منیره زارعان
باوری پربها
خدایا، امروز و فردا و فرداها میگذرد و من کوله بار عمل بر دوش گرفته، از گذرگاه دنیا گذشته، به سوی تو خواهم آمد و به انتظار نتیجه عملم خواهم نشست. خدایا، باور معاد و یاد روز حساب، عملم را بها میدهد و به نیکی میکشاند؛ پس از عزیز، هرگز مرا از یاد روز قیامت غافل مساز.
خدایا، مرا از زیانکارترین انسانها قرار مده. از آنان که معادِ تو را باور ندارند و بدین غفلت، عملشان یکسره تباه و بیقدر است؛ هر چند در دل خیال عملی نیک بپرورد. رحیما، مرا از آنانی قرار ده که امید به لقای تو بستهاند و تنها و تنها تو را باور کردهاند؛ آنان که توشه عملشان پر از عمل نیک و شایسته است، آنان که در روز واپسین حساب نزد تو سربلند و پیروزند و آنان که به شایستگی عملشان در باغهای بهشتی جا میگیرند و سعادت را دریابند.
فرجامی شگرف
چه سخت است باور فرجامی که خواهد آمد؛ مردن، پوسیدن، از میان رفتن و باز زنده شدن، شکل یافتن، برخاستن و به تماشای تمامِ کردهها، گفتهها، شنیدهها و اندیشههایِ دوران زندگی دنیایی نشستن و به هر عمل کیفر و پاداش دیدن. باوری سخت است، اما آیا انسان به یاد نمیآورد که آفریده شده، حال آنکه هیچ نبوده است؟ خدایا، مرا در این باور شگرف یاری کن، تا بدان باور بر زندگیام رنگ امید بزنم. ایمان به آن را لحظهای از دلم خارج مکن، تا لحظهای پای بر خطا مکشم. یادش را دمی از درونم محو مساز، تا دمی از کار نیک غافل نمانم.
آسودگی جاودان
آنگاه که میزان عمل برپا شود، گاهِ سنجیدن اعمال رسد و نامههای عمل بازگردانده شود، و جهنم با همه هولناکی رخ بنماید و بهشت با همه دلفریبی آغوش بگشاید، بدکاران از نکوکاران خواهند پرسید: کدامِ ما جایگاهی برتر و محفلی آراستهتر دارد؟ چه بسیار نسلها که در دنیا، ظاهری آراسته و فریبا برگرفتند و به کجرویشان به عذاب خدا به هلاکت افتادند. چه بسیار بدکاران که دنیا را ماندگار پنداشتند و از آن بهره جستند و از یاد معاد غافل ماندند. چه بسیار از ما که پرده دنیایی بر زندگی دو روزه مان کشیدیم و از یاد فرجام غافل ماندیم. خدایا، زیبایی، آراستگی، رفاه، آرامش و آسودگیِ مرا در آخرتم قرار ده. در این دنیای گذرا، بر سختیها و دشواریها صبورم دار تا در سرای جاودان آخرت، به بهای این صبوری و بردباریام و به پاداش عمل نیکم، رضای تو را دریابم، در بهشت تو جای گیرم و از نعمتهای جاودان و بیپایان تو بهره جویم.
آزمونی بزرگ
«در آن روز شفاعت کسی، کسی را سودی نبخشد، مگر آنکه خدای رحمان بخواهد و خدا آنچه را در پیش دارند و آنچه را پشت سر گذاشتهاند، میداند؛ حال آنکه آنان از آن بی خبرند. چهرهها برای آن خدای زنده پاینده به خضوع میافتد. آن کس که ظلمی بر دوش دارد، نومید میماند و آن کس که عمل شایسته دارد و ایمانی محکم، نه از ستمی میهراسد و نه از کاستی حقش».
این بودن ما و این گذر چند روزه مان، تنها زمینهای است برای آزمونی بزرگ و فرجامی بزرگتر. مقدمهای برای جداشدن خوب از بد و رسیدن عالم به هدف نهایی خود.
خدایا، ای مهربانترین، بی یاریِ تو، نه در این دنیا توشهای خواهم گرفت و نه در آخرت به شفاعتی ره خواهم یافت. اگر تو نخواهی، محروم خواهم بود و خسران دیده. مرا بخواه و به سوی خود بخوان. به نکوکاری یاریام کن تا توشهای نیک برگیرم و در دلم ایمان و مهری از اولیائت فرو ریز، تا لایق شفاعتشان باشم. عزیزا، نومیدم مپسند که به تو امید بستهام.
مزرعهای از نیکی
خدایا، به روشنی میبینم که به سوی تو باز خواهم گشت؛ چنانکه پیش از من، نسلهای بسیار آمدهاند و کوله بار عمل بر دوش گرفتهاند و توشهای اندوختهاند و رفتهاند. دنیا، زمینی است برای کشت، برای آزمون، برای آزمودن به نیک و بد، و همه آزموده میشوند و باز میگردند. هر نَفْسی چشنده مرگ است و پس از مرگ، در انتظار نتیجه عمل و کیفر و پاداشی جاودان.
خدایا، چه زود میگذرد این دو روزه آزمون و چه سخت است پیروز شدن در آن و رسیدن به کمال و پیروزی، اگر تو یاری نکنی و مدد نرسانی. خدایا، مرگ را میبینم که به من نزدیک میشود. مرا به خود نزدیک کن، پیش از آنکه مرگم فرا رسد. مرا به خودت برسان، پیش از آن که موعدم سرآید. مزرع عملم را از خیر و نیکی پر کن، پیش از آنکه زمان کشتم سرآید.
پاکی دل
خدایا، بزرگ پروردگارا، گفتی که تو را بخوانم، خواندم. فرمودی که نماز به پای دارم، اقامه کردم. امر کردی که زبان به یکتایی و توحید تو بگشایم، گشودم. ای مهربان، در قدم به قدم زندگیام بر آن راه رفتم که تو نمودی، و به آن کار دست زدم که تو فرمودی. اینک از تو میخواهم ای گرداننده قلوب، خورشید ایمان و معرفت را در آسمان دلم درخشانتر سازی، گوهر دلم را به صیقل تقوا بسایی، و پرهیزکاری و تقوا را در خانه قلبم بنشانی، تا بدان پاکیِ درون، نشانههای تو را بزرگ دارم و ارزشهای الهی را فریاد کنم. خدایا، دلم راخدایی کن تا فقط برای تو باشم.
بشارت وصل
خدایا، لطیفا، رحیما، عطر بشارت تو میوزد و خوبان را مست این شمیم دلربا میکند؛ آنان را که چون نام خدا یاد شود، دلشان به خشیت افتد، بر سختیها و مرارتها صبوری کنند، نماز به پای دارند و از آنچه روزیشان کردهای، انفاق کنند.
عزیزا، بشارت تو سخت شیرین و دلرباست و نسیم خوشبویش، روحبخش و جان افزاست. ای مهربان، مرا در شمار خاشعان و فروتنان قرار ده، یادت را هماره در دلم زنده دار، در سختیها صبورم بخواه، در اقامه نماز یاری ام کن، و در انفاق و بخشش به مستمندان، دستم را گشاده دار. پس آنگاه از بشارت نیکویت در دلم فرو ریز و دلم را بدان مژده ناب، بهشتی کن.
دیده بین
شگفتا از آنان که ندای تو را میشنوند و روی میگردانند. عجبا از آنان که حجت تو را میبینند و راه تو را نمیپویند. خوبی را میبینند و سرباز میزنند. حکم تو را میشنوند و عصیان میکنند. عذاب تو را میبینند و سر میپیچند. خدایا، دیدن نه به چشم سر، که به چشم دل باید. ای مهربان، چشم دل ما را بینا دار تا به دل بنگریم و به دل بشنویم و حقیقت را دریابیم. عذاب تو را درک کنیم و عصیان نکنیم. تو را باور کنیم و راهت را بجوییم و بپوییم. حجت تو را ببینیم و دست از گناه بردایم. خدایا، دل هامان را نور ایمان و حیات و زندگی بخش، تا بدان بنگریم و راه سعادت را بیابیم؛ که راه روشن است و این دیده ماست که نابیناست.
بی تو هیچ
ای معبود مهربان من، تو را نه آن چنانکه شایسته تو باشد، شناختم و نه آن گونه که تو را سزد، ستودم. هیچ عقلی به پایه شناخت تو، چنانکه تو هستی، نرسد و هیچ وصفی تو را، چنانکه تو هستی، وصف نکند. تو برتری از آنچه بگویند و بشنویم. تو برتری از وصف و والاتری از فهم. تو بلندی و بلند مرتبه، عزیزی و توانا و با عظمت. تو سراسر جلال و شکوهی. ای بزرگ، ایبی همتا، ای بیرون از وصف و فهم و درک و بیان، ای یگانه معبود من، ای یکتا خدای من، همه تویی و غیر تو هیچ. من نیز که بنده خوار و حقیر توام، با تو همهام و بیتو هیچ. پس ای مهربانترین، لحظهای رهایم مکن، دمی مرا به خود وامگذار و آنی از یادت غافلم مدار.
ای گنجینه لطف
خدایا، زمین کعبه را گستراندی، دانه را در لایههای تاریک زمین شکافتی، مرارت را از دوش بندگان برگرفتی، و غم و اندوه را از دلها زدودی. عزیزا، در این روز بزرگ و پرفضیلت که نزد مؤمنان به امانتش نهادی ـ تو را به رحمت بیانتهایت سوگند میدهم که بر بنده صالحت، محمد مصطفی و بر خاندان پاکش درود فرستی و از گنجینه الطافت بارانی پایان نیافتنی بر ما فروباری و بر توبهای خالص و بازگشتی نیکو به سوی خودت یاریمان کنی.
خدایا، ای برترین درگاه حاجت حاجتمندان، ای مایه امید امیدواران، ای چشمهسار الطاف پنهان، به کرمت بر من رحم آور و به غفرانت از من درگذر. به مددت یاری ام کن و هرگز لحظهای مرا از یاد مبر، ای معبود مهربان من.
صدایم را بشنو
ای درگذرنده از خطا و لغزش، از لغزشم درگذر. ای ندای اجابت دعا گویان، دعایم را پاسخ گوی. ای شنوای صدای نجواگویان، صدایم را بشنو و بر من مهربانی کن. از بدیهایم درگذر و از زشتیهایم چشم بپوش، ای صاحب جلال و بزرگی و شکوه.
منبع : گلبرگ دی 1383 شماره 58