شعر: هيبت عباس

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

اين جوان كيست كه در قبضه او طوفان است

آسمان زير سم مركب او حيران است

پنجه در پنجه آتش فكند گاهي نبرد

دشت از هيبت اين واقعه سرگردان است

مشك بر دوش فكنده است و دل را در مشت

كوه مردي كه همه آبروي ميدان است

تا که لب تشنه نمانند غریبان امروز

می رود در دل آتش به سر پیمان است

این طرف کوه جوانمردی و ایثار و شرف

روبرو قوم جفا پیشه و سنگستان است

صف به صف می شکند پشت سپاه شب کیش

آذرخشی است که غرنده تر از شیران است

خبره بر خیمه زینب شده و می نگرد

کودکی را که تمامی عطش و گریان است

سمت خون علقمه در آتش و در سمت عطش

خیمه ها شعله ور و بادیه اشک افشان است

این که بر صفحه پیشانی او حک شده است

آیه هایی است که از سوره الرحمن است

---------------------------------
شعری از حبیب الله فضائلی