فضائل اميرمؤمنان(عليه السلام) از زبان عمر

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

فضائل اميرمؤمنان(عليه السلام) از زبان عمر
على(عليه السلام) در تحت عرش الهى

خطيب خوارزمى و ديگران با ذكر سند از عمر بن خطاب نقل كرده اند كه گفت: رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
«إنّ عليّاً و فاطمة و الحسن و الحسين في حظيرة القدس، في قبة بيضاء، سقفها عرش الرّحمان عزّ وجلّ».(75)
به درستى كه على، فاطمه، حسن و حسين در بالاترين جايگاه بهشت زير گنبد سفيد رنگى هستند كه سقفش عرش خداوند رحمان است.
احتجاج به امتيازات ايراد شده از ناحيه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) براى على(عليه السلام) و اعتراف باينكه يكى از آنها از آنچه آفتاب بر آن تابيده بهتر بود
متقى هندى با ذكر سند از مأمون (خليفه عباسى) و او از پدرش هارون و او از مهدى و او از منصور (دوانيقى) و او از پدرش محمّد ـ و او از پدرش عبدالله بن عبّاس نقل نموده كه گفت: شنيدم عمر بن خطاب مى گفت: از بدگويى درباره على بپرهيزيد چون من از پيامبر درباره او ويژگى هايى را مى دانم كه اگر يكى از آنها در آل خطّاب بود براى من دوست داشتنى تر از تمام دنيا بود.
من و ابوبكر و ابوعبيده همراه چند نفر از اصحاب رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم) مى رفتيم تا رسيديم به درب خانه اُمّ سلمه(76) در حاليكه على دم در ايستاده بود.
پس گفتيم مى خواهيم به خدمت پيامبر برسيم. على گفت: هم اكنون حضرتش از خانه بيرون مى آيد، كه بيرون آمد و ما از ديدنش خوشحال شديم.
آنگاه در حاليكه تكيه بر على بن ابى طالب كرد با دست به شانه او زد و فرمود:
«انك مخاصم تخاصم، أنت أوّل المؤمنين ايماناً، و أعلمهم بأيّام الله، و أوفاهم بعهده، و أقسم بالسّويَّه، و أرأفهم بالرّعية، و أعظمهم رزيةً، و أنت عاضدى، و غاسلى، و دافنى، و المتقدّم الى كلّ شدة و كريهة، و لن ترجع بعدى كافراً، و أنت تتقدّمنى بلواء الحمد و تذود عن حوضى»(77)
همانا تو ]اى على[ با دشمن دست بگريبان شوى و دشمن به روياروئى تو برخيزد، در حاليكه تو نخستين مؤمنى باشى كه ايمان آورده، و آگاه ترين مؤمنان به رخدادهاى جهان، و وفادارترين مؤمنان به عهد الهى، و عادل ترين مؤمنان در تقسيم بيت المال بطور مساوى و مهربان ترين مؤمنان نسبت به زيردستان و بزرگترين مؤمنان در ابتلا به مصائب و گرفتاريها.
و تو ]اى على[ بازوى كمك كار من و غسل دهنده و دفن كننده ام، و پيشرو و دست به گريبان با هرگونه سختى و امر ناخوشايندى باشى، و هرگز پس از من به كفر گرايش نجوئى و تو در قيامت جلو دار من با پرچم حمد باشى و بيگانگان را از حوض كوثر برانى.
توضيح: عده اى از اعلام محدّثين و تاريخ نگاران از جمله: اسكافى(78)، ابن عساكر(79)، ابن ابى الحديد(80) و سيوطى(81) اين گونه نقل كرده اند:
«أبشر يا على بن ابى طالب انك مخاصم و انك تخصم الناس بسبع لايجاريك احد فى واحدة منهنّ»
و خطيب خوارزمى(82) و محب طبرى(83) با اضافه كردن حديث ذيل نقل كرده اند:
«أنت منّى بمنزلة هارون من موسى إلاّ أنّه لانبىّ بعدى»
و آمرتسرى با اضافه كردن فراز ذيل نقل كرده است:
«يا على من أحبّك فقد أحبّنى و من أحبّنى فقد أحبّ الله، و من أحبّ الله تعالى دخله الجنّة. و من أبغضك فقد أبغضنى و من أبغضنى فقد أبغضه الله تعالى و أدخله النّار»(84)
ـ اى على هر كس ترا دوست بدارد مرا دوست داشته، و كسى كه مرا دوست بدارد خدا را دوست داشته، و كسى كه خدا را دوست بدارد داخل بهشتش كند. و كسى كه نسبت به تو بغض و كينه داشته باشد، پس با من بغض داشته و كسى كه بغض مرا داشته باشد خداوند هم نسبت به او بغض ورزد و داخل آتشش نمايد.

________________________________________
75 ـ مناقب: ص214، فصل 19
تاريخ دمشق ابن عساكر، بخش امام حسن، ص122، به نقل از على بن عمر دار قطنى،
فرائد السمطين حموينى: 1/49 شماره 14
كنز العمّال متقى هندى ـ بشرح مندرج در منتخب آن چاپ حاشيه مسند احمد 5/92 به روايت از ابن عساكر
القول الفصل سيد علوى حداد حضرمى، ص29، چاپ جاوه به نقل از ابن عساكر، دار قطنى، و طبرانى
اهل البيت توفيق ابوعلم مصرى، ص 125
مناقب سيدنا على، عينى حنفى، ص20
ارجح المطالب امرتسرى، ص311.
76 ـ او يكى از زنان پيامبر بود.
77 ـ كنز العمّال 13/117 شماره 36378.
78 ـ نقض العثمانيه جاحظ، ص21 چاپ مصر نيز ص292 رجوع شود.
79 ـ تاريخ دمشق، بخش امام على، 1/132 ـ 133.
80 ـ شرح نهج البلاغه، 13/230، به نقل از نقض العثمانيه ابوجعفر اسكافى.
81 ـ لئالى مصنوعه 1/167.
82 ـ مناقب، فصل 5، ص19.
83 ـ رياض النضره، 2/18 و106 بنقل از الموافقه ابن سمان.
84 ـ ارجح المطالب، ص518 .