زندگینامه امام کاظم علیه السلام

(زمان خواندن: 7 - 14 دقیقه)

 

نام امام هفتم ما، موسى و لقب آن حضرت كاظم (علیه السلام) كنیه آن امام ابوالحسن و ابوابراهیم است.
شیعیان و دوستداران لقب باب الحوائج به آن حضرت داده اند.
تولد امام موسى كاظم (علیه السلام) روز یكشنبه هفتم ماه صفر سال 128 هجرى در ابواء اتفاق افتاد.
دوران امامت امام هفتم حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) مقارن بود با سالهاى آخر خلافت منصور عباسى و در دوره خلافت هادى و سیزده سال از دوران خلافت هارون كه سخت ترین دوران عمر آن حضرت به شمار است.
امام موسى كاظم (علیه السلام) از حدود 21 سالگى بر اثر وصیت پدر بزرگوار و امرخداوند متعال به مقام بلند امامت رسید، و زمان امامت آن حضرت سى و پنج سال و اندكى بود و مدت امامت آن حضرت از همه ائمه بیشتر بوده است، البته غیراز حضرت ولى عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

صفات ظاهرى و باطنى و اخلاق آن حضرت
حضرت امام كاظم (علیه السلام) داراى قامتى معتدل بود.
صورتش نورانى و گندمگون و رنگ مویش سیاه و انبوه بود.
بدن شریفش از زیادى عبادت ضعیف شد، ولى همچنان روحى قوى و قلبى تابناك داشت.
امام كاظم به تصدیق همه مورخان، به زهد و عبادت بسیار معروف بوده است.
موسى بن جعفر از عبادت و سخت كوشى به عبد صالح معروف و درسخاوت و بخشندگى مانند نیاكان بزرگوار خود بود.
بدره هاى (كیسه هاى) سیصد دینارى و چهارصد دینارى و دو هزار دینارى می آورد و بر ناتوانان و نیازمندان تقسیم میكرد.
از حضرت امام موسى كاظم علیه السلام روایت شده است كه فرمود: پدرم (امام صادق علیه السلام) پیوسته من را به سخاوت داشتن و كرم كردم سفارش میكرد.
امام (علیه السلام) با آن كرم و بزرگوارى و بخشندگى خود لباس خشن بر تن میكرد،چنانكه نقل كرده اند: امام بسیار خشن پوش و روستایى لباس بود و این خودنشان دیگرى است از بلندى روح و صفاى باطن و بی اعتنایى آن امام به زرق و برق هاى گول زننده دنیا.
امام موسى كاظم (علیه السلام) نسبت به زن و فرزندان و زیردستان بسیار با عاطفه و مهربان بود.
همیشه در اندیشه فقرا و بیچارگان بود، و پنهان و آشكار به آنها كمك میكرد.
برخى از فقراى مدینه او را شناخته بودند اما بعضى - پس از تبعید حضرت از مدینه به بغداد - به كرم و بزرگواریش پى بردند و آن وجود عزیز را شناختند.
امام كاظم (علیه السلام) به تلاوت قرآن مجید انس زیادى داشت.
قرآن را با صدایى حزین و خوش تلاوت میكرد.
آن چنان كه مردم در اطراف خانه آن حضرت گرد می آمدند و از روى شوق و رقت گریه میكردند.
بدخواهانى بودند كه آن حضرت و اجداد گرامیش را - روى در روى - بد میگفتند و سخنانى دور از ادب به زبان میراندند، ولى آن حضرت با بردبارى و شكیبایى با آنها روبرو میشد، و حتى گاهى با احسان آنها را به صلاح می آورد، و تنبیه میفرمود.
تاریخ، برخى از این صحنه ها را در خود نگهداشته است.
لقب كاظم از همین جا پیدا شد.
كاظم یعنى : نگهدارنده و فروخورنده خشم.
این رفتار در برابر كسى یا كسانى بوده كه از راه جهالت و نادانى یا به تحریك دشمنان به این كارهاى زشت و دور از ادب دست میزدند.
رفتار حكیمانه و صبورانه آن حضرت (علیه السلام) كم كم، بر آنان حقانیت خاندان عصمت و اهل بیت (علیه السلام) را روشن میساخت، اما آنجا كه پاى گفتن كلمه حق - در برابر سلطان و خلیفه ستمگرى - پیش می آمد، امام كاظم (علیه السلام) میفرمود : قل الحق و لو كان فیه هلاكك یعنى: حق را بگو اگرچه آن حقگویى موجب هلاك تو باشد.
ارزش والاى حق به اندازهاى است كه باید افراد در مقابل حفظ آن نابود شوند.
در فروتنى - مانند صفات شایسته دیگر خود - نمونه بود.
با فقرا می نشست و از بینوایان دلجویى میكرد.
بنده را با آزاد مساوى میدانست و میفرمود همه، فرزندان آدم و آفریده هاى خداییم.
از ابوحنیفه نقل شده است كه گفت: او را در كودكى دیدم و از او پرسشهایى كردم چنان پاسخ داد كه گویى از سرچشمه ولایت سیراب شده است.
براستى امام موسى بن جعفر (علیهمت السلام) فقیهى دانا و توانا و متكلمى مقتدر و زبردست بود.
محمد بن نعمان نیز میگوید: موسى بن جعفر را دریایى بی پایان دیدم كه میجوشید و میخروشید و بذرهاى دانش به هر سو میپراكند.

امام کاظم (علیه السلام) در سنگر تعلیم حقایق و مبارزه
نشر فقه جعفرى و اخلاق و تفسیر و كلام كه از زمان حضرت صادق (علیه السلام) و پیش از آن در زمان امام محمد باقر (علیه السلام) آغاز و عملى شده بود، در زمان حضرت امام موسى كاظم (علیه السلام) نیز به پیروى از سیره نیاكان بزرگوارش همچنان ادامه داشت،تا مردم بیش از پیش به خط مستقیم امامت و حقایق مكتب جعفرى آشنا گردند، واین مشعل فروزان را از وراى اعصار و قرون به آیندگان برسانند.
خلفاى عباسى بنا به روش ستمگرانه و زیاده روى در عیش و عشرت، همیشه درصدد نابودى بنى هاشم بودند تا اولاد على (علیه السلام) را با داشتن علم و سیادت ازصحنه سیاست و تعلیم و ارشاد كنار زنند، و دست آنها را از كارهاى كشور اسلامى كوتاه نمایند.
اینان براى اجراء این مقصود پلید كارها كردند، از جمله: چندتن از شاگردان مكتب جعفرى را تشویق نمودند تا مكتبى در برابر مكتب جعفرى ایجاد كنند و به حمایتشان پرداختند.
بدین طریق مذاهب حنفى، مالكى، حنبلى وشافعى هر كدام با راه و روش خاص فقهى پایه ریزى شد.
حكومتهاى وقت و بعد ازآن - براى دست یابى به قدرت - از این مذهبها پشتیبانى كرده و اختلاف آنها رابر وفق مراد و مقصود خود دانسته اند.
در سال هاى آخر خلافت منصور دوانیقى كه مصادف با نخستین سالهاى امامت حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) بود بسیارى از سادات شورشى - كه نوعا از عالمان وشجاعان و متقیان و حق طلبان اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند و با امامان نسبت نزدیك داشتند - شهید شدند.
این بزرگان براى دفع ستم و نشر منشور عدالت وامر به معروف و نهى از منكر، به پا میخاستند و سرانجام با اهداء جان خویش،به جوهر اصلى تعالیم اسلام جان میدادند، و جانهاى خفته را بیدار میكردند.
طلوعها و غروب ها را در آبادی هاى اسلامى به رنگ ارغوانى درمی آوردند و بر در ودیوار شهرها نقش جاوید مینگاشتند و بانگ اذان مؤذنان را بر مأ ذنه هاى مساجد اسلام شعله ور میساختند.
در مدینه از كارگزاران مهدى عباسى فرزند منصور دوانیقى در عمل، همان رفتار زشت دودمان سیاه بنى امیه را پیش گرفتند، و نسبت به آل على (علیه السلام) آنچه توانستند بدرفتارى كردند.

داستان دردناك فخ در زمان هادى عباسى پیش آمد.
علت بروز این واقعه این بود كه حسین بن على بن عابد از اولاد حضرت امام حسن (علیه السلام) كه از افتخارات سادات حسنى و از بزرگان علماى مدینه و رئیس قوم بود، به یارى عده اى از سادات و شیعیان در برابر بیدادگرى عبدالعزیز عمرى كه مسلط بر مدینه شده بود، قیام كردند و با شجاعت و رشادت خاص در سرزمین فخ عده زیادى از مخالفان را كشتند، سرانجام دشمنان دژخیم این سادات شجاع را در تنگناى محاصره قرار دادند و به قتل رساندند وعده اى را نیز اسیر كردند.
مسعودى مینویسد: بدن هایى كه در بیابان ماند طعمه درندگان صحرا گردید.
سیاه كاری هاى بنى عباس منحصر به این واقعه نبود.
این خلفاى ستمگر صدها سید را زیر دیوارهاى و میان ستونها گچ گرفتند، و صدها تن را نیز در تاریكى زندانها حبس كردند و به قتل رساندند.
عجب آنكه این همه جنایتها را زیر پوشش اسلامى و به منظور فروخواباندن فتنه انجام میدادند.
حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) را هرگز در چنین وضعى و با دیدن و شنیدن آن همه مناظر دردناك و ظلم هاى بسیار، آرامشى نبود.
امام به روشنى میدید كه خلفاى ستمگر در پى تباه كردن و از بین بردن اصول اسلامى و انسانیاند.
امام كاظم (علیه السلام) سالها مورد اذیت و آزار و تعقیب و زجر بود، و در مدتى كه از 4 سال تا 14سال نوشته اند تحت نظر و در تبعید و زندانها و تك سلولها و سیاهی چاله اى بغداد - در غل و زنجیر - به سر میبرد.
امام موسى بن جعفر (علیهما السلام) بی آنكه - در مراقبت از دستگاه جبار هارونى - بیمى بدل راه دهد به خاندان و بازماندگان سادات رسیدگى میكرد و از گردآورى و حفظ آنان و جهت دادن به بقایاى آنان غفلت نداشت.
آن زمان كه امام کاظم (علیه السلام) در مدینه بود، هارون كسانى را بر حضرت گماشته بود تا از آنچه در گوشه وكنار خانه امام (علیه السلام) میگذرد، وى را آگاه كنند.
هارون از محبوبیت بسیار و معنویت نافذ امام (علیه السلام) سخت بیمناك بود.
چنانكه نوشته اند كه هارون، درباره امام موسى بن جعفر (علیه السلام) میگفت : میترسم فتنه اى بر پا كند كه خون ها ریخته شود و پیداست كه این قیام هاى مقدس را كه سادات علوى و شیعیان خاص رهبرى میكردند و گاه خود در متن آن قیامها و اقدامهاى شجاعانه بودند از نظر دستگاه حاكم غرق در عیش و تنعم به ناحق فتنه نامیده میشد.
از سوى دیگراین بیان هارون نشانگر آن است كه امام (علیه السلام) لحظه اى از رفع ظلم و واژگون كردن دستگاه جباران غافل نبوده است.
وقتى مهدى عباسى به امام (علیه السلام) میگوید: آیا من را از خروج خویش در ایمنى قرار میدهى نشانگر هراسى است كه دستگاه ستمگر عباسى از امام (علیه السلام) و یاران و شیعیانش داشته است.
به راستى نفوذ معنوى امام موسى (علیه السلام) در دستگاه حاكم به حدى بود كه كسانى مانند على بن یقطین صدر اعظم (وزیر) دولت عباسى، از دوستداران حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) بودند و به دستورات حضرت عمل میكردند.
سخن چینان دستگاه از على بن یقطین در نزد هارون سخنها گفته و بدگویی ها كرده بودند، ولى امام (علیه السلام) به وى دستور فرمود با روش ماهران و تاكتیك خاص اغفالگرانه (تقیه) كه در مواردى، براى رد گمى حیله هاى دشمن ضرورى و شكلى از مبارزه پنهانى است، در دستگاه هارون بماند و به كمك شیعیان و هواخواهان آل على (علیه السلام) و تزویج مذهب و پیشرفت كار اصحاب حق، همچنان پاى فشارد - بی آنكه دشمن خونخوار را از این امر آگاهى حاصل شود-.
سرانجام بدگویی هایى كه اطرافیان از امام كاظم (علیه السلام) كردند در وجود هارون كارگر افتاد و در سفرى كه در سال 179 ه.
به حج رفت، بیش از پیش به عظمت معنوى امام (علیه السلام) و احترام خاصى كه مردم براى امام موسى الكاظم (علیه السلام) قائل بودند پى برد.هارون سخت از این جهت، نگران شد.
وقتى به مدینه آمد و قبرآن و قبر منور پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را زیارت كرد، تصمیم بر جلب و دستگیرى امام (علیه السلام) یعنى فرزند پیامبر گرفت.
هارون صاحب قصرهاى افسانه اى در سواحل دجله، و دارنده امپراطورى پهناور اسلامى كه آفتاب میگفت بتاب كه هر كجا بتابى كشور اسلامى و قلمرو من است آورند، دستور داد چند كجاوه با كجاوه امام (علیه السلام) بستند و بعضى را نابهنگام و از راه هاى دیگر ببرند، تا مردم ندانند كه امام (علیه السلام) را به كجا و با كدام كسان بردند، تا یأ س بر مردمان چیره شود و به نبودن رهبر حقیقى خویش خو گیرند و سر به شورش و بلوا برندارند و از تبعیدگاه امام (علیه السلام) بیخبر بمانند.
و این همه بازگو كننده بیم و هراس دستگاه بود، از امام (علیه السلام) و از یارانى كه - گمان میكرد - همیشه امام (علیه السلام) آماده خدمت دارد میترسید، این یاران با وفا - در چنین هنگامى - شمشیرها برافرازند و امام خود را به مدینه بازگردانند.
این بود كه با خارج كردن دوكجاوه از دو دروازه شهر، این امكان را از طرفداران آن حضرت گرفت و كار تبعید امام (علیه السلام) را فریبكارانه و با احتیاط انجام داد.
بارى، هارون، امام موسى كاظم (علیه السلام) را - با چنین احتیاطها و مراقبت هایى از مدینه تبعید كرد.
هارون، ابتدا دستور داد امام هفتم (علیه السلام) را با غل و زنجیر به بصره ببرندو به عیسى بن جعفر بن منصور كه حاكم بصره بود، نوشت، یك سال حضرت امام كاظم (علیه السلام) را زندانى كند، پس از یك سال والى بصره را به قتل امام (علیه السلام) مأمور كرد.
عیسى از انجام دادن این قتل عذر خواست.
هارون امام را به بغداد منتقل كرد و به فضل بن ربیع سپرد.
مدتى حضرت امام كاظم (علیه السلام) در زندان فضل بود.
در این مدت و در این زندان امام (علیه السلام) پیوسته به عبادت و راز و نیاز باخداوند متعال مشغول بود.
هارون، فصل را مأ مور قتل امام (علیه السلام) كرد ولى فضل هم از این كار كناره جست.
بارى، چندین سال امام (علیه السلام) از این زندان به آن زندان انتقال می یافت.
در زندانهاى تاریك و سیاه چاله اى دهشتناك، امام بزرگوار ما با محبوب و معشوق حقیقى خود (الله) راز و نیاز میكرد و خداوند متعال را بر این توفیق عبادت كه نصیب وى شده است سپاسگزارى مینمود.
عاقب آن امام بزرگوار در سال 183 هجرى در سن 55 سالگى به دست مردى ستمكار به نام سندى بن شاهك و به دستور هارون مسموم و شهید شد.
شگفت آنكه، هارون با توجه به شخصیت والاى موسى بن جعفر (علیهما السلام) پس ازدرگذشت و شهادت امام نیز اصرار داشت تا مردم این خلاف حقیقت را بپذیرند كه حضرت موسى بن جعفر (علیهما السلام) مسموم نشده بلكه به مرگ طبیعى از دنیا رفته است،اما حقیقت هرگز پنهان نمیماند.
بدن مطهر آن امام بزرگوار را در مقابر قریش - در نزدیكى بغداد - به خاك سپردند.
از آن زمان آن آرامگاه عظمت و جلال پیدا كرد، و مورد توجه خاص واقع گردید، و شهر كاظمین از آن روز بنا شد و روى به آبادى گذاشت.

زنان و فرزندان حضرت موسى بن جعفر (علیهما السلام)
تعداد زوجات حضرت موسى بن جعفر (علیهما السلام) روشن نیست.
بیشتر آنها از كنیزان بودند كه اسیر شده و حضرت امام موسى كاظم (علیه السلام) آنها را میخریدند و آزاد كرده یا عقد میبستند.
نخستین زوجه آن حضرت تكتم یا حمیده یا نجمه داراى تقوا و فضیلت بوده و زنى بسیار عفیفه و بزرگوار و مادر امام هشتم شیعیان حضرت امام رضا (علیه السلام) است.
فرزندان حضرت موسى بن جعفر را 37 تن نوشتهاند: 19 پسر و 18 دختر كه ارشد آنها حضرت على بن موسى الرضا (علیهما السلام) وصى و امام بعد از آن امام بزرگوار بوده است.
حضرت احمد بن موسى علیه السلام(شاهچراغ) كه در شیراز مدفون است.
حضرت محمد بن موسى علیه السلام نیز كه در شیراز مدفون است.
حضرت حمزه بن موسى علیه السلام كه در رى مدفون میباشد.
از دختران آن حضرت، حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) در قم مدفون است، و قبه و بارگاهى با عظمت دارد.
سایر اولاد و سادات موسوى هریك مشعل دار علم و تقوادر زمان خود بوده اند، كه در گوشه و كنار ایران و كشورهاى اسلامى پراكنده شده،و در همانجا مدفون گردیده اند، روحشان شاد باد.

صفات و سجایاى حضرت موسى بن جعفر (علیهما السلام)
موسى بن جعفر (علیه السلام) به جرم حقگویى و به جرم ایمان و تقوا و علاقه مردم زندانى شد.
حضرت موسى بن جعفر(علیهما السلام) را به جرم فضیلت و اینكه از هارون الرشید درهمه صفات و سجایا و فضائل معنوى برتر بود به زندان انداختند.
شیخ مفید درباره آن حضرت میگوید: او عابدترین و فقیه ترین و بخشنده ترین و بزرگ منشترین مردم زمان خود بود، زیاد تضرع و ابتهال به درگاه خداوند متعال داشت.
این جمله را زیاد تكرار میكرد: اللهم انى أشأ لك الراحة عند الموت و العفوعند الحساب (خداوندا در آن زمان كه مرگ به سراغم آید راحت و در آن هنگام كه در برابر حساب اعمال حاضرم كنى عفو را به من ارزانى دار).
امام موسى بن جعفر (علیه السلام) بسیار به سراغ فقرا میرفت.
شبها در ظرفى پول و آرد و خرما میریخت و به وسایلى به فقراى مدینه میرساند، در حالى كه آنها نمیدانستند ازناحیه كسى است.
هیچكس مثل او حافظ قرآن نبود، با آواز خوشى قرآن میخواند،قرآن خواندنش حزن و اندوه مطبوعى به دل میداد، شنوندگان از شنیدن قرآنش میگریستند، مردم مدینه به او لقب زین المجتهدین داده بودند.
مردم مدینه روزى كه از رفتن امام خود به عراق آگاه شدند، شور و ولوله و غوغایى عجیب كردند.
آن روزها فقراى مدینه دانستند چه كسى شبها و روزها براى دلجویى به خانه آنها می آمده است.

دیدگاه‌ها   

0 #1 پاسخ: حضرت امام موسى بن جعفر (ع)یا سر ارجمند 1391-03-22 12:28
با سلام. به خاطر این مطلب تشکر می کنم. من به سختی از قسمت جست و جوی سایت مقالاتی در مورد موضوعم پیدا کردم. اگر ممکن است قسمت جست و جوی سایت را بهتر کنید.
یا علی. التماس دعا/
نقل قول کردن | گزارش به مدیر

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
منتخب
آخرین
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page