باز از میخانه، دل بویی شنید
دوستان را رفت ذکر از دوستان
ای صبا ای عندلیب کوی عشق
ای همای سدره و طوبی نشین
ای به فرق عارفان کرده گذار
رو به سوی کوی اصحاب کریم
درگشودندت گر اخوان از صفا
شو در آن دارالصـّـفا، رطب اللـّسان
خاصه آن بزم محبان را، حبیب
اصفهان را، عندلیب گلشن اوست
گوی ای جنت به جستجویتان
دستی این دست ز کار افتاده را
تا که بر منزل رساند بار را
شوری اندر زمره ی ناس آورد
نیست صاحب همتی در نشأتین
در هـــــواداری آن شـــــــاه الســــــت
-----------------------------
شعری از عمان ساماني