داعى: آن حديث شريف ثابت مسلم آن است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: الحسن والحسين سيدا شباب اهل الجنة وابوهما خيرمنهما و بسيارى از علماى شما نقل نموده اند اين حديث را از قبيل خطيب خوارزمى در مناقب (1) و مير سيد على همدانى در مودة هشتم از مودة القربى (2) و امام ابوعبدالرحمن نسائى سه حديث در خصائص العلوى (3) و ابن صباغ مالكى در فصول المهمه (4) و سليمان بلخى حنفى در باب 54 ينابيع المودة (5) از ترمذى و ابن ماجه و امام احمد بن حنبل و سبط ابن جوزى در تذكرة (6) و امام احمد بن حنبل در مسند (7) و ترمذى در سنن (8) و محمد بن يوسف گنجى شافعى در باب 97 كفاية الطالب،(9) بعد از نقل اين حديث گويد: امام اهل حديث ابوالقاسم طبرانى در معجم الكبير (10) در شرح حال امام حسن عليه السلام جمع نموده است جميع طرق اين حديث شريف را از بسيارى از صحابه پيغمبر صلى الله عليه و آله از قبيل اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام و خليفه ثانى عمر بن الخطاب و حذيفه يمانى و ابوسعيد خدرى و جابربن عبداللّه انصارى و ابوهريره و اسامة بن زيد و عبداللّه بن عمر. آن گاه محمد بن يوسف اظهارنظر نموده، گويد:
اين حديثى است حسن كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: الحسن والحسين سيدا شباب اهل الجنة وابوهما خيرمنهما (و در بعضی از اخبار) افضل منهما (11) و انضمام اسناد اين حديث به يكديگر دليل بر صحت اين حديث مى باشد ـ انتهى.
و نيز حافظ ابونعيم اصفهانى در حليه و ابن عساكر در تاريخ كبير (12) و حاكم در مستدرك و ابن حجر مكى در صواعق (13) و بالاخره اتفاقى اكابر علماى شما مى باشد كه اين حديث از لسان درربار رسول خدا صلى الله عليه و آله جارى شده است.
شيخ : ديگر منكر اين خبر احدى نمى شود كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: ما ينبغى لقوم فيهم ابوبكر ان يتقدم عليه غيره.(14) اين خبر خود دليل حق تقدم ابى بكر است بر عموم امت، براى آن كه مى فرمايد: سزاوار نيست براى قومى كه ابى بكر در ميان آنها باشد و ديگرى را بر او مقدم دارند.
داعى : متأسفم كه آقايان محترم چرا بدون فكر به هر خبرى توجه مى نماييد! اگر اين خبر فرموده رسول اكرم صلى الله عليه و آله بوده، چرا خود عمل به آن نمى نمود كه با بود ابى بكر، على عليه السلام را مقدم مى داشت. در قضيه مباهله مگر ابى بكر حاضر نبود كه على را مقدم بر او داشت؟ در غزوه تبوك با بود ابى بكر كاردان پيرمرد، چرا على عليه السلام را خليفه خود قرار داد؟! در سفر مكه چرا ابى بكر را معزول و على عليه السلام را منسوب براى ابلاغ رسالت و قرائت سوره برائت نمود؟! در مكه با بود ابى بكر چرا على عليه السلام را با خود براى بت شكنى برد حتى به روى شانه خود سوار كرد و امر به شكستن بت هبل نمود؟! با بود ابى بكر چرا على عليه السلام را براى حكومت و دعوت مردم يمن فرستاد و علاوه بر همه، با بود ابى بكر على را چرا وصى خود قرار داد؟!
شيخ : حديث بسيار ثابتى از رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيده كه ابدا مورد انكار نيست كه عمر و بن عاص گفت: روزى به پيغمبر عرض كردم: يا نبى اللّه، احب زنان عالم به سوى شما كيست؟ فرمودند: عايشه، عرض كردم: احب مردان به سوى شما كيست؟ فرمودند: پدر عايشه ابى بكر. پس به همين جهت كه محبوب پيغمبرند حق تقدم دارند بر تمام امت و اين خود يك دليل قاطع است بر خلافت ابى بكر ـ رضى اللّه عنه.
*************************
1-مناقب، ص 284، ح 279.
2-موده القربى، ص 34.
3-خصائص العلوى، ص 117.
4-فصول المهمه، ج 1، ص 662.
5-ينابيع المودة، ج 2، ص 38، ح 20.
6-تذكره الخواص، ص 211.
7-مسند احمد، ج 5، ص 319.
8-سنن ترمذى، ج 5، ص 326.
9-كفايت الطالب، ص 422.
10-المعجم الكبير، ج 19، ص 292.
11-«حسن و حسين دو سيد جوانان اهل بهشتند و پدر آنها بهتر و افضل از آنها مى باشد.»
12-تاريخ كبير، ج 13، ص 209.
13-مستدرك، ج 3، ص 167.
14-صواعق المحرقه، ص 137 ـ 138.
در حديث حسن و حسين دو سيد جوانان اهل بهشتند
(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)