شعر: توصیف خورشید

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

 لغت کم است و سخن بیش برای توصیف خورشید

همو که دارد به غایت درون خود نور توحید

ز کنه ذاتش اگر چه نمی توان نکته فهمید

نمی شود در مقابل ز ظاهرش دید هپوشید

قدم در این عرصه بگذار بزن قلم روی قرطاس

بیا و بنگر مقام بلند وبالای عباس

امیر ایثار وافسر امید آل پیمبر

سرور ساقی کوثر یل دلارای حیدر

به وقت صلحش عصای دو دست شُبّیر و شَبَّر

به گاه تنهایی وغم یگانه یار برادر

خدیو درگاه عصمت غریو ایثار و غیرت

کسی که کویند گردد مدار او حول عصمت

در عزت و مکنت وجاه همیشه بوده زبانزد

نکرده در اوج رأفت فقیر و بیچاره را رد

اگر چه تشنه ولی آب به تشنگان می رساند

نگاه او دشمنان را به جای خود می نشاند

اگر رگ غیرت او خدا نکرده بگیرد

غبار بی حرمتی ها به خاک ذلت نشیند

کسی همآورد رزمش نشد در اوج شجاعت

نزد کسی تکیه چون او به تخت گاه سقیت

کسی که در روز محشر بر اوست چشم شفاعت

دو دست او می نماید برای خوبان کفایت

خدا! که تنها نمانم به روز اخذ نتایج

مباد رانی مرا از کنار باب الحوائج

برای یک لحظه حتی ادب نشد سد راهش

که بوده سر قفلی آن ز روز اول به نامش

ادب ببین با برادر که بوده عمری کنارش

نشد به جز وقت مردن کند برادر صدایش

الهی آنکه مرامم شود مرام اباالفضل

خوشم که باشم دو عالم فقط غلام اباالفضل

بصیرت نافذ او حکایت دیگری داشت

ابهتش بین مردم روایت سروری داشت

ظهور او بین لشکر درایت حیدری داشت

صبوری او خبر از متانت صفدری داشت

نمی توان شرح حالش به مختصر گفت و سنجید

رسد به خورشید ذره! کجا به تعریف وتمجید؟

قسم به ام البنین و مه بنی هاشم او

به صورت ماه عباس به سیرت سالم او

به علقمه پایتخت مقدس و دائم او

به حاجت زائرین و به حرمت خادم او

اگر کمی از نگاهش به ماسوی کم گذارد

خدا ابایی برای عذاب عالم ندارد

بخوان حدیث فتوت ز مَشک آب دریدش

ز تیرهای نشسته به پیکر ناز دیدش

ز دست از تن جدا وز فرق در خون طپیدش

ز غصه تیر و مشک و ز چهره نا امیدش

که هر چه او کرد آبی به تشنه کامان رساند

توان و نیروی تازه به زانوی او نیامد

چه کرد آن سرور دین کنار آن یاس چیده؟

چه ریخت بر پای آن گل به جز سرشک دو دیده؟

چو سرو در هم شکسته رمیده بود و خمیده

کنار طفلان رسید آن امام محنت کشیده

کنار سردار لشکر تلی ز تیر وسنان بود

گلاب قبرش ز خون دل امام زمان بود

-----------------------------
شعری از صادق سرمد