شعر: نعمت دائم

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

جز نفسي که از غمت، سينه پر آه مي‌کنم

هر نفسي که مي‌کشم، عمر تباه مي‌کنم

نيست به غير مهر تو، مايه رو سپيديم

من که از کار زشت خود، نامه سياه مي‌کنم

گرچه منم سياهي لشگر پر شکوه تو

تا تو نگاه مي‌کني، کار سپاه مي‌کنم

تا کشدم به کربلا، جذبه تو چو کهربا

چهره ز درد هجر تو، زرد، چو کاه مي‌کنم

سبزه باغ و شبنمش، جلوه گل فزون کند

گريم اگر به پاي تو، کار گياه مي‌کنم

گر ندهي پناه جز عاشق پاک خويش را

پس به که روي آورم، من که گناه مي‌کنم؟

رحمت واسعه توئي، نعمت دائمه توئي

عاقبت اي اميد من، سوي تو راه مي‌کنم

روي نياز من به تو، مهر نماز من ز تو

اي که ز داغ حسرتت، سينه پر آه مي‌کنم

منظر چشم من بود، نقشه کربلاي تو

سير نمي‌شوم از آن، هر چه نگاه مي‌کنم

از غم ماه علقمه، اشک (حسان) فرو چکد

شب چو به ياد او نظر، جانب ماه مي‌کنم

---------------------------------
شعری از حبیب الله چایچیان