در حديث حسن و حسين دو سيد جوانان اهل بهشتند

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

داعى: آن حديث شريف ثابت مسلم آن است كه رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله فرمود: الحسن والحسين سيدا شباب اهل الجنة وابوهما خيرمنهما و بسيارى از علماى شما نقل نموده‏ اند اين حديث را از قبيل خطيب خوارزمى در مناقب (1) و مير سيد على همدانى در مودة هشتم از مودة القربى (2) و امام ابوعبدالرحمن نسائى سه حديث در خصائص‏ العلوى (3) و ابن‏ صباغ مالكى در فصول المهمه (4) و سليمان بلخى حنفى در باب 54 ينابيع المودة (5) از ترمذى و ابن ‏ماجه و امام احمد بن حنبل و سبط ابن‏ جوزى در تذكرة (6) و امام احمد بن حنبل در مسند (7) و ترمذى در سنن (8) و محمد بن يوسف گنجى شافعى در باب 97 كفاية الطالب،(9) بعد از نقل اين حديث گويد: امام اهل حديث ابوالقاسم طبرانى در معجم ‏الكبير (10) در شرح حال امام حسن عليه ‏السلام جمع نموده است جميع طرق اين حديث شريف را از بسيارى از صحابه پيغمبر صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله از قبيل اميرالمؤمنين على بن ابى ‏طالب عليه ‏السلام و خليفه ثانى عمر بن ‏الخطاب و حذيفه يمانى و ابوسعيد خدرى و جابربن عبداللّه‏ انصارى و ابوهريره و اسامة بن زيد و عبداللّه‏ بن عمر. آن ‏گاه محمد بن يوسف اظهارنظر نموده، گويد:
اين حديثى است حسن كه رسول اكرم صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله فرمود: الحسن والحسين سيدا شباب اهل الجنة وابوهما خيرمنهما (و در بعضی از اخبار) افضل منهما (11) و انضمام اسناد اين حديث به يك‏ديگر دليل بر صحت اين حديث مى‏ باشد ـ انتهى.
و نيز حافظ ابونعيم اصفهانى در حليه و ابن ‏عساكر در تاريخ كبير (12) و حاكم در مستدرك و ابن‏ حجر مكى در صواعق (13) و بالاخره اتفاقى اكابر علماى شما مى ‏باشد كه اين حديث از لسان درربار رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله جارى شده است.
شيخ : ديگر منكر اين خبر احدى نمى‏ شود كه رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله فرمود: ما ينبغى لقوم فيهم ابوبكر ان يتقدم عليه غيره.(14) اين خبر خود دليل حق تقدم ابى‏ بكر است بر عموم امت، براى آن كه مى ‏فرمايد: سزاوار نيست براى قومى كه ابى ‏بكر در ميان آنها باشد و ديگرى را بر او مقدم دارند.
داعى : متأسفم كه آقايان محترم چرا بدون فكر به هر خبرى توجه مى‏ نماييد! اگر اين خبر فرموده رسول اكرم صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله بوده، چرا خود عمل به آن نمى ‏نمود كه با بود ابى ‏بكر، على عليه ‏السلام را مقدم مى ‏داشت. در قضيه مباهله مگر ابى‏ بكر حاضر نبود كه على را مقدم بر او داشت؟ در غزوه تبوك با بود ابى‏ بكر كاردان پيرمرد، چرا على عليه ‏السلام را خليفه خود قرار داد؟! در سفر مكه چرا ابى‏ بكر را معزول و على عليه ‏السلام را منسوب براى ابلاغ رسالت و قرائت سوره برائت نمود؟! در مكه با بود ابى ‏بكر چرا على عليه ‏السلام را با خود براى بت شكنى برد حتى به روى شانه خود سوار كرد و امر به شكستن بت هبل نمود؟! با بود ابى ‏بكر چرا على عليه ‏السلام را براى حكومت و دعوت مردم يمن فرستاد و علاوه بر همه، با بود ابى‏ بكر على را چرا وصى خود قرار داد؟!
شيخ : حديث بسيار ثابتى از رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله رسيده كه ابدا مورد انكار نيست كه عمر و بن ‏عاص گفت: روزى به پيغمبر عرض كردم: يا نبى ‏اللّه‏، احب زنان عالم به سوى شما كيست؟ فرمودند: عايشه، عرض كردم: احب مردان به سوى شما كيست؟ فرمودند: پدر عايشه ابى ‏بكر. پس به همين جهت كه محبوب پيغمبرند حق تقدم دارند بر تمام امت و اين خود يك دليل قاطع است بر خلافت ابى‏ بكر ـ رضى ‏اللّه‏ عنه.
*************************
1-مناقب، ص 284، ح 279.
2-موده ‏القربى، ص 34.
3-خصائص‏ العلوى، ص 117.
4-فصول ‏المهمه، ج 1، ص 662.
5-ينابيع‏ المودة، ج 2، ص 38، ح 20.
6-تذكره ‏الخواص، ص 211.
7-مسند احمد، ج 5، ص 319.
8-سنن ترمذى، ج 5، ص 326.
9-كفايت ‏الطالب، ص 422.
10-المعجم‏ الكبير، ج 19، ص 292.
11-«حسن و حسين دو سيد جوانان اهل بهشتند و پدر آنها بهتر و افضل از آنها مى‏ باشد.»
12-تاريخ كبير، ج 13، ص 209.
13-مستدرك، ج 3، ص 167.
14-صواعق ‏المحرقه، ص 137 ـ 138.