گردد جهان و هر چه در او بر مدار عشق
ذرات و کائنات سراسر اسیر او
هر چیز هر چه شد همه از عشق شد بلی
کاین کارگاه هستی و ایوان او تمام
عشق آن زمان که خواست تجلی کند زغیب
عاشق زیاد بود ولی عشق را چه سود
تا آنکه از سلالة آدم شهی بنام
شاهنشه وجود نماینده کمال
امروز روز سوم شعبان بود که نیست
روزی بود که عشق تجلی نمود و دید
میلاد با سعادت سلطان دین حسین
خورشید عشق سر زده اینک به میمنت
آری طلوع کرده از آن مشرق آفتاب
آن عشق محض مظهر تام وجود پاک
روزیکه سید الشهداء کرد عزم رزم
پیمود تا طریق حقیقت بسوی حق
تا باخت نرد عشق شهنشاه عالمین
کی بود زادة زهرا که روز طف
یحیی صفت بداد سراما سر حسین
مردانه تاخت تا بسرا پردة یزید
تا کرد آبیاری بستان دین حسین
زین پیشوای اعظم آزادگان کنون
تا بر علیه کفر کنند این زمان قیام
تا در پناه پرچم اسلام در جهان
تا از نفاق و تفرقه ورزند اجتناب
بالجمله¬ای که خفته¬ای اندر مقام جهل
----------------------------------
شعری از احمد شریعتی بیدار