باب لطفش را خدا بر عالم امكان گشود
گوييا بهر نبى دارد ز سوى حق پيام
اى درخشان آفتاب چرخ حسن و دلبرى
كرده اى در راه خود عشاق را از خود برى
اى كه مركب تاختى هر سوى در ميدان عشق
اى كه بودى روز و شب سرگشته و حيران عشق
ريخت ساقى از ازل آرى مى عشقت به جام
نور چشم مصطفى اى خسرو دنيا و دين
بنده عشقت نجومى سوده بر خاكت جبين
---------------------------------
شعری از نجومى خراسانى