ در قرآن و روايات، مذمتى از مشبهه به ميان نيامده و سخنى هم از صحابه و تابعين در اين باره نقل نشده است.
2. هيئت عالى افتاى سعودى و جسمانيّت خداوند تعالى:
هيئت عالى افتاى سعودى در پاسخ به پرسش درباره جسمانيّت خداوند تعالى نوشته است:
ونظرا إلى أنّ التجسيم لم يرد في النصوص نفيه ولا إثباته فلايجوز للمسلم نفيه ولا إثباته؛ لأنّ الصفات توقيفيّة(4)؛ با توجّه به اين كه درباره جسمانيّت خداوند نفيا و اثباتا در روايات گفت‏وگو نشده است، بنابراين، نبايد سخنى گفته شود؛ چون صفات خداوند توقيفى(5) است.
3. خداى وهّابيّت مى‏خندد:
ابن تيميّه در رساله عقيدة الحمويّه مى‏نويسد:
خداوند مى‏خندد و روز قيامت در حال خنده بر بندگان خود تجلّى مى‏كند(6).
4. خداى وهّابيّت از عرش به زير مى‏آيد:
ابن تيميّه مى‏گويد:
خداوند هر شب هر گونه‏اى كه بخواهد به آسمان دنيا فرود مى‏آيد و مى‏گويد: آيا كسى هست كه مرا بخواند تا اجابتش كنم و طالب مغفرتى هست كه او را ببخشم ... ؟ خدا اين كار را تا طلوع فجر انجام مى‏دهد.
وى پس از نقل مطلب بالا مى‏نويسد:
فمن أنكر النزول أو تأوّل فهو مبتدع ضالّ(7)؛ هر كس فرود آمدن خدا را به آسمان دنيا انكار يا توجيه كند، بدعت‏گذار و گمراه است.
ابن بطوطه در سفرنامه خود مى‏نويسد:
ابن تيميّه در مسجد جامع دمشق كه من حضور داشتم، بر بالاى منبر گفت: إنّ اللّه ينزل إلى السماء الدنيا كنزولي هذا؛ خداوند به آسمان دنيا فرود مى‏آيد، هم‏چنان كه من از پلّه‏هاى اين منبر فرود مى‏آيم، سپس يك پلّه پايين آمد.
ابن الزهراء، از فقهاى مالكى اعتراض كرد و اظهارات وى را به اطّلاع ملك ناصر رساند، وى دستور داد تا او را زندانى كردند و در زندان از دنيا رفت(8).
5. خداى وهّابيّت با چشم قابل رؤيت است:
ابن تيميّه در كتاب منهاج السنّة كه ردّى بر كتاب منهاج الكرامه علاّمه حلّى است، مى‏نويسد:
در اين كه خداوند در قيامت با چشم قابل رؤيت هست، گفتار سلف و پيشوايان امّت اسلامى و جمهور مسلمانان از مذاهب چهارگانه مى‏باشد و علماى حديث، احاديث متواتر در اين زمينه از پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نقل كرده‏اند(9).
6. خداى وهّابيّت نمى‏تواند همه جا باشد:
از هيئت عالى افتاى سعودى پرسيده شده: از نظر شرعى حكم كسى كه معتقد است كه خداوند همه‏جا وجود دارد چيست؟ و چگونه مى‏شود به او پاسخ داد؟ هيئت عالى پاسخ داده:
عقيده اهل سنّت اين است كه خداوند بالاى عرش قرار گرفته و در درون جهان نيست؛ بلكه خارج از اين عالم مى‏باشد.
و دليل بر علوّ خداوند و بالا بودن او از مخلوقات، همان نزول قرآن از طرف اوست و مسلّم است كه نزول همواره از بالا به پايين صورت مى‏گيرد، همان گونه كه در قرآن نيز آمده است: «وَأَنزَلْنَآ إِلَيْكَ الْكِتَـبَ بِالْحَقِّ ...»(10)؛ ما قرآن را به سوى تو به حقّ نازل نموديم. تا آن جا كه مى‏نويسند:
رسول گرامى [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] از كنيزى كه مى‏خواست او را آزاد نمايد، پرسيد: خداوند كجاست؟ پاسخ داد: در آسمان‏هاست. حضرت پرسيد: من چه كسى هستم؟ پاسخ داد: پيامبر خدا.
آن‏گاه حضرت به صاحب آن كنيز فرمود: او شخص باايمانى است و مى‏توانى وى را در راه خدا آزاد نمايى.
و هم‏چنين رسول اكرم [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] فرمود: من امين كسى هستم كه در آسمان‏هاست و اخبار آسمان هر صبح و شب به اطّلاع من مى‏رسد.
آن گاه هيئت عالى افتاى سعودى مى نويسد:
من اعتقد أنّ اللّه في كلّ مكان فهو من الحلوليّة، ويردّ عليه بماتقدّم من الأدلّة على أنّ اللّه فى جهة العلوّ، وأنّه مستو على عرشه، بائن من خلقه، فإن انقاد لما دلّ عليه الكتاب والسنّة والإجماع، وإلاّ فهو كافر مرتدّ عن الإسلام؛ هر كس معتقد باشد كه خداوند همه جا هست، قائل به حلول و دخول خداوند در درون عالم شده، بايد به چنين فردى با دليل ثابت كرد كه خداوند بر بالاى عرش قرار دارد و خارج از جهان مى‏باشد و اگر نپذيرفت، او كافر و مرتدّ و خارج از اسلام است(11).
7. خداى وهّابيّت مى‏تواند بر روى پشه قرار گيرد:
ابن تيميّه مى‏گويد:
ولو قد شاء لاستقرّ على ظهر بعوضة فاستقلّت به بقدرته ولطف ربوبيّته فكيف على عرش عظيم(12)؛ اگر خداوند بخواهد با قدرت خويش مى‏تواند بر پشت يك پشه‏اى هم قرار گيرد، پس چگونه نتواند بر روى عرش استقرار بيابد؟
8. خداى وهّابيّت نوجوان و مو فرفرى است:
ابو يعلى از ابن عبّاس نقل كرده كه پيامبر گرامى [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] فرمود:
رأيت ربّي عزّ وجلّ، شابّ أمرد جعد قطط، عليه حلية حمراء؛ خداوند را به صورت نوجوانى ديدم كه هنوز موى صورتش در نيامده، سرش پرمو، پيچ پيچ (فرفرى) و داراى زيور و آلات سرخ بود.
ابو يعلى در كتاب ديگرش گفته:
ابوزرعه دمشقى اين روايت را صحيح شمرده ... و احمد بن حنبل گفته: هذا حديث رواه الكبّر عن الكبّر، عن الصحابة عن النبي [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] ، فمن شك فى ذلك أو في شى‏ء¨ منه فهو جهميّ لا تقبل شهادته ولا يُسلّم عليه، ولا يُعاد في مرضه(13)؛ اين حديث را بزرگان از بزرگان از صحابه روايت كرده‏اند و هر كس در صحّت اين روايت شك نمايد او جهمى و شهادت او پذيرفته نيست، به او نبايد سلام داد و به هنگام بيمارى از وى نبايد عيادت كرد.
9. خداى وهّابيّت مبتلا به درد چشم مى‏شود:
شهرستانى متوفّاى 548، بعد از نقل خرافات مشبهه مى‏نويسد:
وزادوا فى الأخبار أكاذيب وضعوها ونسبوها إلى النبي ـ عليه الصلاة والسلام ـ وأكثرها مقتبسة من اليهود فإن التشبيه فيهم طباع حتّى قالوا: اشتكت عيناه فعادته الملائكة وبكى على طوفان نوح حتّى رمدت عيناه(14)؛ مشبهه احاديث دروغين ساخته و به پيامبر اكرم، عليه الصلاة والسلام، نسبت داده‏اند و اكثر اين روايات ساختگى برگرفته از يهود مى‏باشد، زيرا تشبيه، اساس آيين يهود است تا جايى كه گفته‏اند: چشمان خداوند ـ تبارك وتعالى ـ به درد آمد و ملائكه به عيادت او رفتند و خداوند بر طوفان نوح كه باعث نابودى انسان‏ها شد، به قدرى گريه كرد كه چشمانش به درد آمد و تار گرديد.
10. خداى وهّابيّت با پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مصافحه مى‏كند:
بنا به نقل شهرستانى، مشبهه از پبامبر گرامى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نقل مى‏كنند كه فرمود:
لقيني ربّي فصافحني وكافحني ووضع يده بين كتفي حتّى وجدت برد أنامله(15)؛ با خداوند ملاقات كردم و او با من مصافحه كرد و به من بوسه داد و دستش را ميان شانه‏هايم نهاد و من سردى انگشتان خدا را احساس كردم.
11. خداى وهّابيّت غير از ريش و عورت، همه چيز دارد:
ابو بكر ابن عربى مى‏گويد:
فردى كه مورد وثوق من بود نقل كرد كه ابويعلى (امام و پيشواى ابن تيميّه) مى‏گويد: إذا ذكر اللّه تعالى وما ورد من هذه الظواهر في صفاته، يقول: ألزموني ماشئتم فإنّي ألتزمه، إلاّ اللحية والعورة(16)؛ نسبت به آن‏چه كه در صفات حقّ گفته مى‏شود، از قول من نقل كنيد و هر عضوى را جز ريش و عورت، ملتزم مى‏شوم.
12. پيامبر وهّابيّت در كنار خداى آنان جلوس مى‏كند:
ابن قيّم شاگرد ابن تيميّه مى‏نويسد:
إنّ اللّه يجلس على العرش، ويجلس بجنبه سيّدنا محمّد [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله [ وهذا هو المقام المحمود(17)؛ خداوند بر روى عرش مى‏نشيند و رسول اكرم [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] نيز در كنار او جلوس مى‏كند و اين همان مقام محمود و شايسته‏اى است كه قرآن وعده داده است.
13. خداى وهّابيّت چهار انگشت بزرگ‏تر از عرش است:
ابن عربى در تفسير آيه شريفه «الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى(18)» مى‏گويد:
«إنّه جالس عليه، متّصل به، وأنّه أكبر بأربع أصابع، إذ لايصحّ أن يكون أصغر منه، لأنّه العظيم، ولا يكون مثله لأنّه «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْ‏ءٌ »(19) فهو أكبر من العرش بأربع أصابع؛ خداوند بر روى عرش مى‏نشيند و چهار انگشت از عرش بزرگ‏تر (پهن‏تر) مى‏باشد؛ زيرا خداوند عظيم است و نمى‏شود كه با عرش يك‏سان باشد و از اين روى، چهار انگشت از عرش بزرگ‏تر مى‏باشد(20). طبرى در تفسير خود در ذيل آيه شريفه «وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَوَاتِ وَالاْءَرْضَ(21)» از عبد اللّه بن خليفه از رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نقل كرده كه فرمود: وإنّه ليقعد عليه فما يفضّل منه مقدار أربع أصابع، ثمّ قال بأصابعه(22)؛ خداوند بر روى كرسى مى‏نشيند و از هر طرف به مقدار
چهار انگشت از كرسى پهن‏تر مى‏باشد، آن‏گاه حضرت فرمود: به مقدار چهار انگشت خداوند.
ديلمى از عبد اللّه عمر نقل كرده كه مى‏گويد:
إنّ اللّه عزّ وجل ملأ عرشه يفضّل منه كما يدور العرش أربعة أصابع بأصابع الرحمن عزّوجل(23)؛ خداوند، عرش خود را پُر مى‏كند به‏طورى كه از هر طرف، چهار انگشت به اندازه انگشت خداوند، بيشتر مى‏آيد.
14. كرسى در اثر سنگينى خداى وهّابيّت ناله مى‏كند:
سيوطى با سندهاى مختلف از عمر نقل مى‏كند كه گفت:
زنى خدمت رسول اكرم [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] رسيد و گفت: دعا كن خداوند مرا وارد بهشت سازد، رسول گرامى [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] خدا را به عظمت ياد كرد و فرمود: «إنّ كرسيّه وسع السماوات والأرض، وإنّ له أطيطا كأطيط الرحل الجديد إذا ركب من ثقله(24)؛ كرسى خداوند، سراسر آسمان و زمين را فرا گرفته است و هنگامى كه خداوند بر روى كرسى قرار مى‏گيرد، در اثر سنگينى، از كرسى ناله‏اى همانند ناله شتر بچه خارج مى‏شود.
و هيثمى در كتاب مجمع الزوائد اين روايت را صحيح دانسته است(25).
15. خداى وهّابيّت دوان دوان راه مى‏رود:
از هيأت عالى افتاى سعودى پرسيدند: «هل للّه صفة الهرولة؟؛ آيا خداوند متصف به صفت هروله (دوان دوان رفتن) مى‏باشد؟» پاسخ دادند:
نعم! صفة الهرولة على نحو ما جاء في الحديث القدسي الشريف على ما يليق به قال تعالى: إذا تقرّب إليّ العبد شبرا تقرّبت إليه ذراعا، وإذا تقرّب إليّ ذراعا تقرّبت منه باعا، وإذا أتاني ماشيا أتيته هرولة؛ رواه البخارى ومسلم(26)؛ آرى، صفت هروله (دوان دوان رفتن) خدا در حديث قدسى كه بخارى و مسلم نقل كرده‏اند آمده كه خداوند فرموده: اگر بنده‏اى يك وجب به من نزديك شود، من يك ذراع (نيم متر) به او نزديك خواهم شد و اگر او يك ذراع به طرف من بيايد، من به قدر فاصله انگشتان دو دست كه به صورت افقى باز شود (بيش از يك متر و نيم) به او نزديك خواهم شد، اگر او قدم زنان به طرف من بيايد، من دوان دوان به طرف او خواهم رفت.
بن باز، مفتى اعظم سابق عربستان در پاسخ به استفتايى اين چنين نوشته:
________________________________________
(1) التأسيس فى ردّ أساس التقديس، ج 1، ص 101.
(2) الفتاوى، ج 5، ص 192.
(3) بيان تلبيس الجهميّة فى تأسيس بدعهم الكلاميه، ج 1، ص 109.
(4) فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلميّة والإفتاء، ج 3، ص 227.
(5) يعنى فقط آن‏چه را كه در روايات و آيات آمده، مى‏شود به زبان آورد.
(6) مجموعة الرسائل الكبرى، رساله يازدهم، ص 451.
(7) همان.
(8) رحلة ابن بطوطه، ص 113.
(9) «أمّا إثبات روءية اللّه تعالى بالأبصار في الآخرة فهو قول سلف الأمّة وأئمّتها وجماهير المسلمين من أهل المذاهب الأربعة وغيرها وقد تواترت فيه الأحاديث عن النبي [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم [ عند علماء الحديث،» منهاج السنّه ج3 ص341.
(10) مائده (5) آيه 48.
(11) فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلميّة والإفتاء، ج 3، ص 216 و 218.
(12) التأسيس فى ردّ أساس التقديس، ج 1، ص 568 .
(13) طبقات الحنابله، ج 3، ص 81، ح 82 و أبو يعلى، إبطال التأويلات، ج 1، ص 141.
(14) ملل ونحل، ج 1، ص 153.
(15) الملل والنحل، ج 1، ص 100.
(16) العواصم من القواصم، ص 210؛ الطبعة الحديثة، ج 2، ص 283 و دفع شبه التشبيه بأكف التنزيه، ص 95 و 130 (حاشيه).
(17) بدائع الفوائد، ج 4، ص 39.
(18) طه (20) آيه 5.
(19) شورى (42) آيه 11. «هيچ چيز همانند او نيست».
(20) العواصم من القواصم، ص 209.
(21) بقره (2) آيه 255.
(22) جامع البيان، ج 3، ص 16.
(23) فردوس الأخبار، ج 1، ص 219.
(24) قال السيوطي: وأخرج عبد بن حميد وابن أبي عاصم في السنة والبزار وأبو يعلي وابن جرير وأبو الشيخ والطبراني وابن مردويه والضياء المقدسى في المختارة عن عمر، «أنّ إمرأة أتت النبي [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ] فقالت: أدع اللّه أن يدخلني الجنّة، فعظمّ الرب تبارك وتعالى وقال : «إنّ كرسيّه وسع السماوات والأرض، وإنّ له أطيطا كأطيط الرحل الجديد إذا ركب من ثقله». درّ المنثور، ج 1، ص 328.
(25) هيثمى مى‏گويد: «رواه البزار ورجاله رجال الصحيح». مجمع الزوائد، ج 1، ص 83.
و در جاى ديگر مى‏گويد: «رواه أبو يعلى فى الكبير ورجاله رجال الصحيح غير عبد اللّه بن خليفة الهمذانى وهو ثقة». مجمع الزوائد، ج 10، ص 159.
(26) فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث والإفتاء، ج 3، ص 196، فتواى شماره 6932.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page